رژیم صهیونیستی اخیرا در نخستین ساعات روز نهم مِی، حملات گسترده ای را علیه اهدافی در شهرهای رفح، خان یونس و غزه انجام داد. حملاتی که بر اساس آنچه منابع صهیونیست اعلام کردند، حدودا 40 جنگنده اسرائیلی در آن ها حضور داشته اند و هدفِ اصلی آن ها نیز ترور هدفمند شماری از فرماندهان نظامی جنبش جهاد اسلامی فسلطین، ادعا شده است.
اگرچه که این حملات جدای از به شهادت رساندن برخی از فرماندهان نظامی جنبش جهاد اسلامی، موجب به شهادت رسیدن شماری زن و کودک نیز شدند. با این حال، جریان مقاومت فلسطینی نیز در برابر این اقدام صهیونیست ها ساکت ننشست و سیلی از راکت ها و موشک های فسلطینی روانه بخش های مختلف اراضی اشغالی شدند. بر اساس آنچه منابع رسمی اسرائیلی عنوان کره اند، در جریان عملیات های موشکی 5 روزه جریان مقاومت فسلطین علیه اراضی اشغالی، چیزی بیش از دو هزار موشک شلیک شده که در عین حال، حدودا 12 هزار شهروند صهیونیست نیز از مناطق جنوبی رژیم صهیونیستی به بخش های شمالی آن فرار کرده اند.
در این راستا، رایزنی های دولت نتانیاهو با برخی میانجی گران بین المللی نظیر مصر و قطر و سازمان ملل متحد در نهایت به آتش بس میان اسرائیل و جریان مقاومت فلسطین، پس از 5 روز درگیری و نبرد تمام عیار ختم شد. صهیونیست ها اصلی ترین هدف خود در جنگ افروزی علیه نوار غزه را ترور فرماندهان موشکی جهاد اسلامی فلسطین عنوان کرده اند با این حال، اینطور به نظر می رسد که رژیم اشغالگر قدس در پسِ حمله اخیر خود به نوار غزه، اهداف دیگری را دنبال می کرده که مایل به عیان شدن آن ها نزد افکار عمومی خود و منطقه و جهان نیست.
1: رژیم صهیونیستی و استفاده از یک تاکتیک منسوخ و قدیمی علیه جریان مقاومت فلسطین
توجه داشته باشیم که اعتراضات در اراضی اشغالی علیه دولت نتانیاهو و افراطیون حاضر در دولت وی به دلیل اراده شخص نخست وزیر اسرائیل برای اجرای اصلاحات قضایی مد نظرش، وارد هفته نوزدهم شده است. موضوعی که عملا از ایجاد یک بن بست برای دولت مستقر رژیم اسرائیل به نخست وزیری نتانیاهو خبر می دهد و شانس فروپاشی دولت نتانیاهو و برگزاری انتخابات زودرس در اراضی اشغالی را به شدت بالا برده است.
در این فضا، نتانیاهو عملا از یک قاعده تکراری رهبران اسرائیلی استفاده کرده است. قاعده ای که تاکید دارد باید بحرانهای داخلی اراضی اشغالی را به خارج صادر کرد و به طور خاص در قالب جنگ با مقاومت فلسطین، از بینبرد. به بیان ساده تر، نتانیاهو به این جمع بندی رسید که اگر بحران جاری علیه دولت خود در اراضی اشغالی که از انشقاق اجتماعی قابل توجهی نیز در این اراضی خبر می دهد را به خارج صادر نکند، اتفاقات ناگوار به مراتب بزرگتری انتظار وی و رژیم اسرائیل را می کشد. از این رو، او به گزینه جنگ علیه نوار غزه روی آورد تا شاید بتواند بار دیگر اعتراضات علیه خود و دولتش را آرام، و انسجام و وحدت اجتماعی میان شهروندان اسرائیلی را به نفع دولتِ خود، احیا کند. سناریویی که البته نتانیاهو در قالب آن نتوانست به دستاوردهای ملموسی برسد.
2: هراس اسرائیل از تضعیف بنیان های توان بازداندگی این رژیم در برابر مقاومت فسلطین
پس از شهادت "خضر عدنان" از فرماندهان جریان مقاومت فلسطین در زندان های اسرائیل(بر اثر اعتصاب غذا)، جریان مقاومت اسلامی در واکنش به این رویداد، اقدام به شلیک چند موشک به اراضی اشغالی کرد. در نقطه مقابل، دولت نتانیاهو نیز چند نقطه خالی از جمعیت را در نوار غزه بمباران کرد و مدعی شد که به کارگاه های تولید و ذخیره سازی سلاح مقاومت فلسطین حمله کرده است.
ادعایی که البته کذب بودن آن تا حد زیادی روشن شد و البته که این نکته نیز مشخص شد که اسرائیلی ها فعالانه از طرف های منطقه ای درخواست داشته اند تا جریان مقاومت اسلامی فلسطین، راکت پراکنی های خود را ادامه ندهد. در این فضا، دولت نتانیاهو برای اینکه از انتقادات جریانات مخالف با خود در اراضی اشغالی در امان باشد، حملات محدود و نه چندان موثری را به نوار غزه انجام داده است.
با این حال، نکته قابل تامل این است که بسیاری از ناظران و تحلیلگران به این نکته اشاره داشتند که اسرائیل عملا توان بازدارندگی خود را در مقابله با گروه های مقاومت فلسطینی از دست داده است. مساله ای که حقیقتا برای اسرائیلی ها قابل قبول نیست. در این چهارچوب، رژیم اسرائیل با دور تازه حملات سنگین اخیر خود به نوار غزه به نوعی سعی داشت تا این پیام را به گروه های فلسطینی و افکار عمومی خود برساند که همچنان کفه بازدارندگی بنا بر ادعای رهبران اسرائیل، به نفع این رژیم در مقابله با گروه های مقاومت فلسطینی سنگینی میکند.
3: رژیم صهیونیستی و تلاش برای ایجاد شکاف در جریان مقاومت فلسطین
دولت نتانیاهو با دوره تازه حملات خود علیه نوار غزه و تاکید بر این نکته که این حملات صرفا متمرکز بر جنبش جهاد اسلامی فسلطین هستند، به دنبال ایجاد انشقاق در میان گروه های مقاومت فلسطین و تحت فشار قرار گرفتن جهاد اسلامی از منظر روانی و تبلیغاتی بوده است. در این راستا، صهیونیست ها تهدید کردند که اگر دیگر گروه های فسلطینی از جمله حماس وارد نبرد علیه اسرائیل شوند، اسرائیل، ترورهای هدفمند خود را معطوف به فرماندهان آن ها نیز خواهد کرد.
با این حال، نکته قابل تامل این است که جریان مقاوت فلسطین و البته افکار عمومی فلسطین، به نحوی هماهنگ خواستار برخورد با حملات اسرائیل شدند و تاکید کردند تا زمانی که به اسرائیل هزنیه تحمیل نشود، این رژیم بار دیگر به جنایات خود علیه مردم فلسطین ادامه خواهد داد و البته که در ادامه راحت تر نیز دست به این اقدامات می زند. از این رو، نَه آن انشقاقی که مد نظر اسرائیل بود در مورد گروههای مقاومت فلسطینی رخ داد و نَه جنگ روانی و فشار افکار عمومی فلسطین علیه جهاد اسلامی اتفاق افتاد.