بامداد شنبه 12 تیر سال جاری(1400)، نیروهای آمریکایی بدون هیچ گونه هماهنگی با ارتش افغانستان، بزرگترین پایگاه نظامی خود در بگرام را ترک کردند. آمریکا و ناتو که به بهانه مبارزه با تروریسم و ایجاد امنیت، بازسازی اقتصادی، ایجاد دموکراسی، دولتسازی و... به افغانستان لشکرکشی کرده بودند، در حالی افغانستان را ترک میکنند که نه تنها اوضاع امنیتی بسیار وخیم شده است، بلکه دولت برآمده از اجلاس بن و دستاوردها و نهادهای قانونی آن نیز در حال فروپاشی قرار گرفته است.
رسانههای مختلف آمریکایی از قول چند مقام نظامی این کشور، بعد از نزدیک به ۲۰ سال در حالی از ترک پایگاه نظامی بگرام خبر دادند که همه سربازان آمریکایی و دیگر نیروهای ناتو این پایگاه در شمال کابل را تخلیه کرده بودند. میراسدالله کوهستانی، فرمانده جدید پایگاه بگرام به آسوشیتدپرس گفته است که «ما برخی از شایعهها را در مورد آمریکاییها شنیده بودیم، اما در نهایت حوالی ساعت هفت صبح روز شنبه پی بردیم که آمریکاییها پایگاه بگرام را ترک کردهاند.» بگفته فواد امان، معاون سخنگوی وزارت دفاع افغانستان، «نیروهای آمریکایی و قوای ائتلاف از این پایگاه به گونه کامل بیرون شدند و پس از این نیروهای اردوی ملی (ارتش) افغانستان از این پایگاه در راستای مبارزه با تروریزم استفاده خواهد کرد.»
پایگاه نظامی بگرام[1] بزرگترین پایگاه نیروهای آمریکایی در افغانستان بود و در اوج حضور آنها تا ۱۰۰ هزار سرباز آمریکایی را در خود جای داده بود. خبر تخلیه بگرام می تواند نشانه روشنی از خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان باشد، روندی که آمریکا و متحدانش میخواهند تا ۱۱ سپتامبر 2021 (20 شهریور 1400) از افغانستان خارج شوند و طبق توافق دوحه بین طالبان و آمریکا که در 10 اسفند 1398 به امضاء طرفین رسید، عملا و در یک معامله آشکار افغانستان را به طالبان واگذار کنند؛ به شرطی که توسط طالبان به نیروهای آمریکایی حملهای صورت نگیرد و طالبان متعهد به مبارزه با تروریسم در افغانستان شود. این که چگونه طالبان می تواند مبارزه با تروریسم و گروههای تروریستی را بi عهده بگیرد، یک مساله است، اما تاکید طالبان بر عدم آتش بس و اصرار بر تشدید و تداوم حملات و تصرف مناطق، به خوبی نشان میدهد که در توافق دوحه، آمریکاییها یکسری ماموریتها را به طالبان واگذار کرده اند و بدون شک در آینده نیز توسط آمریکاییها مورد حمایت مالی و حتی تسلیحاتی نیز قرار خواهند گرفت. نکته اساسی اینجاست که اگر توافقی بین طالبان و آمریکا صورت گرفته و اساسا آمریکاییها در حال خروج کامل از افغانستان هستند، چرا آتش بس اجرا نمی شود و مذاکرات صلح بین الافغانی متوقف شده است.
متاسفانه دولت اشرف غنی به ظرفیتهای داخلی افغانستان بی توجه است و در ارائه لیست مذاکره کنندگانی که نماینده واقعی احزاب و جریان های سیاسی موثر باشد، از سوی اشرف غنی نادیده گرفته شده و تاکید بر قومگرایی و زیاده خواهی در مذاکرات موجب متوقف شدن مذاکرات شده است و سقوط سریالی شهرستانها علیرغم داشتن نیرو و تجهیزات کافی، به خوبی سیاستهای پشت پرده غنی با آمریکا و آمریکا با طالبان را روشن می سازد.
این که آمریکاییها در چنین وضعیتی که افغانستان غرق در ناامنی و حملات طالبان است، بدون هیچ مشکلی از افغانستان خارج شده و در تحلیلها هم اعلام کنند که چون آمریکا دشمن اولشان چین یا روسیه است و باید بر شرق آسیا متمرکز بشود، اساسا با واقعیات میدانی افغانستان، همخوانی ندارد. به نظر میرسد در کنار تصرفات و حملات طالبان و اهمال کاری و سهل انگاری دولت غنی در مقابله با طالبان و بی توجهی به تقویت دفاعی نیروهای امنیتی و حتی خیزشهای مردمی، یکسری توافقاتی نیز در پشت صحنه وجود داشته باشد. اکنون که طالبان تعدادی شهرستان را در ولایات مختلف و عمدتا در ولایات شمالی و غرب کشور به تصرف خود درآورده، سخن از مذاکرات صلح به میان آورده اند و این مساله به خوبی نشان میدهد که گرفتن مناطق عملا وزن طالبان را در مذاکرات آتی بیشتر و نسبت به طرف مقابل که دچار اختلافات سیاسی و آشفتگی است، موضع قاطعی خواهند داشت.
نکته اساسی دیگر بحث پاکسازی قومی و حذف همه رهبران جهادی از مارشال دوستم گرفته تا استاد عطا، محقق، خلیلی، اسماعیل خان، خلیلی و همه فرماندهانی که به جبهه متحد شمال سابق تعلق داشته و در صف مقابل طالبان قرار دارند. مساله حذف مجاهدین معتقد و ملتزم و بعضا همسو با ایران، از دید آمریکا، باید حذف شوند. بنابراین این که خروج آمریکاییها برای همیشه باشد یا مقطعی یک مساله است، اما نکته اصلی این است که این خروج، پیامدهای امنیتی زیادی هم در پی خواهد داشت. طبق تجارب قبلی، آمریکاییها هر کجا پایگاه نظامی زده اند، برای مدت طولانی این پایگاه را در اختیار داشته اند(بطور نمونه در ژاپن، کره جنوبی، آلمان، عربستان و...) و اگر هم خارج شده اند بحران بزرگتر از خود را بجا گذاشته اند.
نکته دیگر این که در افغانستان موضوع حمایت و انتقال داعش یک مساله جدی است. این که آمریکا اصرار دارد تا تامین فرودگاه کابل به نیروهای نظامی ترکیه داده شود، اساسا به دلیل تصمیم آمریکا برای آغاز جنگ نیابتی دیگر در افغانستان و استفاده از ظرفیت ترکیه برای انتقال تروریستهای داعش از منطقه شامات به مرزهای شرقی ایران و افغانستان است. در بعضی اخبار به ارسال دو هزار تروریست از سوریه به افغانستان نیز اشاره شده است و این که ترکیه در وهله ی اول تلاش میکند تا در کنار اعزام تروریست های تکفیری، فرماندهان گروههای مسلح وابسته به آنکارا را نیز برای آموزش و ایجاد گروههای تروریستی به افغانستان اعزام کند. در این خصوص نیز بین پاکستان و ترکیه و فرماندهان نظامی دو کشور نیز رفت و آمدهایی صورت گرفته است. هماکنون نظامیان آمریکا و ترکیه مسئول امنیت فرودگاه کابل هستند.
در نهایت باید گفت که خروج آمریکا از پایگاه بگرام، اساسا برای رد گم کردن است به این معنی که به دیگر بازیگران رقیب اعلام کند که دیگر در مسائل داخلی افغانستان دخالتی نکرده و طبق توافق با طالبان، این کشور را ترک می کند و جوبایدن رئیس جمهور آمریکا نیز به صراحت به اشرف غنی گفت که جنگ افغانستان، یک مساله داخلی است و در عین اعلام حمایت از دولت فعلی افغانستان، عملا این کشور را در مقابل طالبان تنها گذاشت. اما آمریکا بدلایل متعدد تلاش میکند تا از طریق بازیگران نیابتی اعم از بازیگران دولتی(ترکیه، پاکستان، عربستان و...) و غیردولتی(داعش، بلک واتر، داین کرپ و...) به اهداف شوم خود در منطقه دست یابد و به منافع و امنیت ملی ایران در منطقه آسیب جدی وارد سازد.
[1] . پایگاه نظامی بگرام در حدود ۴۰ کیلومتری شمال کابل واقع شده است. این پایگاه را نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق هنگام اشغال افغانستان در دهه ۱۹۸۰ احداث کردند؛ اما نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا در دسامبر ۲۰۰۱ در این پایگاه مستقر شده و آن را توسعه دادند؛ به طوری که برای استقرار صدهزار سرباز ظرفیت داشته باشد. این پایگاه دو باند دارد که جدیدترین آن به طول ۳.۶ کیلومتر برای نشستن و برخاستن هواپیماهای باری و بمب افکنهای غول پیکر مناسب است. در این پایگاه همچنین امکان استقرار بیش از ۱۱۰ هواپیما وجود دارد که دارای دیوارهای محافظ هست و یک بیمارستان ۵۰ تختخوابی، سه سینما و چندین سالن ورزشی، درمانگاه دندانپزشکی و... دارد.