«تشکیلات ناتو و قدرت های غربی(به طور خاص انگلستان و آمریکا)، با پافشاری های خود جهت ایجاد "دالان تورانی" در خاک ارمنستان، سعی دارند تا ضمن رخنه به منطقه آسیای مرکزی و کسب نفوذ در این حوزه، با ترویج ایدئولوژی های افراطیِ قومی و فکری نظیر "پان ترکیسم" و "پان تورانیسم"، هسته های بحران زایِ جدیدی را علیه ایران، چین و روسیه(با تکیه بر گروه های افراطی و تروریستی) ایجاد کنند و به نوعی کشورهای یاد شده را در منطقه پیرامونی خودشان مشغول سازند.»
جمهوری آذربایجان در روزها و ماه های اخیر، بار دیگر روند سیاست های تهاجمی و توام با تنشزایی خود را علیه ارمنستان، و طرح ادعاهای ارضی در مورد خاک این کشور را از سر گرفته است. در این راستا، دور جدید اقدامات باکو علیه ارمنستان، عمدتا معطوف به اراده جمهوری آذربایجان جهت ایجاد "دالان بین المللی تورانی" در خاک ارمنستان بوده که عملاً ترکیه را از طریق این دالان به جمهوری آذربایجان و منطقه آسیای مرکزی(از طریق دریای خزر) متصل می سازد.
در این رابطه حتی "الهام علی اف" رئیس جمهور جمهوری آذربایجان با خط و نشان کشیدن تاکید کرده که باکو در ایجاد این کریدور جدید ارتباطی کاملا مصمم است. با این حال، ایران پیشتر به کرات اعلام کرده که هرگونه تغییر در مرزهای ژئوپلیتیک منطقه را نمی پذیرد و در برابر آن واکنش جدی نشان خواهد داد. موضع گیری که به صراحت معطوف به تنش زایی ها و اقدامات ماجراجویانه جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان و تمامیت ارضی این کشور بوده است.
با این حال، واقعیت امر این است که باکو در طرح پیشنهاد ایجاد الان تورانی و پیشبرد میدانی آن، تنها نیست و اساسا با تکیه بر حمایت های کنشگرانی نظیر سازمان ناتو، ترکیه، انگلیس، آمریکا و رژیم صهیونیستی، اقدام به تنش زایی منطقه ای می کند. در این چهارچوب، این نکته به وضوح روشن است که در این معادله، جمهوری آذربایجان نه یک کنشگر مستقل، بلکه تا حد زیادی در قامت یک مهره برای برخی بازیگران منطقه ای و فرامنطقهای عمل می کند. البته که خودِ این کشور نیز از این نوع کنشگری، منافع خاصی را می برد و ارتقای موقعیت منطقه ای و بین المللی خود را هدفگذاری کرده است.
از این منظر، واکاوی عللِ پیدا و پنهان اقدامات و سیاست های مخرب جمهوری آذربایجان(با تحریکات خارجی) در تنشزایی علیه ارمنستان با محوریت ایجاد دالان تورانی از اهمیت زیادی برخوردار است. به طور کلی، اینطور به نظر می رسد که می توان در این رابطه 3 علت عمده و محوری را مورد اشاره قرار داد.
1: تلاش های ناتو، انگلیس، آمریکا و ترکیه جهت نفوذ به منطقه آسیای مرکزی
یکی از محرک های اصلی تنش زایی های جمهوری آذربایجان علیه ارمنستان و تلاش های آن جهت تحت فشار قرار دادن این کشور برای ایجاد دالان بین المللی تورانی، کنشگری به نمایندگی از ناتو، انگلستان، آمریکا و ترکیه جهت نفوذ این دسته از بازیگران به منطقه آسیای مرکزی است. شاید در این نقطه برخی این سوال را بپرسند که چرا این دسته از کنشگران باید کسب نفوذ در منطقه آسیای مرکزی را برای خود هدف گذاری کنند؟ پاسخ روشن است: زیرا این منطقه حوزه پیرامونی سه قدرت مهم و رقیب آن ها یعنی روسیه، چین و ایران است و اکنون از حیث ژئوپلیتیکی، کلیه کریدورهای کشورهای غربی و متحدان منطقه ای آن ها جهت نفوذ به این منطقه مسدود و یا تحت نظارت قدرت های یاد شده است(در واقع غرب با یک انسداد ژئوپلیتیک در حوزه مذکور مواجه است).
از این رو، انگلیس و آمریکا در قالب ناتو سعی دارند کریدور ارتباطی مستقلی را برای خود جهت توسعه فعالیتهایشان در محیط پیرامونی ایران، چین، و روسیه(در راستای سیاستِ حرکت به سمت شرق) بیابند و به نوعی به حیات خلوت قدرت های یاد شده نفوذ کنند. ترکیه نیز از حیث فرهنگی سال هاست که سرمایه گذاریهای قابل توجهی را در منطقه آسیای مرکزی به ویژه در حوزه قدرت نرم انجام داده و اکنون به دنبال کسب حضور میدانیِ بیشتر و مستقل تر در این منطقه است. البته که این دسته از کنشگران به طور خاص از انحصاری شدن کریدورهای تجاری منتهی به شرق جهان و آسیای مرکزی توسط سه قدرت ایران، چین و روسیه نیز هراس جدی داشته و سعی در مقابله با این موضوع دارند.
در این فضا، بازیگران مذکور با استفاده از بلیط جمهوری آذربایجان و پر و بال دادن به جاه طلبی های آن علیه ارمنستان، در حال ایجاد تنش های منطقه ای هستند. در این راستا، شاهد آن بوده ایم که در مدت اخیر، جمهوری آذربایجان میزبان سفرهای متعدد مقام هایی از نهادهای اطلاعاتی و دیپلماتیک انگلستان، مقام های ارشد رژیم صهیوینستی و البته مقام های کشور ترکیه بوده است.
در این میان، به طور خاص نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا نیز به ارمنستان سفر کرد و ضمن ابراز ظاهری حمایت آمریکا از ارمنستان، با این قصد و نیت به این کشور سفر کرده تا ایروان را جهت پذیرش درخواستهای جمهوری آذربایجان به ویژه در رابطه با افتتاح دالان بین المللی تورانی(تاکید بر واژه "بینالمللی" در مورد دالان تورانی به این دلیل است که کنشگران غربی و متحدان آن ها نمی خواهند که دالان مذکور تحت نظارت و کنترل صِرف دولت ارمنستان باشد) تحت فشار قرار دهد.
2: برنامه ریزی جهان غرب برای استفاده از ظرفیت های انرژی منطقه آسیای مرکزی
جهان غرب به طور خاص پس از آغاز جنگ اوکراین، در زمینه تامین نیازهای انرژی خود در بلند مدت، دچار دغدغه ها و نگرانی هایی شد. اگرچه کشورهای غربی به ویژه اروپا تا حدودی توانسته اند امواج سهمگین بحران انرژی را در شرایط کنونی کنترل کنند با این حال نباید فراموش کرد که با توجه به ضعیف بودن چشم انداز خاتمه جنگ اوکراین در کوتاه مدت، تداوم این بحران تا حد زیادی انعطاف پذیری غرب در مساله تامین انرژی را مخصوصا با توجه به همراهی های عربستان سعودی با روسیه، کاهش خواهد داد.
از این رو، غرب به دنبال یافتن بازارهای جایگزین انرژی برای خود است. در این چهارچوب، ایجاد دالان تورانی جدای از اینکه می تواند مسیری قابل اتکا را برای کشورهای غربی جهت دریافت انرژی جمهوری آذربایجان فراهم کند، در عین حال می تواند با تشدید رایزنی های کشورهای غربی در منطقه آسیای مرکزی، زمینه را جهت ایجاد یک خط لوله جدید انرژی از آسیای مرکزی به جمهوری اَذربایجان(از طریق دریای خزر) و متعاقبا عبور دادن آن از خاک ارمنستان و رساندن به ترکیه و در نهایت اروپا فراهم سازد.
در واقع، کشورهای اروپایی هم می توانند از منابع انرژی جمهوری آذربایجان استفاده کنند و هم بهره گیری از منابع انرژی کشورهای منطقه آسیای مرکزی را در دستورکار داشته باشند. موضوعی که در نوع خود نوعی جنگ میدانی جهان غرب با کنشگرانی نظیر روسیه و ایران در چهارچوب بازارهای انرژی است و می تواند دستِ غرب را در این زمینه تقویت کند.
3: بحران زایی غرب در حوزه پیرامونی ایران، چین و روسیه
در نهایت باید گفت که تشکیلات ناتو و قدرت های غربی(به طور خاص انگلستان و آمریکا)، با پافشاریهای خود جهت ایجاد دالان تورانی در خاک ارمنستان، سعی دارند تا ضمن رخنه به منطقه آسایی مرکزی و کسب نفوذ در این حوزه، با ترویج ایدئولوژی های افراطیِ قومی و فکری نظیر "پان ترکیسم" و "پان تورانیسم"، هسته های بحران زایِ جدیدی را علیه ایران، چین و روسیه(با تکیه بر گروه های افراطی و تروریستی) ایجاد کنند و به نوعی کشورهای یاد شده را در منطقه خودشان مشغول سازند.
البته که جهان غرب پیشتر بارها و بارها از این حربه جهت تقابل با رقبا و دشمنان خود در عرصه بین المللی استفاده کرده که شاید بارزترین نمونه آن پر و بال دادن به تشکیلات القاعده در پی رقابت های آمریکا با اتحاد جماهیر شوروری در افغانستان بوده است. از این رو، جهان غرب در شرایطی که بار دیگر زیرساحت های فکری و ایدئولوژیک لازم جهت اوج گیری گروه هایی از این دست را فراهم کرده، صرفا حضور مخفی و میدانی اش را به مثابه حلقه گمشده در قالب این منظومه می بیند و سعی دارد از طریق ایجاد دالان تورانی و دسترسی مستقیم به منطقه آسیای مرکزی و به طور خاص گسترش فعالیت های مخفی خود چه در جمهوری آذربایجان و چه در منطقه آسیای مرکزی، این طرح و برنامه اش را نیز عملیاتی سازد.