تکلیف انتخابات ایران مشخص شد. مسعود پزشکیان به عنوان چهرهای وابسته به جریان اصلاح طلبی و میانه رو راهی کاخ ریاست جمهوری شد. اما در آن سوی میدان مشخص نیست که چه کسی (ترامپ یا بایدن) میتواند تا به عنوان رئیس جمهور راهی کاخ سفید شود. هرچند که نظرسنجیها از پیشتازی ترامپ در انتخابات آتی ریاست جمهوری خبر میدهد، اما تردیدها در رابطه با ماندن یا انصراف بایدن همچنان پابرجاست و با انصراف بایدن ممکن است نتایج نظرسنجیها هم به کلی تغییر کند. یکی از موضوعاتی که حتماً باید توسط دو رئیس جمهور مورد بررسی و حل و فصل قرار بگیرد، برجام و احیای آن و در یک معنای کلانتر کاهش تنشهای منطقهای و بین المللی است. به واقع شاهد هستیم که روز به روز میزان بحران و تنشها در منطقه و جهان افزایش پیدا کرده و معادلات منطقهای و بین المللی پیچیدهتر از گذشته شده است. پروندههای باز و ناتمام جنگ روسیه و اوکراین، جنگ غزه، نبرد دریایی یمنیها و ... همگی خبر از جهانی آشفته و به واقع پر تنش میدهد. در این میان هم ایالات متحده و هم جمهوری اسلامی ایران به عنوان دو بازوی تعدیل کننده شرایط شناخته میشوند که با دو گفتمان متناقض و رو در رو در مقابل هم ایستادهاند. گفتمان جمهوری اسلامی ایران که مقاومت و تمدن سازی نوین اسلامی است و در مقابل تمدن لیبرال دموکراسی غرب به سرکردگی ایالات متحده است. اما کاهش تنش این دو زمانی میسر میشود که حداقل بر سر کاهش تنشها با یکدیگر وفاق داشته باشند. در این راستا بر آن شدیم تا مصاحبهای را با جناب آقای رامین نصیری، پژوهشگر و کارشناس مسائل آمریکا صورت داده و پیرامون این موضوع برخی سوالها پرسیده شود.
پذیرش ایران در نگاه غرب و آمریکا به چه نحوی است؟
پاسخ این است که اساساً غرب و آمریکا دو نوع رویکرد یا نگاه نسبت به پذیرش حقیقت ایران دارند:
۱) پذیرش ایران به عنوان یک دولت که در نظام بین الملل نقش مخرب دارد و باید از بین برود؛ بنابراین در ادبیات خود نیز مدام از واژه تغییر رژیم (Regime Change) استفاده میکنند. هنوز یادمان نرفته است که جان بولتون نماینده اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد در پاسخ به این سوال که توافقنامه برجام آینده روابط ایران و آمریکا را به کجا میبرد گفت: انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهلسالگیاش برسد؛ بنابراین در این رویکرد هدف علنی و عملی تغییر رژیم است و طبیعتاً به دنبال کاهش تنشها میل و رغبت چندانی وجود ندارد بلکه به دنبال کنترل گری رفتار و سیاستهای ایران از طریق فشار همه جانبه روی آورده شده است. در میان دو حزب بزرگ آمریکا (دموکراتها و جمهوری خواهان) نیز نظر جمهوری خواهان بیشتر میل و رغبت به این رویکرد دارد.
۲) رویکرد و نگاه دوم در رابطه با نقش و حقیقت جمهوری اسلامی ایران، اما کمی متفاوت با رویکرد اول است. در این رویکرد بر این موضوع که ایران نقش مخرب و اخلالگر در رابطه با گسترش تفکر و هژمونی ایالات متحده دارد صحه گذاشته میشود، اما حقیقت ایران به عنوان یک کشور و دولت و رژیمی که توانمند است و قدرت دارد نیز پذیرفته میشود و بنابراین نه به دنبال حذف و یا تغییر رژیم بلکه به دنبال همکاری با آن میباشند. در این رویکرد هدف غایی دوباره تغییر رژیم است، اما با توجه به توانمندیهای رژیم و قدرت آن این عمل حداقل در کوتاه مدت غیر قابل دستیابی برآورده میشود و بنابراین به دنبال کاهش تنشها و همکاری و کنترل مسالمت آمیز روابط با آن هستند؛ بنابراین در این نوع نگاه است که دو طرف به پای میز مذاکره میآیند و در این نوع نگاه است که توافق نامهای همانند برجام از سوی دو طرف امضا میشود. هر چند که ایران و حاکمیت آن کاملاً نسبت به کینه توزیهای آنها آگاه است و میداند در صورتی که مؤلفههای قدرت خود را از دست بدهد ممکن است تا با خطر موجودیتی از سوی غرب و آمریکا رو به رو شود.
سیاست خارجی دکتر پزشکیان را چگونه ارزیابی میکنید؟
پزشکیان در مقاله منتشر شده در روزنامه تهران تایمز خطاب به غرب و آمریکا گفته است که امروز ضرورت دارد تا به منظور کاهش تنشها همه طرفین با عقلانیت تام نسبت به معاهدههایی که امضا کردهاند مقید باشند. چرا که اولین اصل عمل بی قید و شرط بر هر گونه توافق و معاهدهای است. موضوع بعدی که مورد تاکید رئیس جمهور پزشکیان بود، بحث پذیرفتن ایران با همه جوانب و ابعاد آن است. چنانچه در پایان این مقاله دکتر پزشکیان خطاب به غرب و آمریکا نوشته است که غرب و آمریکا باید حقیقت ایران را بپذیرند و از تشدید تنشهای موجود پرهیز نمایند.
تاکید مجدد پزشکیان بر پذیرش حقیقت ایران نیز به این امر اختصاص دارد که قدرت امروز ایران بسیار متفاوت با چند سال گذشته است و باید این قدرت امروز درک و فهمیده شده و پذیرش شود. توانایی ایران در کنشگری فعال در عرصه دیپلماسی عمومی و هم چنین نقش غیر قابل انکار مستشاران نظامی ایران در مدیریت صحنه نبرد و میدان در جنگ داخلی عراق و سوریه، همچنین اعتراف و اذعان تعیین کنندگی ایران و تجهیزات نظامی ایران به ویژه پهبادهای ایرانی در جنگ روسیه و اوکراین و از سویی دیگر عملیات پشیمان کننده وعده صادق که بر اساس تلافی اشتباه رژیم منحوس صهیونیستی انجام شد همگی نشان دهنده مؤلفههای غیر قابل انکار جمهوری اسلامی ایران در منطقه و نظام بین الملل است.
در بخشهای دیگری از این مقاله دکتر پزشکیان به موضوع فرصت تاریخی از دست رفته ایالات متحده برای کاهش تنشهای منطقهای و بین المللی اشاره میکند و نسبت به موضوع بسیار مهم دیگر یعنی اهمیت و قدرت حقوق بین الملل و معاهدههای بین المللی در تنظیم روابط میان دولت- ملتها اشاره میکند و معتقد است که با از بین رفتن برجام، معاهدههای دیگری نیز همانند ان پی تی (NPT) یا منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی و دیگر رژیمهای عدم اشاعه و صیانتی نیز تضعیف شده و قدرت سابق خود را نخواهند داشت. در واقع موج بی اعتمادی به ایالات متحده مبنی بر عدم وفای به عهد خود در سراسر جهان گسترش پیدا کرده است. در بخش دیگری از این مقاله نسبت به سیاستهای دوگانه ایالات متحده در برخورد با مسائل گوناگون به ویژه مسئله فلسطین نیز اشاره شده است. حمایت بی حد و حصر ایالات متحده از اقدامات و تجاوزات و ظلم ایجاد شده توسط رژیم آپارتایدی اسرائیل بر علیه مردم مظلوم مسلمان غزه در طی چندین ماه گذشته و در مقابل طریقه برخورد با سایر کشورها و دولتها به وضوح نشان دهنده این سیاستهای دوگانه است و بنابراین اعتماد دولتها نسبت به سیاستهای ایالات متحده کاملاً مخدوش شده است. در بخش دیگری از این مقاله دکتر پزشکیان به مسئله دکترین دفاعی جمهوری اسلامی اشاره کرده است و شفاف و صریح به موضع عدم تمایل برای ساخت سلاح هستهای در کشور پرداخته است و اشاره کرده است که در رابطه با معاهده برجام نیز جمهوری اسلامی ایران همه بندها و قیود مربوط به خود را به صورت تمام و کمال انجام داده است بنابراین انتظار دارد تا از سوی طرف مقابل نیز همه بندها و قیدها انجام گردد تا این معاهده به نحو صحیح و درستی ادامه پیدا کند. همچنین توصیه کرده است تا ایالات متحده نسبت به تنظیم سیاستهای خود در قبال جمهوری اسلامی ایران یک بازبینی صورت دهد چرا که محاسبات غلط و اشتباهی که انجام داده است امروز باعث به وجود آمدن انسداد و هم چنین از بین رفتن حقوق بشر و حقوق مردم ایران و آمریکا شده است.
وضعیت مذاکرات احیای برجام را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروز توپ در زمین ایالات متحده آمریکا است و این آمریکا است که اگر به متن توافق نامه بازگردد و قیدها و بندهای مربوط به خود را انجام دهد میتواند تا تنشهای منطقهای و بین المللی را نیز کاهش دهد و عملاً از سوی طرف ایرانی موضو ع و مبحثی وجود ندارد که بتوان با انجام آن منجر به تسهیل احیای برجام و ادامه آن شد. توصیه میشود تا دولت دکتر پزشکیان نیز با توجه به تجربه تاریخی دولت دکتر روحانی و تیم مذاکره کننده از هرگونه عملی که باعث تضعیف قدرت و توان داخلی میشود به شدت پرهیز کند چرا که دقیقاً ایالات متحده با رویکرد نوع اولی که در بالا توضیح داده شد به دنبال تضعیف ایران بوده و میخواهد تا نقش کنترل گرایانه خود را نسبت به ایران به صورت تمام و کمال داشته باشد. همچنین ابعاد سیاست فشار حداکثری ترامپ در دولت و دوره روحانی و ظریف آنقدر گسترده و چند لایه بود که تاریخ تحریمها، چنین دشمنیهای ظالمانه را به خود ندیده است. بهگونهای که اکنون ساز و کارهای برطرف ساختن آن تحریمها از دشوارترین امور شده است. توصیف معجزههای مذاکره از سوی برخی رسانهها و نیروهای سیاسی در حالی است که آمریکاییها در ازاء آن همه اقدامات سازنده ایران در اجرای تعهدات برجامی، به وظایف خود پایبند نبودند و رئیس کل وقت بانک مرکزی در این زمینه عبارت معروف و ماندگار "تقریباً هیچ" را بکار برد. در اینجا فقط یک "امید"وجود دارد و آن اینکه "دکتر پزشکیان" از تاریخ و آنچه بر ملت ایران گذشت "عبرت" بگیرد و با "تنوع سازی" و "توازن گرایی" در سیاستخارجی مسیر تحقق منافع ملی را به پیش ببرد و همه تخم مرغها را در سبد مذاکره با غرب نگذارد.