بهرغم امیدواریهای ایجاد شده در خصوص دور جدید مذاکرات آتشبس در دوحه، اما به نظر میرسد شروط مطرح شده از سوی نتانیاهو در جریان مذاکرات رم تبدیل به مانعی جدی در مسیر آتشبس شده است. دولت آمریکا مدعی است با توجه خواستههای دو طرف و با کمک بازیگران میانجی یعنی مصر و قاهره طرح ماه «مه» را اصلاح و به عنوان دستور کار نشست دوحه ارائه کرده است. به گزارش شبکه الشرق در طرح جدید آمریکا پیشنهاد شده است به جای عقب نشینی کامل نیروهای اسرائیلی از محور فیلادفیا، تعداد نیروهای رژیم در این منطقه کاهش یابد! علاوه بر ابن کنترل گذرگاه رفح به نیروهای تشکیلات خودگردان واگذار شود. دیگر شروط مضحک مطرح شده از سوی واشنگتن عبارت است از امکان ازسرگیری جنگ از سوی رژیم صهیونیستی در صورت مخالفت حماس با شروط تلآویو، حق تبعید اسرای آزاد شده فلسطینی و مخالفت با آزادی ۱۰۰ نفر از آنها و نهایت مشروط کردن بازسازی غزه به میزان همراهی حماس با تلآویو در اجرای مرحله نخست آتشبس. واشنگتن در حالی از میانجیگری میان جنبش اسلامی حماس سخن میگوید که عملا در زمین تلآویو بازی کرده و خواستههای رژیم را تنها با ادبیات دیگری مطرح میکند. خروج واشنگتن از نقش میانجی و تبدیل شدن به حافظ منافع تلآویو سبب به «بن بست» رسیدن این دور از مذاکرات آتشبس شده است.
برهمین اساس جنبش حماس با انتشار بیانیهای از رد طرح «به روز» شده آمریکا اعلام کرد که پافشاری اسرائیل بر شروطی همچون عدم توقف جنگ، تداوم حضور نیروهای ارتش در غزه، کنترل محور فیلادلفیا و نظارت بر کریدور نتزاریم و شروط جدید در روند تبادل اسرا سبب غیرقابل پذیرش شدن توافق آتشبس شده است. همزمان با بیانیه حماس، رسانههای عبری سعی دارند بدون اشاره به کارشکنیهای پیدرپی نخست وزیر رژیم، حماس را به عنوان عامل شکست مذاکرات معرفی کنند. این ادعا در حالی مطرح میشود که ظاهرا در جریان مذاکرات پنجشنبه و جمعه، آمریکاییها نیز با وجود همراهی با تیم مذاکره کننده رژیم، اما بر سر سیاست کلی تلآویو در قبال مذاکرات آتشبس معترض بودند.
اخبار منتشر شده از مذاکرات دوحه حاکی از آن است صهیونیستها هر اندازه در جریان مذاکرات تبادل اسرا سعی میکنند به نقطه توافق نزدیکتر شوند، اما در جریان گفتگوها کمترین نرمشی از خود نشان نداده و حتی حاضر به پذیرش مفاد مندرج در قطعنامه ۲۷۳۵ شورای امنیت نیستند. به بیان دیگر نتانیاهو حتی حاضر به قبول طرح سه مرحلهای بایدن پس از دریافت امتیازاتی همچون خرید تسلیحات جدید یا چراغ سبز ترور رهبران مقاومت نیست.
در شرایط فعلی شاید آنچه بیش از گذشته برای آمریکاییها اهمیت داشته باشد نه برقراری آتشبس در غزه بلکه جلوگیری از شعلهور شدن آتش جنگ بزرگ در خاورمیانه است. طی بیست روز اخیر آمریکاییها سعی کردند به وسیله کانالهای دیپلماتیک و در عین حال اعزام استعدادهای نظامی به منطقه غرب آسیا و شرق مدیترانه مانع جدی بر سر پاسخ احتمالی ایران و حزب الله ایجاد کنند. بیانیه اخیر کاخ سفید در خصوص ایجاد ارتباط میان مذاکرات آتشبس و کاهش تنشها در منطقه نشان دهنده تمرکز واشنگتن بر مهار پاسخ تلافی جویانه مقاومت است.
حال با رد پیشنهاد جدید آمریکا از سوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، بیش از پیش زمینه برای عملیات انتقام جویانه در عمق فلسطین اشغالی ایجاد شده است. بمب گذاری مشکوک در تلآویو و مرگ یک صهیونیست در شامگاه یکشنبه نخستین پیام برای نتانیاهو و کمپین ترور موساد است. اگر رژیم صهیونیستی قصد دارد به مانند ماه آوریل سطح درگیری خود با محور مقاومت را افزایش دهد باید آماده پذیرش عواقب آن در حوزههای نظامی- امنیتی باشد. البته در این روند لازم است محور مقاومت مراقب دام صهیونیستها برای ایجاد درگیری میان ایران و غرب بوده و نوع پاسخ به ترورهای اخیر با دقت انتخاب کند.
با گذشت ۱۰ ماه از بحران غزه، دولت بایدن و کشورهای عربی همچنان نتوانستند آتش جنگ در این منطقه را خاموش کرده و به راهوحل سیاسی دست یابند. گره خوردن سرنوشت کابینه نتانیاهو با پایان جنگ غزه سبب شده است تا هربار مذاکرات آتشبس به مرحله اجرا نزدیک میشود، اقدامات تهاجمی علیه سفارتخانه ایران در دمشق یا ترور شهید هنیه سبب به حاشیه رفتن صلح در سرزمینهای اشغالی گردد. زمان به ضرر دموکراتها و به نفع ترامپ، نتانیاهو و دولتهای محافظهکار سنی در حال سپری شدن است. اگر جمهوری خواهان موفق به شکست هریس در انتخابات ماه نوامبر شوند، آنگاه باید منتظر رویکرد رادیکالتر صهیونیستها در قبال غزه و محور مقاومت باشیم.