ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، از سال 1999در روسیه قدرت را در دست گرفته است. دستاوردهای او در این مدت به حدی گسترده بوده است که باید کتابی در این حوزه نگاشته شود؛ اما در اینجا صرفاً دو دستاورد را در سیاست داخلی و دستاورد مهمی که در سیاست خارجی به دست آورده است را ذکر میکنیم. نخست اینکه روسیه در دهه آخر قرن بیستم شاهد بدهیهای سنگین و تورم گسترده بود.زمانی که پوتین قدرت را درست گرفت تلاشهایگسترده ای در راستای اصلاح این مورد انجام داد. لذا اکنون بدهی روسیه 23 برابر کاهشیافته است. به عبارتی بدهی روسیه در سال 2000 حدود 69 درصد بود که اکنون به سهدرصد رسیده است. دستاورد دوم پوتین که بسیار مهم است،کاهش تورم در روسیه است. همچنان که در شکل زیر میبینیم، تورم روسیه از سال 1999 که هشت و نیم درصد بود، در سال 2021 به 3.25 درصد رسیده است.
دستاورد دیگر پوتین در حوزه سیاستخارجی است. او با سیاستگذاری صحیح توانسته است که قدرت روسیه را در سطح بینالملل، علیرغم تحریمها به سطح بالایی برساند.
عواملی که در بالا ذکر شد و رقابت تنگاتنگ کشورهای غربی به رهبری آمریکا موجب شده است که این کشورها تمام تلاش خود را انجام دهند تا روسیه را به سطح قدرتی منطقهای فرو بکاهند. اگرچه بسیاری از راهبردهای کشورهای غربی، خصوصاً آمریکا در این مدت راهگشا نبود است و سرمایه اجتماعی پوتین در بین مردم کشورش روزبهروز گسترش مییابد، تلاش جبهه غربی این بوده که ابزارهای لازم برای فشار بر روسیه را حفظ کند. اندیشکده ها و مراکز راهبردی آمریکایی بهخوبی میدانند که اهمیت سرمایه اجتماعی برای یک نظام اجتماعی مانند پاروزنان یک کشتی است؛ اگر پاروزنان همه درک کرده باشند که تنها راه نجات آنها حفظ کشتی از غرق شدن و کوشش در جهت رسیدن به هدف باشد، ناخدا نیز باتدبیر و هدایت عاقلانه، آنها را به پارو زدن هماهنگ و همزمان در یک مسیر وا میدارد، در آن صورت کشتی میتواند به هدف برسد؛ اما اگر هرکسی برای خود و ناهماهنگ با بقیه پارو بزند، نیروها هدررفته و احتمالاً کشتی به دور خود میچرخد و در هنگام طوفان غرق میشود. لذا تمام تلاش این مراکز تحلیلبردن سرمایهاجتماعی پوتین بوده است. یکی از مهمترین ابزارها گسترش نارضایتیهای داخلی مانند اعتراضات آلکسی ناوالنی است.
آلکسی ناوالنی که عمده فعالیتش از سال 2009 و کسب 45 درصد رأیگیری الکترونیکی برای شهرداری مسکو در سال ۲۰۱۰ بوده است؛ یکی از منقدین شدید پوتین است. بسیاری از کشورهای غربی از جمله آمریکا، اساسیترین حامیان ناوالنی هستند. فلسفه وجودی حمایت آنها از ناوالنی کاهش سرمایه اجتماعی پوتین است که در این 23 سال کسب کرده است.
به عقیده کارشناسان، آمریکا از این وضعیت برای اعمال بسته جدیدی از تحریمها در مورد روسیه استفاده خواهد کرد و به دنبال آن اتحادیه اروپا نیز تحریمهایی را علیه روسیه وضع خواهد کرد. "ماریا زاخارووا" سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه روسیه اعلام کرد که دیپلماتهای آمریکایی حتماً به این وزارتخانه احضار خواهند شد تا درباره انتشار اطلاعات مربوط به "مسیرهای اعتراضات" توضیح بدهند. به گفته زاخارووا، سفارت آمریکا نه تنها مسیرها را مشخص کرده بود، بلکه حرکت به سمت کاخ کرملین را نیز یادآور شده بود، در حالیکه این مطلب حتی در فراخوان سازماندهندگان اعتراضات نیز دیده نشده بود.
هدف داخلی دیگر آمریکا از این اعتراضها تاثیرگذاری بر انتخابات پارلمانی روسیه در سال آینده است تا از این طریق حزب متبوع پوتین را با چالش مواجه سازند.
هدف دیگر از ایجاد نارضایتی ها در روسیه ایجاد نارضایتی های داخلی برای دور کردن روسیه از پرداختن به مسائل خارجی است. زیرا براساس پیشبینیهای بینالمللی، روسیه در ده سال آینده به قطب برتر نظامی در جهان تبدیل خواهد شد.