- اعتراف ترامپ به شکست ماشین جنگی صهیونیستها
- منطقه غرب آسیا "فلسطین جدید"
- اعلام رسمی مرگ دیپلماسی یک طرفه
- 4 نکته در مورد یک برکناری پُرحاشیه در دولت ترامپ
- نشست کاخ سفید، زلنسکی زیر فشار و اروپا نگران
- نگاه ابزاری آمریکا به دولت های منطقه؛ تثبیت سلطه و بی ثبات سازی منطقه
- هیدروپولیتیک ایران و ادعاهای نتانیاهو
- پارادوکس امپریالیستی ترامپ و افول هژمونیک آمریکا در گذار به چندقطبی
- فقر قدرت و عبرت اوکراین؛ از کییف تا آلاسکا
- پوتین، زلنسکی و ترامپ؛ سه روایت، یک میز
- جنگ ۱۲ روزه؛ بازمهندسی حافظهاجتماعی و بازآرایی موازنه قوا
- مخالفت روسیه و چین با مکانیسم ماشه؛ دریچهای به دوقطبی تازه قدرت در جهان
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- روانشناسی سیاسی پافشاری نتانیاهو بر «اسرائیل بزرگ»
- واکاوی اهمیت سفر منطقه ای علی لاریجانی
علت اصرار ترامپ بر طرح "کوچ اجباری مردم غزه" چیست؟
طنینسنتر؛ در روزهای اخیر، موضع گیریهای پیاپی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با محوریت نوار غزه، جنجالهای زیادی را در محیط بین المللی به راه انداخته است. ترامپ طرحی را مطرح کرده که بر پایه آن، بیش از دو میلیون نفر از ساکنان نوار غزه باید از خانه و کاشانه خود آواره و اخراج شوند و روانه دیگر کشورها نظیر اردن، مصر و حتی اندونزی شوند!
در عین حال، او مدعی شده که آمریکا باید کنترل نوار غزه را به دست بگیرد و آن را به یک منطقه توریستی تبدیل کند. عجیب اینکه ترامپ گفته هزینه آبادانی و بازسازی نوار غزه را نیز کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس باید بپردازند و در حقیقت باید همان کاری را کنند که مطلوب آمریکا است. در این میان، نه مردم غزه حاضر به ترک خانههای خود هستند، نه کشورهای عربی حاضر به پرداخت هزینه در راستای طرح ترامپ هستند و نه مصر و اردن و اندونزی حاضر به پذیرش مردم غزه و همدستی با ترامپ هستند.
کلیت این طرح هم که از مشروعیت بین المللی لازم برخوردار نیست. با این همه، یک سوال سر جای خود باقی است: علت اصرارهای ترامپ بر کوچ اجباری مردم غزه چیست؟ به نظر میرسد در این رابطه توجه به ۳ مولفه ضروری است:
اولاً، وی از طریق ابتکار متوهمانه خود سعی دارد، مسئله فلسطین و آرمان قدس شریف را از بین ببرد. ترامپ و ترامپیستها به هیچ عنوان حاضر نیستند تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی و یا پایان اشغالگری صهیونیستها در اراضی اشغالی را بپذیرند. از این رو، آنها راه حل مساله فلسطن را نه حل کردن آن، بلکه در پاک کردن صورت مساله میبینند. درست به همین دلیل است که میبینیم هم ترامپ و هم متحدانش مدام تاکید دارند که حرفشان در مورد نواز غزه حتما باید اجرایی شود.
دوم اینکه دونالد ترامپ نماینده حکومت الیگارشها و لابیهای پول و نفوذ است. یکچینین فردی نمیتواند خود را از این کنشگران دور بداند، زیرا اصلِ ماهیت و هویت خود را وامدار آنها است. از این رو، ترامپ برای خوشامد لابیهای صهیونیستی و دیگر لابیهای قدرت هم که شده سعی دارد تا مطابق با میل صهیونیستها رفتار کند و از این رهگذر، بقای سیاسی خود را تضمین کند.
ترامپ با متحد کردن جبهه ثروتمندان بر آن است تا جای ممکن در دوره ریاست جمهوری خود به دستاورد برسد. اینکه میبینیم او طرح کوچ اجباری مردم غزه را مطرح میکند هم به نوعی در راستای خوش رقصی برای لابیهای ثروت و الیگارشهای پشت پرده در قالب معادلات سیاسی آمریکا است؛
و در نهایت سوم اینکه طرح ترامپ در مورد نوار غزه یکی از نمودهای ابتکارهای ترامپ است که نه واقعی هستند و نه اساساً خودِ ترامپ و آمریکا اهرمهای لازم را برای عملیاتی کردن آن در اختیار دارند. از این رو، تاکیدات ترامپ بر این مساله نیز جلوهای از رویکردهای متوهمانه او را به نمایش میگذارند. در این چهارچوب، این تاکیدات چندان هم از شخصی نظیر ترامپ عجیب نیستند و انتظار میرود در مورد دیگر حوزهها نیز شاهد موضع گیریهای مشابهی از سوی رئیس جمهور آمریکا باشیم.
در مجموع می توان گفت که اظهارات ترامپ در حالی است که مردم غزه و نیروهای مقاومت آن، در سخت ترین شرایط به ویژه در طول بیش از یکسال اخیر از مقاومت دست برنداشتند و حال که از این شرایط عبور کرده اند و به پیروزی در جنگ غزه رسیده اند، هیچگاه این تهدیدات را نخواهند پذیرفت. بنابراین خود ترامپ هم به خوبی می داند که این تهدیدات بیش از آنکه بر مردم غزه تأثیری داشته باشد، برای ارعاب برخی کشورهای عربی و گرفتن برخی امتیازات و تأمین امنیت اسرائیل خواهد بود.