۲۰۲۴ ۰۸ September - يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳
کد خبر: ۱۰۶
۲۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۳
تحلیلی بر خروج ایالات متحده از افغانستان

خروج برای ماندن

مهمترین خبر خارجی در این روزها نظر مساعد دولت آمریکا در مورد خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان است. خبرگزاری Military Times دلایل خروج آمریکا از افغانستان را نامشخص دانسته است.
۲۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۳
نویسنده : میلاد تاجیک کارشناس مسائل بین الملل

مهمترین خبر خارجی در این روزها نظر مساعد دولت آمریکا در مورد خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان است. خبرگزاری Military Times دلایل خروج آمریکا از افغانستان را نامشخص دانسته است[1]. بایدن در مصاحبه‌ی خود گفته که حضور ما در افغانستان آن هم در زمانی که ده سال از مرگ اسامه بن‌لادن می‌گذرد مبهم است. به نظر نمی‌رسد که چنین تصمیمی فقط به گذشتن 10 سال از مرگ بن لادن مربوط باشد. با مرگ بن لادن، آقای ایمن الظواهری جانشین وی شد و همان مسیر را طی کرد. دلایل خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان به عوامل متعددی بر می‌گردد اما در این نوشته دو عامل اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

 جنگ آمریکا و افغانستان در 7 اکتبر 2001 میلادی و در زمان ریاست جمهوری جورج دابلیو بوش آغاز شد. این عملیات [2]Operation Enduring Freedom نام گرفت و همان‌گونه که از نامش پیداست طراحی‌کنندگان این عملیات عقیده داشتند که این جنگ بلند مدت خواهد بود اما آیا گمان می‌‌کردند که بیست سال طول بکشد؟

هزینه‌های این جنگ بسیار زیاد بود. دانشگاه براون میزان کشته‌شدگان غیر نظامی در این جنگ را از سال 2001 حداقل 47.245 نفر گزارش کرده است. این جنگ موجب کشته شدن 72 روزنامه‌نگار، 444 امدادگر و 66.000  الی69.000 نظامی افغان شد. طبق گزارش سازمان ملل متحد با این جنگ حدود 2.7 میلیون نفر از مردم افغانستان مجبور به مهاجرت شدند که غالبا مقصد آن‌ها پاکستان، ایران و اروپا بوده است. 4 میلیون نفر نیز در داخل کشور آواره شدند. نکته این‌که این کشور حدود 38 میلیون نفر جمعیت دارد. بنابراین اگر مجموع آوارگان داخلی و خارجی 6.7 میلیون نفر در نظر گرفته شود 17.63 درصد جمعیت این کشور آواره شده‌اند. از سوی دیگر وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده که از سال 2001، 2.444 سرباز کشته و 20.666 سرباز آمریکایی زخمی شده‌اند. این رقم نشان می‌دهد که تلفات جانیِ نظامیان افغان، 66.556  نفر بیشتر از آمریکایی‌ها بوده است.

وبسایت iCasualties در گزارشی اذعان می‌کند که در این جنگ 1.114 نفر از نیروهای 40 کشور عضو ناتو کشته ‌شده‌اند که این نیروها مسئول آموزش نظامیان افغان بوده‌اند. هزینه‌ی کل این جنگ برای آمریکا مبلغی برابر 2.26 تریلیون دلار برآورد شده است. ایزابل دبره[3]  در مقاله‌ای با عنوان «محاسبه‌ی هزینه‌های جنگ 20 ساله آمریکا در افغانستان[4]» که در 30 آوریل 2021 در خبرگزاری U.S.NEWS منتشر شده آمارهای اقتصادی عجیبی را از این جنگ گزارش می‌دهد. به عنوان نمونه می‌نویسد ایالات متحده برای تأمین بودجه جنگ در افغانستان وام زیادی گرفته و حدود 530 میلیارد دلار سود پرداخت کرده است. همچنین طبق هزینه‌های جنگ 296 میلیارد دلار خدمات درمانی و سایر مراقبت‌های مجروحان جنگی پرداخت شده است». نتیجه این که آمریکا وارد سرزمینی شده که برای آن‌ها بسیار هزینه‌بر است و به نظر می‌رسد اتلاف چنین هزینه‌هایی در خروج آمریکا از این سرزمین نقش عمده‌ای داشته باشد.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد آمریکا در محاسبات خود اشتباه کرده بود. آن‌ها گمان نمی‌کردند که این جنگ تا این اندازه به طول بینجامد؛ آمریکایی‌ها طالبان را یک جریان سیاسی می‌دیدند که می‌توان با برخورد قهرآمیز آن‌ها را از صحنه خارج کرد اما در حقیقت طالبان به مثابه یک ملت در مقیاسِ گسترده ظاهر شد. اگر سیاست‌مداران آمریکا بویژه حزب جمهوری‌خواه، تجربه‌ی اشغال افغانستان توسط شوروی را با دقت بیشتری بررسی می‌کردند احتمالا باید حدس می‌زدند که افغانستان برای آن‌ها یک باتلاق خواهد بود. جنگ شوروی و افغانستان از 24 دسامبر 1979 آغاز شد و در 15 فوریه 1989 به اتمام رسید. این جنگِ ده ساله حدود یک میلیون کشته و پنج میلیون آواره بر جای گذاشت اما با تحمیلِ چنین هزینه‌ای روس‌ها در شکست افغان‌ها ناکام بودند. از سوی دیگر تجربه‌ی این جنگ نشان داد که افغانستان، زمینی نیست که تنها محل نبردِ کشور حمله‌کننده (شوروی) و مورد حمله قرار گرفته (افغانستان) باشد، بلکه افغانستان نبردگاهی است که بسیاری از کشورها را به جان یکدیگر می‌اندازد. در این جنگ، شوروی و هند از دولت افغانستان حمایت کردند و آمریکا، اروپای غربی، پاکستان، عربستان و کشورهای حوزه‌ی خلیج از مجاهدین حمایت نمودند. بنابراین این جنگ به شوروی و افغانستان محدود نشد. این‌جاست که عقیده دارم آمریکایی‌ها در محاسبات خود در مورد عمق نفوذ طالبان و تاریخ افغانستان اشتباه کردند.

اکنون آمریکایی‌ها دریافته‌اند فایده‌ی حضور در افغانستان بسیار کمتر از هزینه‌هایی است که آن‌ها در طول این بیست سال متقبل شده‌اند. از سوی دیگر تکرار این جمله ضرورت دارد که طالبان به مثابه یک ملت در مقیاسِ گسترده ظاهر شد. خوانش آن ها از دین اسلام حتی اگر خشن، غیر منعطف و حتی بر مبنای تکفیرِ اهل کتاب باشد باز هم ریشه در فرهنگ اسلام‌گرای افغانستان دارد. مدرنیته و مظاهر آن مانند دموکراسی، حق انتخاب، حق حیات، آزادی عقیده و مانند این‌ها که آمریکا همواره چهره‌ی استعامارگرِ خود را با آن بزک می‌کند در میان توده‌های افغانستان جای چندانی ندارد؛ بهتر است نگاه‌مان را از ادعاهای پر طمطراق مسئولان دولتی افغانستان در زمینه‌ی دموکراسی فراتر بریم؛ این‌ها لاف است. شعارهایی که به آن‌ها اشاره شد و در گفتمان آمریکایی‌ها وجود دارد در فرهنگ توده‌های افغان جذابیتی ندارد زیرا پایه‌های مدرنیته در یک جامعه‌ی تحصیل‌کرده بنا می‌شود اما آمارها در افغانستان چیز دیگری را می‌گویند. به عنوان نمونه به گفته‌ی سخنگوی وزارت معارف افغانستان با تمام تلاش‌هایی که دولت در راستای با سواد کردن مردم انجام داده است میزان با سوادی تنها 42 است[5]. مسلما جامعه‌ای با چنین میزانی از تحصیلات به گفتمان طالبان و خوانش آن‌ها از دین دلبستگی بی‌اندازه‌ای دارد و آمریکایی‌ها باید می‌دانستند که شعارهای آن‌ها مانند آزادی و دموکراسی نه تنها برای افغان‌ها جذابیت ندارد بلکه دافعه‌ی شدیدی نیز ایجاد خواهد کرد زیرا گروه‌های اسلام‌گرا بویژه طالبان تمام مظاهر مدنیته را همان مظاهر کفر می‌دانند و آمریکایی‌ها باید در نظر داشتند که با توجه به پیوند عمیق دین و فرهنگ در افغانستان، آن‌ها در برابرشان مقاومت خواهند کرد. طالبان به اندازه‌ای در حوزه‌ی فرهنگی بر آمریکایی‌ها تفوق داشته که امروز آن‌ها را نگران این مساله کرده که در صورت تخلیه‌ی افغانستان وضعیت زنان به دوران قبل باز گردد (اتفاقی که اصلا دور از تصور نیست). در این‌جا نیز تاریخ باز تکرار می‌شود و دوباره افغانستان محل حضور دولت‌ها می‌شود. دولت جنگ طلب آمریکا مولفه‌ی فرهنگ افغانستان را ساده گرفت و حال اسیر این ساده‌سازیِ فرهنگ در افغانستان شده است.

امروز آن‌ها حتی نمی‌توانند با خیال راحت از افغانستان خارج شوند زیرا می‌دانند در صورت غیاب آن‌ها مجددا طالبان با دولت وارد جنگ گسترده خواهد شد؛ آمریکا در ایجاد گفت‌وگوی صلح میان گروه‌های درگیر در افغانستان نیز ناکام بود. به نتیجه رسیدن این مذاکرات می‌توانست دستاوردی بزرگ برای آن‌ها به شمار بیاید و آن‌ها را به چهره‌ی پیروز جنگ تبدیل نماید. آمریکایی‌ها یک اشتباه بزرگ در برنامه‌ریزی‌های خود دارند؛ این‌که مبنای محاسبات‌ خود را با طالبان بر مبنای "سود و زیان" و "عقلانیتِ سیاسی" می‌گذارند در حالی که طالبان خود را نیرویی خِردگریز و حتی خرد ستیز نشان داده که چندان اهمیتی به سود و زیان نمی‌دهد. طالبان آمریکا را کافر حربی می‌داند که بلاد اسلامی را اشغال کرده از این رو در برابر آن‌ها می‌ایستند و از برنامه‌های آن‌ها تبعیت نمی‌کنند حتی اگر طی این مذاکرات، فوایدی نیز نصیب طالبان شود. اتفاقات اخیر در افغانستان نشان می‌دهد در شرایطی که حضور نیروهای آمریکایی در این کشور کاهش یابد طالبان دوباره به قدرت خواهد رسید و این مساله دستاورد بیست ساله‌ی حضور آمریکا در افغانستان را به صورت واضح زیر سوال می‌برد و یکی از دلایل مهم تخلیه‌ی افغانستان از حضور نیروهای آمریکا را به تصویر می‌کشد. حال می‌توان جمله‌ای را که بایدن در 14 آوریل گفته بود رمزگشایی کرد: «ما نمی‌توانیم به حضور نظامی خود در افغانستان ادامه دهیم، امیدواریم كه شرایط ایده آل برای عقب نشینی ایجاد كنیم». این شرایط ایده‌آلی که بایدن به آن اشاره کرد قدرت گرفتن طالبان خواهد بود؛ چیزی که آمریکا به بهانه‌ی آن افغانستان را اشغال کرد.

 

[1] . Explainer: Much about US withdrawal from Afghanistan is unclear, 23 may 2021.

[2] .عملیات بلندمدت آزادی

[3] . Isabel Debre

[4] . Counting the Costs of America's 20-Year War in Afghanistan

[5] . با این‌که در این کشور 165 نهاد تحصیلات عالی وجود دارد که شامل 39 نهاد دولتی و 126 نهاد غیر دولتی است.

  • ارسال نظرات