- اعتراف ترامپ به شکست ماشین جنگی صهیونیستها
- منطقه غرب آسیا "فلسطین جدید"
- اعلام رسمی مرگ دیپلماسی یک طرفه
- 4 نکته در مورد یک برکناری پُرحاشیه در دولت ترامپ
- نشست کاخ سفید، زلنسکی زیر فشار و اروپا نگران
- نگاه ابزاری آمریکا به دولت های منطقه؛ تثبیت سلطه و بی ثبات سازی منطقه
- هیدروپولیتیک ایران و ادعاهای نتانیاهو
- پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
- فقر قدرت و عبرت اوکراین؛ از کییف تا آلاسکا
- پوتین، زلنسکی و ترامپ؛ سه روایت، یک میز
- جنگ ۱۲ روزه؛ بازمهندسی حافظهاجتماعی و بازآرایی موازنه قوا
- مخالفت روسیه و چین با مکانیسم ماشه؛ دریچهای به دوقطبی تازه قدرت در جهان
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- واکاوی اهمیت سفر منطقه ای علی لاریجانی
نقدی راهبردی بر بیانیه ۱۸۰ استاد دانشگاه؛ دغدغهای از دل همبستگی ملی
با توجه به شرایط حساس پساجنگ و لزوم حفظ انسجام ملی، ورود به اختلافات داخلی در این مقطع جایز نیست، اما طرح نکاتی دلسوزانه پیرامون بیانیه ۱۸۰ استاد دانشگاه، صرفاً برای تعمیق نگاه راهبردی و تقویت عقلانیت سیاسی ضروری به نظر میرسد؛ چراکه همانگونه که هابز، اشمیت و هابرماس نیز تأکید دارند، در شرایط تهدید خارجی، اولویت نخست، حفظ وحدت ملی و تمامیت کشور است و هر گونه تفرقه، بهمثابه گشودن دروازههای کشور به روی دشمن خواهد بود.
✅نخست، تأکید بیانیه بر مذاکره با آمریکا و اروپا، هرچند در چارچوب منافع ملی قابل فهم است، اما نادیده گرفتن ماهیت متجاوز و محاسبهگر قدرتهای غربی، میتواند نوعی سادهسازی راهبردی باشد. از منظر افرادی چون هنری کیسینجر یا ریچارد هاس، دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت ملی و بازدارندگی، به امتیازدهی یکطرفه منجر خواهد شد. بنابراین، برجستهسازی گفتوگو بدون تأکید بر تقویت مؤلفههای قدرت، توازن لازم را ندارد.
✅دوم، مطالبه خروج نیروهای نظامی از اقتصاد، اگرچه در نگاه نوگرایان لیبرال همچون «فوکویاما» قابل دفاع است، اما در فضای پساجنگ که همین نهادها سد تجاوز دشمن شدند، بیان یکسویه و غیرمرحلهای آن، میتواند باعث تضعیف اعتماد عمومی به نهادهای حافظ امنیت شود. تغییر ساختار نیازمند اجماع و زمان است، نه فشار در فضای بحرانی.ضمن اینکه رهبر معظم انقلاب در سال ۹۶ دستور تعطیلی بنگاههای اقتصادی ارتش و سپاه را فرمودند.
✅سوم، درخواست برای آزادی بیان و نقد رسانهای، خواستهای اصولی است، اما همانطور که متفکرانی چون «چامسکی» یا «باری بوزان» یادآور میشوند، در جنگ شناختی، رسانهها ابزار حیاتی قدرت نرماند. طرح موضوعات رادیکال در حوزه رسانه در چنین شرایطی، بدون ملاحظه جنگ روانی دشمن، میتواند به خودزنی در حوزه مشروعیت و انسجام منجر شود.
✅چهارم، نقد ناکارآمدیهای حکمرانی و فساد، اگرچه از منظر نظریهپردازانی چون «دیوید ایستون» یا «ساموئل هانتینگتون» برای ارتقای کارآمدی نظام ضروری است، اما ارائه تصویر یأسآلود در فضای پساجنگ، سرمایه اجتماعی را تحلیل میبرد. نقد باید همزمان با امیدسازی و راهکار عملی ارائه شود تا در خدمت بازسازی اعتماد عمومی باشد، نه تخریب آن.
✅در نهایت، روشن است که این بیانیه از سر دغدغه ملی نگاشته شده و تفاوت جدی با بیانیههای سیاسی نظیر میر حسین موسوی دارد که اغلب بر پایه منازعه قدرت و نه حفظ ایران، تنظیم میشدند. اساتید امضاکننده، خواهان اصلاح و نجات ایراناند، اما همانقدر نیز باید مراقب باشند که هر نقد، در زمان و لحن مناسب، نه ابزار سوءاستفاده دشمن، بلکه عاملی برای تقویت جبهه درونی باشد.