وجود خلاهای متعدد در توافق نامه 9 نوامبر موجب ارائه تفاسیر مختلف از این توافقنامه شده و زمینه را برای سوء استفاده رقبا و برخی حریفان منطقهای ج.ا.ایران فراهم آورده است. به همین دلیل وضعیت پیچیده قره باغ در دوران قبل از جنگ 2020 تبدیل به یک وضعیت پیچیده تر و دشوارتر شده است.
بنابر نظر اغلب ناظران سیاسی؛ ترکیه بعنوان یک بازیگر مؤثر در این منطقه ابتکار عمل را در دست گرفته اما برخلاف انتظار خود تاکنون موفق نشده است آنچه را که از هزینه کرد خود در جنگ متصور بود را برداشت نماید. وضعیت روسیه نسبت به قبل از جنگ تقویت یافته و حضور روسیه در داخل منطقه قرهباغ رسمیت حقوقی به خود گرفته است. این در حالی است که ترکیه در ادامه شکست های خود در ادلب و لیبی، از ورود در جبهه قره باغ نیز ناکام مانده و بصورت محدود در یک مرکز مشترک نظارت بر آتش بس حضور منفعلانه دارد. به همین خاطر انگیزه ترکیه برای بازیگری در منطقه بیش از سایرین میباشد.
روند فعلی حاکی از وجود چهار برنامه مدون در قالب یک پروژه میباشد. پروژهای که با هدف بحران سازی در منطقه به منصه ظهور رسیده تا هر یک از مدعیان بتوانند به فراخور هزینه کرد خود از شرایط پیش آمده، نتایج دلخواه خود را صید نمایند.
1. برگزاری رزمایشها
برنامه اول، برگزاری پی در پی چندین رزمایش در عرض یک ماه میباشد که زمان و مکان برگزاری هریک از این رزمایشها محل بحث است. رزمایش اول در 16 شهریور در منطقه دالان لاچین و نزدیک پست صلح بانان روسی برگزار گردید و همزمان با آن یک رزمایش آبی در دریای خزر نیز انجام شد. اگرچه رزمایش در لاچین را می توان بعنوان توانسنجی ترکیه در انسداد دالان لاچین در مواقع لزوم بررسی کرد ولی باتوجه به بارحقوقی چنین رویکردی، میتوان این رزمایش را نوعی عزم جدی ترکیه در اجرای سیاستهای اعلامی و یا نمایش ریسکپذیری خود دانست. رزمایش دریایی نیز اگرچه برخلاف کنوانسیون حقوقی دریای خزر می باشد ولی می توان آن را پیامی به سایر کشورهای حاشیه دریای خزر(بخصوص ایران و روسیه) و گامی در مسیر امکان استفاده از برتری نظامی در این دریا برای حصول منافع مشترک ترکیه و آذربایجان قلمداد کرد.
رزمایش دوم، در 21 شهریور باحضور سه کشور پاکستان، ترکیه و آذربایجان برگزار گردید. تأکید رسمی بر حضور نظامی کشوری ثالث در این منطقه یعنی تلاش در وارد کردن منطقه به یک بحران جدید با تمرکز در جهت تغییر نظم منطقه از سوی یک بازیگر فرامنطقهای میباشد. ایجاد یک ائتلاف نظامی جدید در شرایط آتش بس پیامی غیر از ضرورت استفاده از اهرم قدرت در مسیر نیل به اهداف یک پروژه بزرگ جدید نخواهد داشت.
رزمایش سوم نیز در 30شهریور ماه در منطقه نخجوان با بکارگیری تجهیزات سنگین و پهبادهای رزمی و شناسایی صورت گرفت. این رزمایش، که بی تردید هیچکدام از تجهیزات منتقل شده به مبدأ خود عودت داده نخواهد شد، عزم جدی ترکیه در بازگشایی دالان مغری(زنگه زور) برای تحقق رویای توران بزرگ میباشد.
2. انسداد مسیر گاپان- گوریس
متوقف کردن شریان اقتصادی ایران به اوراسیا و شکستن انحصار واردات کالای ایران به ارمنستان و همچنین ایجاد زمینههای لازم برای رفع تحریم کالاهای ترکیه از سوی ارمنستان، از جمله اهدافی است که دولت آذربایجان با تحریک ترکیه در حال اجرای آن است.
اگرچه در ظاهر امر دولت آذربایجان در شرایط پساقرهباغ سعی در اعمال حاکمیت خود بر مناطق تازه آزاد شده را دارد ولی باید توجه داشت که کشور آذربایجان هم اکنون بطور همزمان با روسیه و گرجستان نیز اختلافات مرزی اساسی دارد ولی مشابه این مانع تراشی را برای این کشورها به نمایش نگذاشته است. گذشته از این، آذربایجان در برابر ورود مردمان غیر بومی قرهباغ به این منطقه، برگزاری رزمایش صلحبانان روسی و.... که هیچکدام در توافقنامه وجود نداشت، واکنش خاصی نشان نداده است. این در حالی است که در جاده مذکور، غیر از خودروهای باری ایرانی، سایر خودروها بدون مانعتراشی قادر به تردد مسیر میباشند.
البته در این مورد نباید از قصور و سکوت دولت پاشینیان و بیتفاوتی آن نسبت به این موضوع غفلت کرد. شواهد حاکی از وجود نوعی دیپلماسی پنهان و مذاکرات پشت پرده میان ترکیه و ارمنستان است تا بتواند زمینه را برای بازگشایی مرز با ترکیه و امتیازگیری مجدد از ارمنستان در میان افکار عمومی این کشور مهیا سازد.
3. تأسیس شبکه تلویزیونی آذربایجان اینترنشنال
خبر شروع بکار شبکه تلویزیونی آذربایجان اینترنشنال با هدف تهییج تمایلات قومیتی از سوی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی که بطور همزمان با سایر موارد فوق منتشر گردید، حاکی از ورود روند حوادث به یک فرایند پیچیدهتر با هجمه سنگین رسانهای میباشد. این شبکه تلویزیونی که اهداف قومیتی و پانترکیستی را در خود نهفته دارد، بدنبال استفاده مؤثر از عامل رسانه در شکلگیری نظم جدید منطقهای با رویکردها و بازدهیهای از پیش تعریف شده میباشد.
شبکه فعلی با کارکردی مشابه شبکه ایران اینترنشنال و افغان اینترنشنال میباشد که به منظور ایجاد شکافها، گسلهای قومیتی و ترویج افکار تجزیهطلبانه تأسیس شده است. تنها دلیل برجسته از ایجاد این شبکه، استفاده از مؤلفههای ملیگرایانه مردمان دو سوی ارس، تقویت روحیات قومیتی در میان دینداران آذربایجان، القاء تفکرات ترکی در مقابل آذری، ایجاد تحریفات تاریخی و در نهایت ممانعت از عزم بزرگ مردم آذربایجان در احیاء هویت شیعی و بازگشت به اصل و ریشه خود میباشد.
4. تبلیغات روانی و رسانهای:
شاید برای کمتر کسی که آشنایی اندکی با سیاستهای ترکیه دارد، اتفاق افتاده باشد که متوجه هجمه سنگین عملیات روانی ترکیه قبل از هرگونه اقدام سیاسی آن کشور نشود. انتشار اخبار و مصاحبههای متعدد علیه ج.ا.ایران فقط و فقط با هدف تخریب چهره این کشور در افکار عمومی و تضعیف عوامل برتریساز و تخلیه پتانسیل مردمی ج.ا.ایران در ایجاد همگرایی با توانایی تأثیرگذاری بر گرایشات ذهنی عموم مردم آذربایجان و بالاخص شیعیان این کشور میباشد. اگرچه در فضای رقابتی فعلی، عطش ترکیه برای حذف کامل ج.ا.ایران از معادلات منطقهای بیش از سایرین است، ولی تلاش در جهت ایجاد این واگرایی از اهداف بلند مدت تمامی بازیگران منطقهای و فرامنطقهای است تا بتوانند از این عامل در جهت تضعیف موقعیت برتر ج.ا.ایران و در مرحلهی بعد ایجاد عوامل برتری ساز برای خود استفاده نمایند.
استفاده متعدد از شخصیتهای شناخته شده، انجام مصاحبههای دستوری، فضاسازیهای رسانهای تصنعی علیه ج.ا.ایران بخش دیگری از این پازل پیچیده می باشد که هم اینک بعنوان یک پروژه در حال اجرا است.
نتایج، راهکارها و پیشنهادات:
تمامی حریفان و رقبای منطقهای ج.ا.ایران با پیش قراولی ترکیه درصدد آن هستند تا با اجرای همزمان چندین برنامه در قالب یک پروژه بزرگ، ضمن سهم خواهی برای خود از کارزار قرهباغ، زمینه را برای تقویت نفوذ سرطانی خود در منطقه مهیا سازند.
ترکیه ضمن تلاش برای بازگشایی دالان مغری(زنگه زور) و تحقق رؤیای توران بزرگ و ایجاد پیوستگی سرزمینی با جمهوری آذربایجان، زمینه را برای ایجاد ارتش ترک و شکستن انحصار امنیتی روسیه در منطقه قفقازجنوبی مهیا سازد. از طرف دیگر با لشگرکشیهای مداوم به منطقه با بهانههای رزمایش مشترک، ضمن نمایش قدرتنمایی برای سایر بازیگران، با ساخت یک پایگاه نظامی آرایش جدیدی در منطقه بوجود آورد.
امید آن میرود دیپلماسی رسمی ج.ا.ایران با رویکردی پویا و نگاهی ویژه به منطقه قفقازجنوبی؛ ضمن پرهیز از هرگونه عمل احساسی و دوری از بازی در زمین رقبا و حریفان حاضر در این منطقه؛ بر تقویت عوامل همگراساز با مردم آذربایجان تأکید داشته و با مطالبه از دولتهای منطقه بر بازگشایی خط آهن جلفا-مغری و جلفا-ایروان بر ضرورت فعالسازی کریدور خلیج فارس- دریای سیاه پافشاری نماید. همچنین با بازگشایی مسیر مبادلات دریایی جدید با روسیه و فشار و مطالبهگری از دولت پاشینیان بر حل موانع مواصلاتی اقدام نماید.