در حالی که مدت زمان زیادی تا پایان دوران ریاست جمهوری بایدن در آمریکا باقی نمانده است، او هنوز هم نتوانسته راهکاری اساسی برای حل بحران ناشی از جنگ غزه پیدا کند. اگرچه موضعگیریهای دولتش همواره طرح ادعاهایی مبتنی بر ایجاد پیشرفتهایی اساسی در این زمینه بوده است با این حال مواضع تند و غیرقابل تغییر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و تشدید حملاتش در نوار غزه، راه را برای به سرانجام رساندن تلاشهای بی سرانجام رئیس جمهور آمریکا سختتر میکند. به طور کلی در رابطه با جنس نگاه نتانیاهو نسبت به رویکرد دولت آمریکا به توافق آتش بس در قالب جنگ غزه توجه به دو نکته از اهمیت زیادی برخوردار است:
- نگرانی نتانیاهو از شرایط پس از برقراری آتش بس
اول اینکه باید توجه داشته باشیم که پذیرش توافق آتش بس در شرایط کنونی از سوی نتانیاهو و متحدان افراطی اش در قدرت یک شکست مهلک برای آنها میباشد که همگی سعی میکنند به هر طریقی که شده از آن اجتناب کنند. دلیل این مسئله نیز این است که بلافاصله پس از پایان جنگ غزه، مسوولان ارشد سیاسی و نظامی رژیم اشغالگر قدس با پروندههای قضایی متعدد و محاکمههای سنگینی روبرو خواهند شد. مسئلهای که تا حد زیادی تحت تاثیر قصور و کم کاریهای آنها در نحوه مواجهه با عملیات هفتم اکتبر و متعاقبا شکستهای میدانی متعدد در قالب جنگ غزه است. این همان مسئلهای است که شمار زیادی از ناظران و تحلیلگران مخالف با نتانیاهو نیز به صورت جدی بر آن تاکید داشته اند. در این رابطه کار تا به آنجایی پیش رفته است که حتی بنی گانس، وزیر جنگ اسبق رژیم اسرائیل نیز در موضع گیری به نتانیاهو اعلام کرده است که نیاز نیست از آینده خود پس از جنگ غزه بترسد، زیرا که جامعه صهیونیستها به قدری تحت فشار است که این جامعه حتی حاضر است به وی تضمینهای عینی دهد تا این موضوع را بپذیرد که در صورت پایان جنگ غزه از برخی محاکمات به دور خواهد بود. با این همه نتانیاهو به مسائلی از این دست اعتماد ندارد. همین موضوع یک محرک جدی برای او و البته طیف متحدان سیاسی و نظامی اش در قدرت جهت طفره رفتن از پیشنهادهای آتش بسی است که به طور ویژه از ناحیه دولت بایدن تکرار میشوند.
- تلاش نتانیاهو برای کسب یک موفقیت سیاسی بزرگ
مسئله دوم اینکه نتانیاهو حساب ویژهای روی این موضوع باز کرده است که جدای از شکستهای متعدد اسرائیل پس از واقعه هفتم اکتبر، برخی دستاوردها را نیز برای این رژیم به ارمغان آورد تا در مقام یک بازنده از میدان بیرون نرود. مسئلهای که میتواند به حیثیت سیاسی او نیز کمک زیادی کند. از این رو، همچنان با گذشت بیش از ده ماه بر طبل جنگ میکوبد تا شاید بتواند دستور کارهای مطلوب خود را در این حوزه محقق سازد. با این حال واقعیت امر این است که روند تحرکات نتانیاهو طی بیش از ده ماه اخیر که از جنگ غزه میگذرد، حاکی از این امر است که وی نتوانسته به هیچ کدام از اهداف خود دست یابد و حتی هر چه به جلو حرکت کرده، وضعیت و موقعیت او وخیمتر هم شده است. اکنون اسرائیل به هیچ کدام از اهداف اعلامی خود در مورد جنگ غزه دست نیافته است. نه اسرای صهیونیستها آزاد شده اند و نه جنبش حماس آنطور که وی ادعا میکرد، نابود شده است. از سوی دیگر آمار بالای جانباختگان ناشی از جنگ غزه و اتهامات مطرح شده علیه وی از سوی افکار عمومی و جامعه بینالمللی شانس بازگشت اعتبار سیاسی برای نتانیاهو را غیرممکن ساخته است. مسائلی که به یک بحران تمام عیار برای نتانیاهو در رژیم اسرائیل تبدیل شده اند و البته که در این بحبوحه، هر یک از این مسائل سبب شده اند تا میان منافع افکار عمومی ساکن در فلسطین اشغالی و نتایناهو و متحدانش شکافهای عمیقی ایجاد شود. شکافهایی که اسرائیل را در نقطه فروپاشی قرار داده اند.