تقریباً در دو دهه گذشته بیانیههای مشترک امارات و قدرتهای بزرگ (در قالبهای دو جانبه یا منطقهای) خالی از اشاره به جزایر سه گانه بوده است، اما در سه سال اخیر و مشخصاً از ۱۸ آذر ۱۴۰۱ تا ۲۵ مهر ۱۴۰۳، امارات متحده عربی در ۹ نشست مشترک که با کشورها و سازمانهای مختلف (از نشست مشترک شورای همکاری خلیج فارس و چین تا نشست مشترک شورا با اتحادیه اروپا) داشته است، طرح ادعاهای غیرقانونی پیرامون جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی را جزو دستورکارهای اصلی خود قرار داده و در تمام بیانیههای پایانی بر ادعای واهی خود پافشاری کرده است.
ابعاد تاریخی، حقوقی و سیاسی تعلق جزایر سهگانه به ایران کاملاً روشن است و هیچ شکی در این زمینه وجود ندارد، حتی دولتهای عربی و همچنین دولتهای اروپایی هم در درون خود این موضوع را قبول دارند.
اگرچه چنین بیانیهها و ادعاهایی از از مبنای قانونی و حقوقی برخوردار نیست، اما اصرار امارات متحده عربی بر ادعاهای دروغین خود و همراهی کشورهای شورای همراهی خلیج فارس و در مقاطعی روسیه و چین و در مقطع کنونی اتحادیه اروپا یا امارات، تلاش برای تعدی به تمامیت ارضی و دخالت در امور داخلی و امنیت و حاکمیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود که در نظام بینالمللی کنونی اتخاذ چنین رویهای از سوی هر کشوری علیه همسایگان و کشورهای دیگر یک اقدام ضدحاکمیتی تلقی شده و باعث تهدید صلح و امنیت منطقه و و مهمتر از آن پیامدهای خطرناک برای کشور مدعی در پی داشته باشد. به ویژه اینکه در بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس با اتحادیه اروپا، برای نخستین بار جمهوری اسلامی ایران به عنوان «اشغالگر» جزایر سه گانه معرفی شده است که در نوع خود بیسابقه و هشدارآمیز و ناقض حسن همجواری و اصول همسایگی و قواعد شناخته شده بینالمللی و حقوقی است.
بیانیه اخیر حاوی این پیام است که اروپا با تغییر رویکرد در قبال ایران تصمیم گرفته است، سطح تقابل با ایران را علاوه بر سطوح هنجاری و مواردی مانند تحریمها بالاتر برده و حاضر شده است در هرگونه تقابل احتمالی منطقهای، علیه ایران وارد عمل شود. در واقع اروپا معتقد است ایران در جنگ اوکراین با کمک به مسکو ملاحظات امنیتی آنها را نادیده گرفته است و آنها هم خط قرمز امنیت ملی ایران را رد کردهاند.
در شرایطی که نسلکشی محور آمریکایی – اسرائیلی در غزه و کشتار مردم لبنان مسأله اول جهان اسلام و منطقه و نظام بینالملل است، انتظار میرود کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس که از اهرمهای مؤثر اقتصادی، تجاری و سیاسی برای تحت فشار قرار دادن رژیم صهیونیستی برخوردارند، به جای پرداختن به مسائل «تنشزا» علیه جمهوری اسلامی ایران، بتوانند راهحل «عملیاتی» و «قاطعی» برای پایان بخشیدن به نسلکشی برادران مسلمان خود در لبنان، فلسطین و غزه توسط صهیونیستها ارائه دهند.
اینکه تصور شود تحولات ماههای اخیر در منطقه و ماجراجویی صهیونیستها و کارزار ترور رژیم صهیونیستی علیه مقاومت اسلامی، جمهوری اسلامی ایران را در موضع ضعف قرار داده است، تصور غلطی است. همانطور که در عملیات وعده صادق ۲ نشان داده شد، جمهوری اسلامی ایران حساسیت خاصی نسبت به تمامیت ارضی و حاکمیت و امنیت ملی خود دارد، بنابراین هرگونه اقدام یا سیاستی که باعث نقض خطوط قرمز جمهوری اسلامی در این زمینه شود را تحمل نمیکند و به ویژه در شرایطی که شورای امنیت سازمان ملل متحد و نهادهای حقوقی بینالمللی ناکارآمدی خود را در حلوفصل بحرانهای امنیتی و نظامی منطقه نشان دادهاند، با تبعیت از اصل «خودیاری»، از تمامیت ارضی و امنیت ملی خود دفاع میکند.
البته این مسأله هیچ منافاتی با این ندارد که تهران در چهارچوب سیاست همسایگی همچنان به دنبال توسعه همکاری دو و چندجانبه با کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بوده و از هرگونه ابتکار منطقهای که باعث رفع تنش و بهبود مناسبات منطقهای و حلوفصل اختلافات موجود که دارای ابعاد حقوقی و سیاسی باشد، استقبال میکند.