برای دههها، پروژه صهیونیستی در دفاع از خود ضعیفتر شده است. اسرائیل در وضعیت بسیار خطرناکی قرار دارد. شهروندان این کشور بهشدت دچار اختلاف شدهاند و بعید است که این وضعیت بهبود یابد. این کشور درگیر یک جنگ بینتیجه در غزه است، ارتش آن نشانههایی از خستگی را بروز میدهد و احتمال وقوع جنگ گستردهتری با حزبالله یا ایران وجود دارد. اقتصاد اسرائیل بهشدت آسیب دیده است و بنابر گزارشها، ممکن است ۶۰ هزار کسبوکار امسال تعطیل شوند.
علاوه بر این، رفتار اخیر اسرائیل بهشدت به تصویر جهانی آن آسیب رسانده و این کشور در حال تبدیل شدن به یک رژیم منزوی است. این در حالی است که دادستان ارشد دیوان کیفری بینالمللی برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، و یوآو گالانت، وزیر جنگ آن، به اتهام جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت درخواست حکم بازداشت کرده است.
حمایت در ایالات متحده از اقدامات اسرائیل بهشدت کاهش یافته است و جوانان آمریکایی با واکنش منفعلانه دولت بایدن نسبت به این اقدامات مخالفند. دستاوردها و مهارتهای تاکتیکی اسرائیل در دو دهه اول، بهویژه در میان افراد مسنتر، تا حدی مانع از دیدن این واقعیت میشود که انتخابهای استراتژیک کلیدی اسرائیل از سال ۱۹۶۷ تاکنون به تضعیف امنیت آن کمک کرده است.
اشتباه اصلی، تصمیم به حفظ، اشغال و بهتدریج استعمار کرانه باختری و غزه، بهعنوان بخشی از تلاش بلندمدت برای ایجاد "اسرائیل بزرگتر" بود. پس از تصمیم به دنبال کردن اسرائیل بزرگتر، اشتباهات دیگری نیز رخ داد. رهبران اسرائیلی نشانههای آمادگی انور سادات، رئیسجمهور مصر، برای صلح در ازای بازگرداندن شبهجزیره سینا که اسرائیل در سال ۱۹۶۷ تصرف کرده بود را نادیده گرفتند. نتیجه این اشتباه محاسباتی، جنگ اکتبر ۱۹۷۳ بود. با وجود شکستهای اولیه، اسرائیل در میدان نبرد پیروز شد، اما نه در میز مذاکره پس از جنگ.
نشانه بعدی تضعیف تفکر استراتژیک اسرائیل، تهاجم ناموفق به لبنان در سال ۱۹۸۲ بود. اگرچه برخی از اسرائیلیهای دوراندیش تشخیص دادند که مسئله فلسطین از بین نخواهد رفت، دولتهای متوالی اسرائیل همچنان به شیوههایی عمل میکردند که این مشکل را بدتر میکرد. این تلاشهای مکرر اسرائیل نهتنها به پایان مقاومت فلسطینیان منجر نشد، بلکه در نهایت باعث حمله مرزی حماس در ۷ اکتبر شد که بدترین ضربهای بود که در دهههای اخیر به اسرائیل وارد شده است. آخرین نمونه روشن از کوتهبینی استراتژیک اسرائیل، مخالفت شدید آن با تلاشهای بینالمللی برای مذاکره درباره محدودیتهای برنامه هستهای ایران است.
عامل مهم در کاهش چشمگیر تفکر استراتژیک اسرائیل، حس غرور و مصونیتی است که از حمایت آمریکا و تمکین این کشور به خواستههای اسرائیل ناشی میشود. حکومت نتانیاهو بهعنوان طولانیترین نخستوزیر اسرائیل بخش دیگری از مشکل است، بهویژه از آنجا که اعمال او تا حد زیادی توسط منافع شخصی (یعنی تمایل به اجتناب از زندانی شدن به دلیل فساد) هدایت میشود. علاوه بر این، نفوذ فزاینده راست مذهبی نیز شرایط را به یک فاجعه تبدیل کرده است.
کشورهایی که بهطور هوشمندانه به گزینههای استراتژیک خود فکر نمیکنند، میتوانند آسیب قابل توجهی به خود و دیگران وارد کنند. رفتار انتقامجویانه و کوتهبینانه اسرائیل آسیبهای عظیمی به فلسطینیان بیگناه در دهههای گذشته وارد کرده و همچنان نیز ادامه دارد، اما امید کمی به پایان مقاومت فلسطینیان وجود دارد. وابستگی نزدیک ایالات متحده به یک شریک ناپایدار و بیفکر نیز مشکل جدی است، زیرا زمان، توجه و منابع را به خود اختصاص داده و باعث میشود ایالات متحده ضعیف و ریاکار به نظر برسد.