مشتهای گره شده دونالد ترامپ در اولین سوء قصد جدی در چند وقت گذشته شاید به تنهایی توانست تا چهرهای قربانی، اما مصمم و شجاع از او در رسانهها و افکار عمومی بسازد، اما تغییر آمارهای نظرسنجی صورت گرفته به وضوح حداقل در روزهای ابتدایی از این سوء قصد نشان داد که شاید ترامپ بتواند با چنین فضاسازیهایی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده پیروز باشد. شامگاه دوشنبه این هفته بود که رسانهها از تلاش دوباره برای ترور دونالد جی ترامپ در نزدیکی باشگاه گلف عمارت مشهور وی در فلوریدا موسوم به «مارئه لاگو» خبر دادند. فردی که قصد انجام سوء قصد را داشته «ریان واسلی روث» یک بسازبفروش معرفی شده است. مظنون هماکنون در بازداشت پلیس بهسر میبرد ولی انگیزه اش هنوز مشخص نشده است. او یک قبضه مسلسل نیمه خودکار کلاشینکف به همراه داشته و در تلاش برای تصویر برداری از عملیات ترور ترامپ بوده است. واسلی یکی از حامیان انتخاباتی دموکراتها محسوب میشود که در گذشته ۱۹ بار کمک مالی به این کمپینها را داشته است. به گفته برخی از مقامات افبیآی، مظنون در هنگام تیراندازی حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ متر با ترامپ فاصله داشت.
اتفاق اخیر واکنشهای بسیاری به دنبال داشته است. ترامپ، ضمن قدردانی از سرویس مخفی برای نجاتدادن جانش در توئیتی نوشته است که «روز بسیار جالبی بود!» کامالا هریس نامزد دموکرات و رقیب دونالد در انتخابات پیش رو هم در شبکه ایکس نوشت که «خوشحالم که او سالم است. خشونت جایی در آمریکا ندارد». دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین با اشاره به انتشار گزارشهایی مبنی بر ارتباط اوکراین با مظنون سوءقصد اخیر، گفت که بازی با آتش عواقب خودش را دارد! جالبتر از همه واکنش ایلان ماسک میلیادر آمریکایی بود. مالک شبکه اجتماعی ایکس با انتشار پیامی نوشت که «چرا هیچکس تلاش نمیکند که کامالا یا بایدن را ترور کند؟» او، اما ساعاتی بعد بدون هیچ توضیحی این پیام را حذف کرد و مدعی شد که پیام قبلیاش صرفاً «شوخی» بوده است. اما در پس این حادثه سوء قصد چند نکته تحلیلی باید مد نظر قرار بگیرد:
۱) پیامد سوء قصد به جان ترامپ را میتوان در افکار عمومی جامعه آمریکایی به دو صورت بررسی کرد. اول اینکه مظلوم نمایی و نشان دادن چهره قربانی و همچنین نمایش این موضوع که در داخل ایالات متحده تنها فردی که برای آرمانهای آمریکایی تلاش میکند و کار میکند رئیس جمهور پیشین ایالات متحده است و بنابراین با ایجاد یک خط رسانهای مبنی بر اینکه چرا کاملا هریس یا جو بایدن مورد سوء قصد قرار نمیگیرند تلاش دارند تا از این طریق میزان اقبال به سمت نامزد جمهوری خواه را افزایش دهند؛ و در حالت دوم، اما با خط رسانهای دموکراتها و به ویژه خود کاملا هریس با بیان یکسری موارد و موضوعاتی از این قبیل که ترامپ دارای دشمنان زیادی است. وقتی کاملا هریس در مناظره انتخاباتی به ترامپ میگوید اگر رئیس جمهورآمریکا بودی امروز پوتین در کی یف حضور داشت، نشانه این است که افرادی همانند رایان واسلی روث برای از میان برداشتن ترامپ احساس تکلیف میکنند؛ لذا در میان مخالفان او بعنوان یک شخصیت و رهبر کاریزمای فرقه انحرافی شناخته میشود که اگر در انتخابات شکست بخورد تفکر و آرمان وی همچنان در سطح جامعه آمریکا ماندگار است پس امروز در آمریکا عدهای معتقد هستند ترامپ باید از صحنه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا حذف شود؛ بنابراین ترامپ اگرچه در میان حامیان و طرفدارانش به عنوان شخصیتی مقدس نما شناخته میشود ولی دشمنان زیادی هم دارد و از این رو برای آمریکا و آمریکاییان هزینه ساز است.
۲) در حال حاضر سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به شش ایالت آریزونا، جورجیا، میشیگان، نوادا، پنسیلوانیا و ویسکانسین بستگی دارد، که هر دو نامزد، یعنی هریس و ترامپ، شانس برنده شدن در آنها را دارند. هرچند که بایدن در نظرسنجیها از ترامپ پایینتر بود و به ویژه بعد از اولین مناظره ترامپ به نوعی به عنوان رئیس جمهور از قبل پیروز در انتخابات شناخته میشد، اما بعد از تغییر نامزدی حزب دموکرات از بایدن به کاملا هریس به یکباره نرخ صعودی محبوبیت هریس در قبال ترامپ را شاهد بودیم به نحوی که حدود پنج درصد هریس محبوبتر از ترامپ در افکار عمومی شناخته میشد. به ویژه پس از اولین مناظره تلوزیونی میان هریس با ترامپ بیشتر تحلیلگران و رسانهها، هریس را پیروز این مناظره معرفی کردند و نهایتا مدعی شدند که در انتخابات ترامپ شانس کمتری برای پیروزی خواهد داشت. در این شرایط به نظر میرسد که ترامپ و تیم رسانهای او با استفاده از چنین شرایطی بخواهد با فضاسازی رسانهای به مانند حادثه سوء قصد قبلی خود محبویبت ترامپ را مجدد افزایش دهند تا شاید بتواند در انتخابات ریاست جمهوری پیروزی را به دست بیاورد.
۳) موضوع بعدی این است که بسیاری بر این باورند که بدنامی به از گمنامی است. در واقع اینکه در راس رسانهها قرار بگیرد و در سرخط خبری رسانههای خبری و تحلیلی قرار بگیرد باعث میشود که بالاخره در انتخاباتها هم هواداران و در نتیجه میزان اقبال بیشتری داشته باشد؛ بنابراین به نظر میرسد که ترامپ و تیم رسانهای تلاش دارد تا با ساتفاده از حواشی ایجاد شده به گونهای فضای رسانهای و افکار عمومی را کانالیزه و مدیریت کنند که ترامپ را به عنوان یک قربانی که به دنبال نجات آمریکاست معرفی کنند.
نهایتا نکته پایانی اینکه واقعیتهای داخلی ایالات متحده به وضوح نشان میدهد که جامعه آمریکایی که متکثر و متنوع است هم اکنون در وضعیتی بغرنج قرار گرفته است که گسلهای اجتماعی و شکافهای اجتماعی آن بیش از هر زمان دیگری فعال شده است. به نظر میرسد که همانطور که هانتینگتون در کتاب هویت آمریکایی خود اذعان کرده است شرایط حال حاضر ایالات متحده بسار شبیه سالهای ابتدایی هزاره سوم میلادی است که در آن زمان هر گروه، اندیشه و فکری جدای از آمریکایی بودن احساس هویت مستقل و منحصر به فرد داشتند و نتیجتا تصور میشد که انقلاب اجتماعی در جامعه آمریکایی و شورش و درگیری غیر قابل اجتناب است. بسیاری بر این باورند که حادثه یازده سپتامبر و موضوعیت یافتن دشمنی به نام تروریسم و مبارزه با تروریسم بود که جامعه آمریکایی را بار دیگر حول پرچم آمریکایی متحد و یکپارچه کرد بنابراین در شرایط حاضر نیز چندین گروه و اندیشه در ایالات متحده در حال نزاع و درگیری گفتمانی با یکدیگر هستند. مذهبیها با لائیکها، طرفداران جنگ با ضد جنگها، روسیه ستیزها با شرق دوستان و ... که به عینه در نمونه سوء قصد به جان ترامپ در دو باری که امسال روی داد قابل مشاهده است؛ بنابراین یکی از مولفههای افول تمدنی ایالات متحده را میتوان همین گسست فکری و جامعه شاختی ایالات متحده عنوان کرد. بهرحال سخن پایانی اینکه ترامپ قربانی نیست بلکه سعی دارد تا از هر فرصتی شیادگونه در راستای رسیدن به اهداف خود استفاده کند و بنابراین تلاش برای ترور او را نیز میتوان چنین جمع بندی کرد که مخالفین ترامپ با خشونت پراکنی افراطی ترامپ اعمالی را انجام میدهند که اتفاقا ترامپ و تیم رسانهای تصور میکنند که میتواند شانس برنده شدن آنان را در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو افزایش دهد.