یکی از مهمترین پرسشهای افکار عمومی بعد از پیروزی مسعود پزشکیان در انتخابات پانزدهم تیرماه، سیاست احتمالی ایران در قبال تداوم حمایت از محور مقاومت در منطقه بوده است. در جریان رقابتهای انتخاباتی و مناظرات عمده تمرکز بر مذاکرات با غرب یا بهبود روابط با کشورهای عرب حوزه خلیج فارس قرار داده شد، اما نامزدهای مطرح در انتخابات؛ به ویژه گزینه اردوگاه اصلاح طلبان اظهار نظر جدیدی در خصوص سیاست احتمالی در قبال محور مقاومت بیان نکردند. همین موضوع سبب شد تا این ابهام برای افکار عمومی ایجاد شود که با توجه به شرایط پییچیده منطقه، به ویژه در مرز مشترک لبنان و فلسطین اشغالی، دولت چهاردهم چه سیاستی در قبال مقاومت در پیش خواهد گرفت؟
پس از پیروزی دکتر پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری، سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان جز نخستین رهبران جبهه مقاومت بود که این پیروزی را به ملت ایران و رئیس جمهور منتخب تبریک گفت. در متن این نامه آمده است: «ما در کنار شما هستیم و به خواست خداوند این راه را تا زمان رسیدن به پیروزی نهایی که محور آن ایران مقتدر، عزیز و قدرتمند، است ادامه خواهیم داد.» در پاسخ به این نام تاریخی، پزشکیان نیز دست به قلم برد و برخلاف برخی گمانهزنیهای رسانهای، پاسخ نامه «سید مقاومت» را داد. رئیس جمهور منتخب کشورمان در پاسخ به نامه دبیرکل حزب الله از تداوم سیاست حمایت از مقاومت در برابر رژیم نامشروع صهیونیستی گفت. وی در ادامه از سید حسن نصرالله بابت دعاهای خالصانه ایشان تشکر و برای مردم لبنان و مجاهدان مقاومت نصرت الهی را خواستار شد. رئیس جمهور منتخب همچنین ضمن قدردانی از پیام تبریک رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس، بر تداوم حمایت همهجانبه جمهوری اسلامی ایران از ملت مظلوم فلسطین تا تحقق کلیه آرمانها و حقوق خود و همچنین آزادی قدس شریف تاکید کرد.
حمایت جمهوری اسلامی ایران از اعضای شبکه مقاومت در شبه قاره هند تا منطقه شامات دارای دو بعد «نظامی» و «سیاسی» است. رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده کل قوا مسئولیت هدایت نیروهای مسلح، به ویژه سپاه پاسداران را برای حفظ و صیانت از امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور را در کوران حوادث مختلف بر عهده دارد. این رهبری واحد به کشور اجازه میدهد تا با تغییر روسای قوای مجریه یا مقننه کشور دچار وضعیت «بن بست» نشده و در سریعترین زمان ممکن به تهدیدات بیرونی پاسخ دهد. به عنوان مثال در جریان بیداری اسلامی و سپس رشد تروریسم تفکیری در عراق و سوریه، هدایتهای معظم له برخلاف نظرات متفاوت داخلی زمینه شکل گیری پدیده «مدافعان حرم» و تقویت بیش از پیش مقاومت در سراسر جغرافیای شرق عربی را فراهم آورد. شاید اگر هدایتهای رهبری در دهه گذشته شمسی نبود، امروز ایران باید با تهدیدات امنیتی ناشی از خلافت خودخوانده داعش در مرزهای غربی دستهوپنجه نرم میکرد. برهمین اساس هیچگاه حمایت نظامی ایران از گروههای مقاومت به دلیل اراده رهبری معظم انقلاب تغییر نکرده و با قوت ادامه خواهد داشت.
در باب حمایت «سیاسی» از مقاومت گاهاً سیگنالهای متضادی به خارج از کشور ارسال شده است. متأسفانه در جریان تحولات سیاسی دو دهه اخیر، مسائل مرتبط با امنیت ملی کشور همچون توسعه نفوذ «عمق راهبردی» ایران در حوزه شرق مدیترانه دست مایه بازیهای سیاسی شده بود. این موضوع تنها در میان هواداران جریانهای سیاسی مطرح نبود و گاهاً چهرههای برجسته نظام در جریان جنگ داخلی سوریه سعی کردند تا نظر رهبری را در خصوص حمایت از متحد قدیمی ایران در دمشق تغییر دهند. امروز با گذشت قریب به چهارده سال از «فتنه شام» نه تنها اسد به عنوان رئیس جمهور قانونی سوریه توانسته حاکمیت خود را با شکست گروههای تروریستی بازیابد، بلکه حمایت ایران و جبهه مقاومت توانست بار دیگر به عنوان عضوی فعال به اتحادیه عرب بازگردد. این تجربه ارزشمند سبب شده است تا مسعود پزشکیان نیز با بهره گرفتن از تجربه تاریخی حمایت از مقاومت و نقش این محور در تامین منافع ملی ایران، برخلاف برخی جوسازیهای سیاسی، بر تداوم حمایت از محور مقاومت در برابر تهدیدات رژیم صهیونیستی تاکید کند.
در جریان درگیری محدود در جبهه شمالی، پرواز پهپاد ایرانی «هدهد» یا همان «مهاجر-۴» بر فراز آسمان الجلیل، حیفا و جولان اشغالی مهمترین سیگنال هشدار برای فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی بود. در حالی که روزنامه «تایمز اسرائیل» از تصویب نقشههای حمله به لبنان در جلسه فرماندهان ارتش رژیم خبر میداد، اما نفوذ ناگهانی پرنده شناسایی حزب الله معادلات طرف مقابل را تغییر داد. پیش از این واحدهای جنگال دشمن با ایجاد اخلال در سیستمهای «جی. پی. اس» سعی داشت تا جلوی برخورد دقیق پهپادها- موشکهای نقطهزن حزب الله را مسدود کند، اما نفوذ «هدهد» به قلب اقتصادی رژیم صهیونیستی نشان داد که مقاومت مسیرهای جایگزینی برای هدف قرار دادن منافع صهیونیستها پیشبینی کرده است.
تداوم جنگ طلبی رژیم صهیونیستی در باریکه غزه و برنامه ریزی متحدان راستگرای وی برای گسترش دامنه جنگ به جنوب لبنان سبب شده است منطقه غرب آسیا در یکی از پیچیدهترین موقعیتهای امنیتی قرار بگیرد. ضربه جدی به «بازدارندگی» صهیونیستها در جبهه شمالی سبب شده است تا آنها دیر یا زود برای حمله لبنان و پیاده کردن «دکترین ضاحیه» آماده شوند. در سوی مقابل دستگاه سیاست خارجی ایران به سازمان ملل، آمریکا و فرانسه این پیام را ارسال کرده است که در صورت رژیم صهیونیستی لبنان، ایران از متحد خود دفاع خواهد کرد. برخی منابع عبری از آماده باش گروههای مقاومت در عراق و سوریه برای پیوستن به مجاهدان لبنانی در صورت آغاز جنگ خبر میدهند. در چنین شرایطی حمایت مستحکم فرمانده معظم کل قوا و پیغام سیاسی منتخب ملت ایران به دبیرکل حزب الله این پیام را برای تلآویو دارد که ارتش این رژیم در لبنان به مانند غزه نمیتواند بدون دادن هزینههای سنگین راهبردی دست به تخریب و نسل کشی بزند.
در جنگ احتمالی میان حزب الله و رژیم صهیونیستی، اعضای شبکه مقاومت به مانند دوران شهید رئیسی براساس راهبرد «وحدت میدانها» به کمک مجاهدان لبنانی خواهند آمد و هزینه وارد شده بر ماشین جنگی و مراکز اقتصادی رژیم را افزایش خواهند داد. با توجه به بیانیههای منتشر شده و همچنین تجربه ۹ ماه اخیر به نظر میرسد باید آماده وقوع سناریوهای عجیبی همچون آغاز عملیات زمینی برای بازپس گیری شمال فلسطین اشغالی، تخریب زیرساختهای انرژی و هدف قرار گرفتن مراکز اقتصادی رژیم در حیفا، اشدود، عسقلان و ایلان باشیم. در صورت تحقق این سناریو باید منتظر ماند و دید که آیا رژیم صهیونیستی به مانند باریکه تحت محاصره غزه میتواند با ماجراجویی و نسل کشی ادامه دهد یا آنکه مجبور به عقب نشینی خواهد شد.