در پی جنگ ۱۲ روزه ایران با رژیم صهیونیستی و شکست دشمن در تحقق سه هدف کلیدیاش ـ فروپاشی نظام، تحمیل مذاکره در بحبوحه جنگ، و نابودی زیرساخت هستهای ـ اکنون سناریوی بازگشت تحریمها از مسیر مکانیسم ماشه در دستور کار غرب قرار گرفته است. این مکانیسم، ابزار حقوقی-سیاسی در قطعنامه ۲۲۳۱ است که امکان بازگشت خودکار تحریمها را، حتی بدون رأیگیری، برای یکی از اعضای دائم شورای امنیت فراهم میسازد.
✅با توقف همکاریهای ایران با آژانس و اخراج گروسی، فشارهای سیاسی برای فعالسازی ماشه افزایش یافته؛ اما بازی «پلیس خوب - پلیس بد» آمریکا و اروپا دیگر کارایی خود را از دست داده است. ایران، که تنها با ۳۰ درصد توان خود در جنگ اخیر ایستاد، اکنون نیز بدون اتکای محض به روسیه و چین که حق وتو در این فرایند ندارند، بر حقوق خود ایستادگی خواهد کرد؛ چراکه خود روسیه طراح ساختار این سازوکار بوده است.
✅نقطه آسیبپذیر این سناریو نه در ساختار شورای امنیت، بلکه در داخل ایران است. اگر دشمن موفق به القای انزوای سیاسی، بیثباتی اقتصادی و شکاف اجتماعی شود، اجرای مکانیسم ماشه تنها بخشی از پروژهای بزرگتر برای بیثباتسازی ایران خواهد بود؛ مشابه مدل عراق صدام. در برابر این خطر، انسجام ملی و پرهیز از دوقطبیسازی بر سر برجام یا تحریمها، یک ضرورت راهبردی است.
✅پیشنهاداتی چون تکیه بر بریکس تاکنون خروجی بازدارندهای نداشتهاند، چراکه اعضای بریکس همچنان درگیر تعاملات اقتصادی-امنیتی با غرباند. راهکار واقعی، شکلدهی به چندجانبهگرایی نوین با کشورهای مستقل، فعالسازی ظرفیتهای منطقهای، و بازتعریف سیاست مقاومت بهمثابه عقلانیت راهبردی است.
✅اگر غرب به دنبال تکرار سناریوی عراق باشد، پاسخ ایران باید نسخهای از بازسازی چین پس از جنگ جهانی دوم باشد؛ با اتکا به وحدت درونی، ارسال پالس اقتدار به بیرون، و تبدیل تهدید تحریم به فرصت خوداتکایی. اساسا مکانیسم ماشه، شمشیری دولبه است؛ و تعادل در مواجهه با آن، در گروی بلوغ سیاسی، اجماع ملی و عقلانیت راهبردی خواهد بود.