با نزدیک شدن زمان برگزاری نخستین مناظره تلویزیونی میان جو بایدن- دونالد ترامپ (۲۷ ژوئن)، دستگاه سیاست خارجی آمریکا بیش از پیش به دنبال برقراری آتشبس پایدار در باریکه غزه است. ۳۱ مه بایدن در جمع خبرنگاران و اصحاب رسانه از طرح سه مرحلهای رونمایی کرد که براساس آن به مسائلی همچون برقراری آتشبس طولانی در غزه، تبادل اسرا، مذاکره بر سر تشکیل دولت فلسطین توجه شده بود. رئیس جمهور دموکرات آمریکا مدعی بود که این طرح را پس مشورت با رهبران مصر، قطر و اسرائیل تدوین کرده است. بعد از انتشار عمومی این ایده صلح، برنز- مک گورک راهی منطقه شدند تا از طریق کانالهای قاهره- دوحه طرح یاد شده را به اطلاع مقامات ارشد حماس برسانند. پس از مشخص شدن نخستین نشانههای مثبت در خصوص پذیرش مشروط این طرح، قطعنامه پیشنهادی آمریکا با ۱۳ رای مثبت و ۱ رای ممتنع روسیه به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید. قطعنامه ۲۷۳۵ شورای امنیت دارای ۷ بند میباشد که برگرفته از طرح سه مرحلهای بایدن است. برخلاف قطعنامه قبلی طرف آمریکایی اشاره مشخصی به خروج نیروهای اسرائیلی از غزه نکرده یا آنکه مخالفتی با حضور امنیتی اسرائیل در باریکه غزه نداشته است.
قطعنامه اخیر شورای امنیت دارای ۳ مرحله اصلی است که اجرای هر کدام از آنها دارای «اما و اگرهای» بسیاری است. در مرحله نخست آتشبس «فوری و کامل» برقرار شده و بخشی از اسرای اسرائیلی (غیرنظامی) با اسیران فلسطینی تبادل خواهند شد. در این مرحله ارتش اسرائیل از مناطق پر جمعیت غزه عقب نشینی کرده و اجازه توزیع کمکهای بشردوستانه را خواهد داد. در طرح بایدن از حضور روزانه ۶۰۰ کامیون حامل کمکهای بشردوستانه به غزه سخن به میان آمده است. در مرحله دوم تمام اسرا در ازای پایان یافتن دائمی جنگ تبادل خواهند شد. چالش اصلی برای عملیاتی شدن این مرحله عدم اطمینان طرف اسرائیلی به ارتش رژیم صهیونیستی است. تجربه تاریحی نشان داده است که صهیونیستها برخلاف موازین و قوانین بینالمللی تنها به دنبال تامین منافع خود و رد حقوق پایه فلسطینیها هستند. بلینکن به عنوان نماینده سیاستهای آمریکا در خاورمیانه باید بداند که اگر واشنگتن تضمین معتبر برای خروج اشغالگران و پایان جنگ ارائه ندهد؛ هیچ چشم اندازی برای صلح پایدار در منطقه وجود نخواهد داشت. در نهایت اگر آمریکاییها بتوانند جلوی نقض عهد طرف اسرائیلی را بگیرند در مرحله سوم طرح بازسازی غزه مورد بحث قرار خواهد گرفت. برخی منابع خبری معتقدند سفر هرتصی هلوی رئیس ستاد ارتش اسرائیل به بحرین با هدف مذاکره با کشورهای عربی درباره امور اقتصادی- امنیتی غزه در فردای پایان یافتن جنگ غزه است.
مهمترین ابهام در خصوص آینده جنگ غزه، وضعیت اداره این باریکه و میزان حضور بازیگران خارجی است. گروههای فلسطینی همچون فتح- حماس قائل به تداوم حاکمیت بومی در این منطقه و خروج نیروهای اسرائیلی از غزه هستند. به عبارت دیگر گروههای فلسطینی با درک تجربه کرانه باختری به هیچ وجه علاقهای به حضور نظامی- امنیتی اسرائیل در غزه یا ایجاد منطقه حائل میان این باریکه و سرزمینهای اشغالی ندارند. در سوی مقابل، اما صهیونیستها خواستار تسلط به امور نظامی- امنیتی این باریکه بوده و صرفا امور اداره مدنی را قصد دارند با افراد محلی واگذار نمایند. کشورهای عربی، اما تمایل دارند تا تشکیلات خودگردان امور غزه را برعهده گرفته و بدنه حماس نیز در این تشکیلات جدید ادغام شود. اختلافات سیاسی میان این سه نگاه سبب پیجیدهتر شدن آینده سیاسی غزه و در مرحلهای بالا دولت مستقل فلسطین شده است. نکته محوری آن است که اگر صهیونیستها منافع مقاومت را به رسمیت نشناسند ترسیم هرگونه آینده سیاسی برای غزه امری دشوار و حتی غیرممکن خواهد بود.
موافقت جنبش حماس با قطعنامه اخیر شورای امنیت و در عین اجرایی ایده سه مرحلهای بایدن، مشروط به دریافت تضمین معتبر از آمریکا در خصوص پایان یافتن جنگ و خروج نیروهای اشغالگر از سرزمینهای فلسطینی است. عدم تحقق این دو شرط مقاومت اسلامی فلسطین را در وضعیت بسیار دشورای قرار خواهد داد. به عبارت دیگر اگر اسرا اسرائیلی آزاد شوند، بیآنکه نیروهای اسرائیلی به جنگ غزه پایان دهند، باید آماده دور جدیدی از حملات وحشیانه تلآویو علیه غیرنظامیان و مناطق مسکونی باشیم. حال باید منتظر ماند و دید که آیا بلینکن به مانند سفرهای قبلی خود به خاورمیانه صرفا حافظ منافع اسرائیل خواهد یا آنکه واقعا به دنبال رسیدن به راهوحلی جامع برای پایان دادن به تنشها در فلسطین اشغالی است.