روز چهارشنبه سیزدهمین دی ماه (سوم ژانویه) در جریان مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، طی دو انفجار بزرگ در محل گلزار شهدای کرمان، ۹۲ شهید و ۲۸۴ نفر نیز در این حادثه خونبار زخمی شدند. با آنکه در ساعات ابتدایی این حمله بسیاری از شخصیتهای سیاسی و تحلیلگران از نقش حتمی اسرائیل در این حمله تروریستی سخن میگفتند اما ناگهان «اعماق»، پایگاه اطلاع رسانی گروه تروریستی داعش با انتشار بیانیهای مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت. براساس اطلاعات منتشر شده در بیانیه مشکوک داعش به نام دو عامل انتحاری یعنی «عمر الموحد» و «سیف الدین المجاهد» اشاره شده است. تنها دقایقی پس از انتشار این بیانیه مقامات آمریکایی نیز مدعی شدند که این عملیات توسط شاخه «خراسان» داعش در افغانستان انجام شده و صهیونیستها نقشی در این جنایت نداشتند. با وجود انتشار اطلاعات ضدونقیض در رسانهها اما به نظر میرسد با توجه به سلسله ترورها و عملیاتهای رژیم صهیونیستی در سراسر منطقه، متهم اصلی این عملیات همچنان تلآویو باشد و گروهک داعش تنها در نقش «عامل اجرایی» این جنایت را انجام داده است. برخی کارشناسان معتقدند رژیم صهیونیستی با انداختن مسئولیت این ترور غیرانسانی به دنبال فرار از «پاسخ سخت» مقاومت و شعله ور کردن آتش جنگ شیعه- سنی در منطقه است.
طی هفت سال اخیر رژیم صهیونیستی با هماهنگی واشنگتن سعی کرده است تا با تکیه بر استعدادهای این رژیم در حوزه جنگ «نیمه سخت» و اطلاعاتی منافع ایران و گروههای مقاومت در سراسر منطقه خاورمیانه عربی را هدف قرار دهد. تلآویو براساس راهبرد «هزار خنجر» با حملات پراکنده به انبارها و پایگاههای مستشاری مقاومت در سوریه، تلاش برای خرابکاری در تاسیسات اتمی- نظامی، سرقت اسناد هستهای، حذف فرماندهان عالی رتبه مقاومت و ... سعی داشته است تا به تدریج دامنه «عمق راهبردی» ایران در منطقه غرب آسیا تضعیف کرده و عقب براند. به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی به دلیل ناتوانی در حمله مستقیم به پایگاهها و مناطق استراتژیک ج.ا.ا چاره جز روی آوردن به عملیات پنهان و خرابکارانه ندارد.
در سوی مقابل شبکه نیروهای مقاومت که دست برتر را در جنگ «نامتقارن» دارند طی سالهای اخیر توانستند ضربات سختی به سیستم پدافندی و ساختارهای امنیتی اسرائیل وارد کنند. شاید بزرگترین عملیات مقاومت علیه رژیم صهیونیستی را بتوان حمله هفتم اکتبر (طوفان الاقصی) دانست. ضربه تاریخی گردانهای عزالدین القسام به تلآویو سبب شد تا سران این رژیم بلافاصله از طرحهای دیوانه وار خود همچون نابودی حماس، تخریب کامل غزه یا حذف رهبران مقاومت رونمایی کنند. رسانههای اسرائیلی با مقایسه این عملیات منحصر به فرد با «جنگ استقلال»، »جنگ یوم کیپور» یا «المپیک مونیخ 72» سعی دارند تا به نوعی عمق فاجعه را برای افکار عمومی داخل رژیم تبیین کنند.
رانن بار رئیس سرویس شینبت در اظهاراتی تهدیدآمیز اعلام کرد که جوخه ترور رژیم رهبران حماس را در سراسر منطقه؛ بهویژه ترکیه، قطر و لبنان هدف قرار خواهد داد. پس از انتشار رسمی این پیام تهدیدآمیز سلسله اتفاقی در سطح منطقه رخ داده است که سرویسهای امنیتی اسرائیل به صورت مستقیم و غیرمستقیم در فرآیند اجرای آنها نقش داشته است. حمله تروریستی به پاسگاه انتظامی راسک، هدف قرار گرفتن منزل شهید سید رضی موسوی در حومه دمشق، ترور صالح العاروری نایب رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در بیروت، (احتمالا) نقش آفرینی در حمله تروریستی کرمان و سرانجام ترور حسین یزبک از فرماندهان ارشد میدانی حزب الله در شهرک الناقوره مجموعه اقدامات رژیم صهیونیستی در سطح جنگ «نیمه سخت» علیه محور مقاومت بوده است. نکته کلیدی آن است که در جریان برخی عملیاتها نوع ارتباط برخی گروهکهای تروریستی و جدایی طلب مانند داعش، جیش العدل و سازمان منافقین با موساد بیش از پیش مشخص میشود. برهمین اساس به نظر میرسد نهادهای نظامی- امنیتی نظام با رصد تحرکات سرویسهای امنیتی خارجی در شرق کشور، باید به سمت ایمن سازی مرز مشترک با پاکستان و افغانستان حرکت کنند.
در جریان جنگ «نیمه پنهان» مهمترین چالش برای بازیگران تعیین نوع پاسخ به طرف مقابل است. هدف قرار گرفتن فرماندهان نظامی و مقامات ارشد سیاسی مقاومت از سوی ماشین ترور صهیونیستها تنها زمانی متوقف میشود که بازوهای امنیتی کشور با همراهی سایر اعضای شبکه مقاومت حذف آمران و مجریان حملات تروریستی اخیر را در دستور کار قرار دهند. به عبارت دیگر تنها راه برقراری موازنه در برابر تلآویو «اقدام متقابل» علیه امنیت رژیم صهیونیستی است. ایران برای تامین حداکثری امنیت ملی و متحدان خود در سراسر منطقه باید به سمت هدف قرار دادن منافع اسرائیل در داخل یا خارج از خاک فلسطین اشغالی حرکت کند.