ناردنا مودی رئیس حزب راستگرای «بی. جی. پی» و نخست وزیر هند پس از پیروزی مجدد در انتخابات تصمیم گرفت تا مسکو را به عنوان نخستین مقصد خارجی خود انتخاب کند. در جریان این سفر دو روزه، پوتین ابتدا در اقامتگاه نوو اگاریوو از نخست وزیر هندی میزبانی کرد و سپس دستورکارهای دوجانبه-بینالمللی در شام خصوصی دو رهبر مورد بحث و رایزنی قرار گرفت. ظاهرا در جریان این سفر طرفین در خصوص توسعه روابط در حوزههای انرژی، علم، تجارت و تغییرات اقلیمی به توافقات جدیدی دست یافتند. با وجود بحران اوکراین و تشدید رژیم تحریمی غرب، اما امروز روابط دهلینو- مسکو در بالاترین سطح خود قرار دارد. روسیه همچنان یکی از بزرگترین تامین کنندگان سلاح و اخیرا صادرکننده انرژی ارزان به این قدرت در حال توسعه است. طی ساالهای اخیر هندیها به خوبی توانستند نگاه غربیها نسبت به روابط با روسیه مدیریت کرده و آن را در راستای ایجاد موازنه در برابر چین نشان دهند. شاید به همین دلیل دهلینو تاکنون از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین خودداری کرده و سعی نموده تا در قالب بازیگر میانجی به نقش آفرینی در میان مسکو- کیف بپردازد. در عین حال جنگ اوکراین سبب شده است تا روسیه بیش از گذشته به چینیها وابسته شود و این موضوع امنیت ملی هند را به شکل مستقیم تحت تاثیر قرار داده است. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به بررسی دلایل سفر مودی به روسیه بپردازیم.
در سال ۲۰۲۳- ۲۰۲۴ حجم روابط تجاری میان هند و روسیه قریب به ۶۵ میلیارد دلار تخمین زده شده است. کارشناسان معتقدند افزایش حجم روابط اقتصادی میان دو کشور ناشی از تغییر بازار انرژی روسها از اروپا به مقصد قاره آسیا است. پس از بحران اوکراین، اروپایی وابستگی خود به منابع انرژی روسیه را کاهش دادند. همین موضوع سبب شد تا شرکتهای روس به تدریج وارد بازارهای آسیایی شده یا آنکه سهم خود را در بازارهای بزرگ شرقی مانند چین و هند افزایش دهند. در این روند دهلینو- مسکو برای دور زدن تحریمهای آمریکا سعی کردند از ارزهای جایگزین مانند درهم استفاده کنند تا از این طریق بتوانند سازوکاری مستقل از چرخه سوئیفت ایجاد نمایند. در عین حال تسلیحات روسی همچنان بخشی مهم از توان رزم ارتش هند را تشکیل میدهد و با توسعه فناوریهای جدید همچون هوش مصنوعی به نظر میرسد این نیاز افزایش پیدا کرده باشد. البته بحران اوکراین سبب شده است تا میزان تسلیحات صادراتی روسیه به هند کاهش چشمگیری پیدا کند. در حال حاضر فرانسه و رژیم صهیونیستی بیشترین سهم را در پر کردن خلا کاهش تسلیحات روسی دارند.
با شکست نظم تک قطبی و حرکت نظام بینالملل به سمت بازتعریف نظم سیال چند قطبی، هندیها تصمیم گرفتند تا در رقابت ژئواستراتژیک میان آمریکا، چین و روسبه موضع مستقلی اتخاذ کرده و در میان بازی قدرتهای بزرگ قرار بگیرند. در دید رهبران هند، دهلینو خود «جهان بینی» متفاوتی داشته و قصد دارد تا نظم مورد نظر خود را در منطقه ایندو- پاسفیک ایجاد کند. به عنوان مثال در جریان تعریف پروژه «آیمک» بندر بمبئی نقطه عزیمت کریدور آمریکایی «هند- خاورمیانه- اروپا» است، اما در عین حال این شهر بندری مبدا کریدور «شمال- جنوب» نیز هست که بازارهای آسیایی را از طریق ایران به منطقه اوراسیا و روسیه متصل میکند. در این حال این هر دو مسیر یاد شده به نوعی رقیب ابرپروژه «یک کمربند- یک جاده» چین بوده و در سالهای آتی به عنوان زنجیرههای تامین ناهمسو از آنها یاد میشود. اتخاذ چنین تصمیمی نشان دهنده اولویت داشتن منافع ملی در دستگاه سیاست خارجی هند بر اتحادها یا رقابتهای بینالمللی است.
با وجود رویکرد عملگرایانه هندیها در قبال قدرتهای جهانی به دلیل جبر ژئوپلیتیکی و در عین وجود شباهتهای ذاتی، چین به عنوان رقیب اصلی دهلینو در روابط بینالملل شناخته میشود. این دو قدرت اتمی قریب به یک سوم جمعیت جهان را به خود اختصاص دادند و دارای منابع طبیعی، ثروث اقتصادی و در عین قدرت نظامی کافی برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت منطقهای- بینالمللی هستند. یکی از جلوههای رقبابت میان دهلینو- پکن حضور این دو کشور در تنگهها یا نقاط مهم ارتباطی جهت ایجاد زنجیرههای تامین جدید میان شرق و غرب عالم است. به عنوان مثال چین و هند رقابت تنگانگی برای حضور در بنادر و مناطق آزاد عمان دارند و سعی دارند تا سهم خود را به شکل قابل توجهی افزایش دهند. چنین روندی در ایران، امارات و عربستان سعودی نیز جریان دارد. برهمین اساس نیاز فزاینده روسیه به منابع مالی یا تسلیحات چینی سبب شده است تا مقامات هندی سعی کنند بخشی از نیازهای مسکو را تامین و اصطلاحا اقدام به ایجاد موازنه کنند. این موضوع تنها مورد علاقه هندیها نیست، بلکه آمریکا و اعضای «جی-۷» نیز ترجیح میدهند تا اتحاد راهبردی میان مسکو- پکن بیش از این تقویت نشود.