- درخواست عفو نتانیاهو در میانه بحرانهای داخلی و بینالمللی
- واکاوی سفر همزمان مقامات ترکیه و عربستان به تهران
- کنترل روند افول و بازتعریف جایگاه شکننده آمریکا
- دونالد ترامپ و نقشه پنهان در قالب جنگ اوکراین
- سفر هاکان فیدان و چرخش آنکارا بهسوی تهران
- الگوی فاطمیِ مقابله با تحریف و شرایط امروز منطقه
- بسیج فرهنگ ناب و کامل از ثمرات انقلاب اسلامی
- لفاظیهای تفرقهافکنانه عناصر همسو امریکایی- سعودی در لبنان
- از تثبیت پیروزی و رد مذاکره تا تقویت بسیج و وحدت ملی
- نظم اروپا به بهای قربانی کردن اوکراین
- رمزگشایی از 2 شوک بزرگ به ترامپیستها
- ترور های رژیم صهیونیستی درلبنان وغزه
- یک پروژه توسعهای یا تغییر جمعیتی؟
- سوختن کرانه باختری در سایه سکوت عربی و جنایت صهیونی
- افسانه ایجاد «خاورمیانه جدید» و قمار تشکیل «اسرائیل بزرگ»
الگوی فاطمیِ مقابله با تحریف و شرایط امروز منطقه
حضرت فاطمه زهرا (س) در دورهای که جامعه اسلامی دچار تردید و سردرگمی شده بود، نقش بیبدیل خود را در روشنسازی حقیقت و جلوگیری از تحریف ارزشها ایفا کردند. ایشان نشان دادند که در شرایطی دشوار، تبیین آگاهانه و دفاع از حقیقت میتواند مسیر امت را حفظ کند. امروز نیز در فضای منطقهای پیچیده و پر از روایتهای متناقض، جریان مقاومت با چالشهای رسانهای و شناختی مواجه است؛ چالشهایی که گاهی بهصورت «برداشت ضعف» تفسیر میشوند. در چنین وضعیتی، الگوی فاطمی به ما یادآوری میکند که نباید هر فشار یا تغییر ظاهری را به معنای پایان یک مسیر دانست، بلکه باید معنای آن را در سطح عمیقتری از حقیقت و جریانهای فکری جستوجو کرد.
واقیعات منطقه و محور مقاومت
سیره حضرت زهرا (س) نشان میدهد که یکی از مهمترین خطرات، تحریف مفاهیم و جابهجایی معناهاست؛ جایی که اصل یک حقیقت بزرگ کنار گذاشته میشود. ایشان با خطبه، احتجاج و روشنگری، مراقب بودند که حقیقت اسلام از قالب اصلی خود خارج نشود. این الگو به ما میآموزد که در مسائل امروز نیز، بزرگترین تهدید نه لزوماً فشار بیرونی، بلکه تغییر روایتها و ارائه تصویرهای ناقص یا نادرست از واقعیت است. وظیفه اصلی در اینجا حفظ دقت، پرهیز از افراط و تفریط، و جلوگیری از قضاوتهای شتابزده درباره تحولات است.
تحولات منطقه در سالهای اخیر پیچیدهتر شدهاست و تحلیل آنها نیازمند احتیاط و نگاه چندبعدی است. بسیاری از اندیشکدهها و رسانههای دشمن در زمینه وضعیت جریانهای منطقهای محور مقاومت، تحلیلهای متفاوت و بعضاً متضادی ارائه میکنند؛ از برداشت ضعف تا برداشت بازآرایی یا تغییر رویکرد. آنچه با قطعیت میتوان گفت این است که این عرصه بیش از هر زمان دیگری متأثر از جنگ روایتها، عملیات رسانهای و رقابت گفتمانی شده است.
غزه، یکی از برجستهترین مصادیق ناکامی رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر، جنگ غزه پس از عملیات طوفان الاقصی دانسته میشود. اسرائیل سه هدف کاملاً مشخص را اعلام کرده بود: نابودی حماس، آزادسازی اسرا و اشغال کامل غزه. اما پس از دو سال عملیات گسترده و خسارتهای سنگین انسانی و نظامی، هیچیک از این اهداف محقق نشد. آتشبس اخیر بهعنوان نشانهای از پذیرش شکست راهبرد نظامی و اذعان به بنبست عملیاتی ارزیابی میشود. در فضای گفتمانی منطقه، مجموعه این تحولات «پیروزی مقاومت» و «افزایش همدلی جهانی با مردم غزه» تفسیر میشود؛ امری که از دیدگاه آنان بهنوعی بیداری افکار عمومی جهان نسبت به مسئله فلسطین منجر شده است.
در لبنان نیز بهرغم ترور برخی فرماندهان و تلاش برای ایجاد شکاف در توان میدانی حزبالله، رژیم صهیونیستی نتوانست به هدف دیرینه خود یعنی عقبراندن حزبالله تا رود لیتانی یا ایجاد یک کمربند امنیتی جدید دست یابد. بر اساس جنگ زمینی ۶۶ روزه سال گذشته در جنوب لبنان بدون دستاورد مشخص برای اسرائیل و با پذیرش آتشبس پایان یافت؛ وضعیتی که بهعنوان «ناکارآمدی الگوی تهاجم» تحلیل میشود. پس از آن که دشمن نتوانست در عرصه میدان امتیازی کسب کند این بار با پوشش سیاسی و دیپلماتیک (با همراهی آمریکا و عربستان) وارد شد و با فشار بر دولت لبنان طرح خلع سلاح حزبالله را کلید زد ولی در این عرصه هم تا کنون ناموفق بوده و به خوبی میداند که این امر هم ناموفق است؛ بنابراین صهیونیستها و به عبارت بهتر، آمریکاییها در لبنان هم عملاً به بن بست رسیدهاند و با روند ترمیم ساختارهای حزبالله پس از جنگ گذشته و ابهام اسرائیل نسبت به راهبردهای فرماندهان جدید حزب الله، عملاً سایه حزب الله مجدداً بر رژیم صهیونی در حال سنگینی کردن است و اقدامات اخر این رژیم ازجمله ترور «هیثم علی طباطبایی»، فرمانده ارشد نظامی حزبالله در محله حارهحریک بیروت نشان از ترس صهیونیستها از این رخداد است و با استراتژی چمن زنی به دنبال وقفه در روند بازسازی حزب الله هستند. این در حالی است که همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند "مقاومت یک ایمان، تفکر و مکتب است و یک سخت افزار نیست که بشکند یا از هم فرو بریزد یا نابود بشود و با فشار آوردن نه تنها تضعیف نمیشود بلکه انگیزه برای مقابله با دشمن و سلطه بیشتر خواهد شد و این دقیقاً همان نقطهای است که دشمن در محاسبات خود اشتباه میکند" لذا برای صهیونیستها در ممانعت از روند بازسازی حزب الله نیز توفیقی حاصل نخواهد شد.
در یمن نیز انصارالله به یکی از برجستهترین نمونههای «شگفتی مقاومت» و ایجاد معادلههای جدید در منطقه تبدیل شد. انصارالله در حالی وارد حمایت عملی از فلسطین شد که با فشارهای نظامی و حملات مستمر آمریکا و ائتلاف دریایی روبهرو بود؛ با اینحال توانست حضور خود را حفظ کند و ابتکار عمل را به خوبی در دست بگیرد. موفقیت یمنیها در ایجاد اختلال در مسیرهای تجاری و دریایی، انجام عملیات موشکی و پهپادی علیه اهداف مرتبط با رژیم صهیونستی و پاسخ به حملات آمریکاییها و زدن ناوهای آمریکایی و در نهایت محبور کردن آمریکا برای پذیرش آتش بس، نشانهای از «دست برتر عملیاتی» و قدرت بازدارندگی نامتقارن آنها تلقی میشود. استمرار توان یمن در این شرایط به تبدیلشدن انصارالله به یکی از بازیگران مؤثر در معادله مقاومت و به شکلگیری «کابوس امنیتی جدید» برای اسرائیل انجامیده است.
در عراق نیز تلاشهای بازیگران خارجی (آمریکا، اسرائیل و برخی دولتهای عربی همسو) برای مهندسی فضای سیاسی و کاهش وزن جریانهای نزدیک به مقاومت در انتخابات پارلمانی اخیر عراق به نتیجه نرسید. افزایش مشارکت مردمی، رأی بالای جریانهای شیعی و کسب اکثر کرسیهای پارلمان و ناکامی فراخوانهای تحریم انتخاباتی نشان داد که جامعه عراق از مسیر صندوق رأی بهدنبال تثبیت حاکمیتی مستقل و ملی است. در این راستا، تقویت پایگاه اجتماعی گروههای مقاومت، پذیرش گسترده نقش حشدالشعبی در امنیت ملی و پیشروی جریانهای همسو در پارلمان، نشانههایی از «ریشهدار بودن گفتمان مقاومت در جامعه عراق» دانسته میشود، نه امری تحمیلی یا ناپایدار.
ارزیابی نهایی
در نهایت، آنچه میتوان با اطمینان بیان کرد این است که مقاومت (صرفنظر از مصداقها و گروهها) پیش از آنکه یک ساختار باشد، یک اندیشه و یک گرایش انسانی - تمدنی است: دفاع از عزت، عدالت، کرامت و نفی سلطهپذیری. چنین اندیشهای در طول تاریخ بارها در قالبهای مختلف ظهور کرده و حتی در سختترین دورههای فشار (نظیر واقعه کربلا) هیچگاه از بین نرفته است؛ بنابراین جهاد تبیین در عصر ما، یعنی روشن کردن مفهومها، جدا کردن واقعیت از برداشتهای احساسی و دور نگهداشتن جامعه از خطاهای شناختی. همانگونه که حضرت زهرا (س) در فضایی پر از ابهام، کار اصلی خود را روشنگری قرار دادند، امروز نیز مهمترین وظیفه در قبال هر جریان اجتماعی یا سیاسی مقاومت این است که بر پایه تحلیل دقیق، منصفانه و غیرهیجانی درباره آن سخن بگوییم. این نگاه هم از غلو جلوگیری میکند و هم از تحریف و اجازه میدهد فهمی واقعیتر و مسئولانهتر شکل بگیرد.