❇️ در شرایطی که نظم بینالملل دستخوش لرزشهای عمیق و پیدرپی است و اروپا با بحران هویت ژئوپلیتیکی دست به گریبان مانده، انتشار یادداشت اخیر سیدعباس عراقچی در روزنامه گاردین را میتوان نه یک متن دیپلماتیک صرف، بلکه انعکاس بخشی از یک گفتمان راهبردی دانست که ریشه در دکترین کلان جمهوری اسلامی دارد. وی با صراحت هشدار میدهد که "اگر اروپا همچنان در مدار انفعال و تبعیت از آمریکا باقی بماند، نه تنها از صحنهی دیپلماسی آینده حذف خواهد شد بلکه سرمایه نمادین و اعتبار تاریخی خود را نیز از دست خواهد داد. " این هشدار، فراتر از گلایههای معمول دیپلماتیک، بیانگر یک تغییر محاسباتی بنیادین است: پایان دوران «دیپلماسی بدون پشتوانه میدان».
❇️ جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای شکلگیری، سیاست خارجی خود را بر مبنای توازن میان «گفتوگو» و «قدرت میدانی» معماری کرده است؛ اکنون عراقچی در متن خود این گزاره را به زبان دیپلماتیک ترجمه میکند: توافق پایدار تنها هنگامی ممکن است که در کنار نظارت متوازن بر فعالیتهای هستهای، تحریمها نیز لغو شوند و این تعامل در چارچوب «مشارکت واقعی» تعریف گردد. به بیان دیگر، دیپلماسی یک خیابان یکطرفه نیست که اروپا انتظار امتیازگیری داشته باشد بدون آنکه تعهدی ایفا کند.
❇️، اما پیام مهمتر این یادداشت، پیوندی است که او میان میدان سخت و میدان نرم برقرار میکند. آنجا که هشدار میدهد نیروهای مسلح ایران آمادهاند اسرائیل را بار دیگر در موضع ضعف و شکست قرار دهند، در حقیقت بر همان اصل کلیدی دکترین جمهوری اسلامی تأکید دارد: «میدان، ضامن دیپلماسی است». دشمن بهخوبی تجربه کرده است که هرگاه مقاومت اسلامی در غزه، لبنان یا حتی در ژرفای سرزمینهای اشغالی ضربهای کاری وارد کرده، میزهای مذاکره به نفع ملتها تغییر کرده است. این همان واقعیتی است که غرب با همهی پروپاگاندای رسانهایاش قادر به انکار آن نیست: دیپلماسی بیپشتوانه، کاغذی بیوزن است؛ اما دیپلماسی متکی بر مقاومت، معماری آینده است.
❇️ اروپا امروز در تنگنای تاریخی ایستاده است: یا باید با عبور از سایهی آمریکا و تعریف نقشی مستقل در نظم نوین جهانی، بخشی از معماری صلح پایدار باشد، یا با ادامه مسیر فعلی، به یک «حاشیه بیاثر» بدل خواهد شد که حتی در دیپلماسی هستهای نیز جایی برایش باقی نمیماند. عراقچی بهدرستی هشدار میدهد که بیتوجهی به این واقعیت، معادل حذف تدریجی اروپا از معادلات خواهد بود.