۲۰۲۴ ۰۶ November - چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳
کد خبر: ۶۴۹
۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۹

13 فرصت‌ اغتشاشات اخیر

۱۲ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۹
نویسنده : عبدالرحمن عبدانی تحلیلگر مسائل سیاسی

سردار حاج قاسم سلیمانی می‌فرمود: «اگر خوب بنگریم در دل هر تهدیدی، فرصت‌هایی نهفته است که در خود فرصت‌ها نیست». بروز هر بحرانی در دل خود هزاران دلیل پیدا و پنهان دارد. برخی از این دلایل به‌حق و بسیاری نیز ناحق است. اما آنچه مسلم است این‌که بروز ناآرامی و اعتراض امری طبیعی و پذیرفته‌شده در یک اجتماع زنده و پویاست و چه‌بسا بسیاری از این اعتراضات سبب رشد و ارتقای جوامع بشری و از جمله خود ایران ما شده است. جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی ایران از ثمرات همین اعتراضات به‌ظاهر ساده در یک‌صد سال اخیر بوده است.

دو هفته آشوب در اقصی نقاط کشور گرچه آسیب‌ها و خسارات زیادی با خود به همراه داشته است؛ اما چه بسیار فرصت‌هایی را که برای جمهوری اسلامی ایران پدیدار کرده که باید با دقت آن‌ها را احصا و بهره‌برداری کرد.

  • 1- عدم همراهی قاطبه مردم با آشوب گران شاید اولین فرصت نهفته این دوره از آشوب‌ها بود. گمانه‌زنی‌های بسیاری از دلایل بروز این حادثه و صحنه‌گردانان اصلی آن وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها اصلاح‌طلبان هستند. هدف آن‌ها انتقام‌جویی، کارشکنی و تضعیف دولت آقای رئیسی به دلیل دستاوردهایی است که در یک سال اخیر داشته است. گر چه گفته می‌شود که مردم کم‌حافظه‌اند و زود همه‌چیز را فراموش می‌کنند اما نه آن‌قدر که دو دوره هشت‌ساله حضور خسارت‌بار اصلاح‌طلبان را به فراموشی بسپارند. تسویه 420 هزار میلیارد تومان بدهی دولت ناکارآمد گذشته آن‌هم بدون چاپ پول، افزایش چند برابری تولید و صادرات نفت، مهار کرونا و تک‌رقمی شدن تلفات، عضویت در دو سازمان مهم بین‌المللی اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان شانگهای و نیز پیش بردن دو توافق‌نامه همکاری 25 و 30 ساله با چین و روسیه و نیز باج ندادن به غرب در پرونده هسته‌ای، تنها بخش کوچکی از اقدامات تحسین‌برانگیز دولت آقای رئیسی در یک سال اخیر بوده است. دستاوردهایی که اصلاح‌طلبان و رانت‌خواران گذشته، تاب تحمل آن را ندارند. هرچند مردم به‌رغم همه ناراحتی‌ها و نارضایتی‌هایی که از بابت گرانی‌ها دارند؛ اما قدردان همین مقدار همت و تلاش هستند و می‌دانند که بخش اعظم نابسامانی‌های موجود، نتیجه ناکارآمدی و بی‌عملی دولت‌های گذشته است.
  • 2- دومین دستاورد و فرصت این دور از اغتشاشات، بیدارباش و تلنگر جدی به مسئولان دولت جدید است که مبادا به خواب غفلت فرو روند و خیال کنند حالا که آن‌ها سر کار آمده‌اند تهدیدهای دشمن تمام‌شده و دست از براندازی و خراب‌کاری برداشته‌اند. اتفاقاً بازه زمانی این اعتراضات بسیار خوب است چرا که از یک طرف دولت کاملاً مستقرشده و توانسته تمام استانداران و فرمانداران را منصوب و مستقر کند و دوم در صورت عملکرد خوب تا هفت سال دیگر نیز در رأس کار خواهند بود لذا از تجارب آشوب‌های کنونی استفاده خواهند کرد. قطعاً این آشوب‌ها شروع کار خرابکاران و کینه‌توزان داخلی و خارجی در مقابل هرگونه پیشرفت ملت ایران است.
  • 3- یکی از مهم‌ترین تجارب این اعتراضات و در واقع سومین فرصت، فهم لزوم مدیریت درست فضای مجازی است. فضای مجازی مشابه دیگر پدیده‌های اجتماعی هم‌زمان با تولید و رشد خود، یک عده قربانی می‌گیرد تا فرهنگ و نحوه درست استفاده از آن شناخته‌شده و نهادینه شود. سینما، رادیو، تلویزیون، ویدئو و ماهواره نمونه‌های قبلی فضای مجازی کنونی است که در ابتدای کار خود تلفات و خسارات قابل‌توجهی به فرهنگ و امنیت مردم دنیا وارد کرده است. سال‌ها گذشته است تا فرهنگ درست استفاده از این ابزارها شناخته‌شده و نهادینه شود. فضای مجازی در عصر حاضر هم‌چنین وضعی دارد؛ یعنی حدود دو دهه پیش که فضای مجازی و اینترنت وارد ایران شد؛ دولت‌های مختلف بیشترین همت خود را روی توسعه زیرساخت‌های فیزیکی آن گماردند به‌گونه‌ای که تلاش برای بومی‌سازی و تولید محتوای ایرانی - اسلامی کافی نبود. اتفاقاً نسلی که الآن بیش از همه در خیابان‌ها حضور دارد همین نسل ظهور اینترنت است. قطعاً یکی از تکالیف این دولت، حرکت به سمت مدیریت این فضا و بومی‌سازی محتوا و فرهنگ استفاده از آن است.
  • 4- چهارمین فرصت اغتشاشات اخیر، دریافتن نسل دهه هشتادی است که تقریباً تمام ارتباطات و تعلقات خود را با کشور و انقلاب و تاریخ کهن خویش را به‌صورت ناقص و چه‌بسا وارونه از فضای مجازی دریافت کرده است به‌گونه‌ای که خود را با آن‌ها بیگانه می‌پندارد. نه فضای خفقان شاهنشاهی را دیده، نه مصیبت‌های جنگ را چشیده و نه سختی‌های پس از جنگ را فهمیده است. نسلی مطالبه گر و پرتوقع و تمامیت‌خواه که تا چشم‌باز کرده در یک دنیای مجازی که همه‌جا را پیشرفته و غنی نشان داده‌اند و کشور خود را دارای هزاران مشکل و عیب و ایراد! لزوم شناخت و فهم این نسل و برنامه‌ریزی برای آن، چه در مدارس و چه در دانشگاه‌ها از دیگر تکالیف دولت محترم آقای رئیسی است. دولتی که اگر بخواهد انقلابی بماند و به وظایف خود به احسن وجه عمل کند!.
  • 5- پنجمین فرصت این اعتراضات، لزوم تدبر و زمینه‌چینی برای هرگونه اصلاح اجتماعی است. مشهور است زمانی که آمریکا قصد حمله به ویتنام را داشت با اعتراضات بسیاری از جانب مردم مواجه شد به‌گونه‌ای که در آخر کار هم ناکام از آن خارج شد. اما زمانی که در سال‌های 2001 و 2003 می‌خواست به افغانستان و عراق حمله کند؛ علی‌رغم اینکه همه دنیا حمله به برج‌های دوقلو و تخریب آن‌ها را دیده بودند و در ظاهر بهانه و دلیل کافی برای حمله وجود داشت؛ اما چندین ماه زمینه‌چینی کرده و توسط رسانه‌ها، مردم را آماده و با خود همراه کردند. اکنون نیز دولت محترم آقای رئیسی، زمانی که قصد اجرای برنامه اصلاحی را دارد که بسیاری از شئون زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ باید با مردم حرف بزند؛ جامعه و نخبگان را با خود همراه کند؛ آنگاه با مشارکت حداکثری مردم اقدام کند. یعنی این طرح را تبدیل به یک مطالبه اجتماعی کند. اجرای گشت ارشاد در سال 1401 دقیقاً مشابه برنامه اصلاح قیمت سوخت در آبان سال 1398 اجرا شد. اتفاقاً هزینه‌ها و خسارات هر دو طرح، بسیار بیشتر از عواید آن‌ها بود. به عبارت بهتر دولت محترم آقای رئیسی همان اشتباهی را مرتکب شد که دولت آقای روحانی در بحث اصلاح قیمت سوخت انجام داده بود. اگر این دو دولت محترم از دولت نهم که برای اجرای فاز اول هدفمندی یارانه‌ها، بیش از یک سال با مردم و نمایندگان و کارشناسان و اساتید دانشگاه و ... به گفتگو پرداخت و مباحث و نظرات گوناگون را شنید؛ آن‌ها هم با مردم به گفتگو می‌پرداختند و ابعاد مختلف آن توسط کارشناسان خبره در برنامه‌ها و فضاهای مختلف موردبحث واقع می‌شد؛ قطعاً آسیب‌ها شناسایی و رفع می‌شد و چه‌بسا دستاوردهای چندین برابری نصیب آن‌ها می‌شد!. مردم در یک نظام جمهوری از حاکمان توقع دارند که در امور مختلف به‌ویژه مسائلی که به امنیت روانی و اقتصادی آن‌ها اثر مستقیم و فوری می‌گذارد؛ مورد مشورت قرار گیرند. باید مردم را دید و با خود همراه کرد.
  • 6- ششمین فرصت دیگری که این اعتراضات داشت لزوم انتقال از مواجهه فیزیکی و سخت به‌مواجهه تکنولوژیک و فناورانه با آشوب گران است. قطعاً یکی از ساده‌ترین و اولین روش‌ها با هرگونه هنجارشکنی، تجمع نیروهای نظامی و یگان‌های ویژه ضد شورش است اما زمانی که در روبروی آن نوجوانان و زنان و دخترانی قرارگرفته‌اند که فکر می‌کنند اینجا زمین‌بازی رایانه‌ای است و فهمی از گلوله و باتوم و بازداشت ندارند؛ باید از ابزارهای بازدارنده دیگری استفاده کرد. استفاده از هوش مصنوعی برای شناسایی چهره رهبران و بستن کد ملی، شماره تلفن همراه و حتی تمامی خدمات اجتماعی آن‌ها به‌عنوان شورشی و تحت تعقیب، یک امر مرسوم و جا افتاده در همه جای دنیاست. همچنین استفاده از دوربین‌ها برای شناسایی رانندگان و خودروهایی که با مسدود کردن خیابان‌ها و اتوبان‌ها، اقدام به بوق زدن و تشدید ناآرامی می‌کنند و جریمه، توقیف خودرو و ابطال گواهینامه، کار چندان سختی نیست.
  • 7- هفتمین فرصت، تجدیدنظر در نوع جریمه‌هاست. همیشه دل کندن از مال برای بسیاری از بشر، سخت‌ترین کارها و حتی سخت‌تر از دادن جان بوده است. به همین دلیل هم اتفاقاً خداوند در قرآن کریم یکی از شیوه‌های پاکیزه کردن انسان از گناهان را بخشش مال و انفاق قرار داده است چرا که سخت است. در بسیاری از کشورهای دنیا که تجارب مدیریتی بیشتری در بحث آشوب‌ها دارند؛ استفاده از جریمه‌های مالی سنگین و قطع خدمات اجتماعی برای ناقضان قوانین و بر هم زنندگان نظم عمومی جامعه، امری پذیرفته‌شده است. یکی از بهترین اقداماتی که قانون‌گذار محترم می‌تواند انجام دهد قرار دادن احکام سنگین مالی به‌جای حبس و زندان و شلاق است.
  • 8- نهمین فرصت این اغتشاشات بیرون آمدن دشمنان کمین کرده و کینه‌توز از لانه‌های خود است. از کومله گرفته تا منافقین و سلطنت‌طلب‌ها و تجزیه‌طلبان و دلدادگان داخلی‌شان که به‌ویژه بین سلبریتی ها و مسئولان سابق دولتی پنهان‌شده بودند؛ نقاب از چهره برافکندند. این بهترین فرصت برای شکار و پاک‌سازی جامعه از لوث وجود آن‌هاست. همچنان که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تقریباً هر روز مقرهای کومله و پژاک را در هم می‌کوبد؛ اکنون فرصت خوبی است تا مقر منافقین هم مورد لطف قرار گرفته و مسئولین غیر خادم پیشین و نیز سلبیریتی هایی هم که از سفره این نظام و انقلاب، به‌جایی رسیده و نمک‌نشناسی می‌کنند؛ ساماندهی شوند.
  • 9- یکی از بهترین فرصت‌هایی که نباید از آن گذشت؛ رو شدن دست کسانی است که به بهانه خونخواهی از زن ایرانی، شنیع‌ترین جنایت‌ها را پیش روی چشمان ملت ایران و رسانه‌های دنیا انجام دادند. از آتش زدن مأمور انتظامی گرفته تا هتک حیثیت زنان و آتش زدن قرآن و مسجد و توهین به پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران. درانی اتفاقات هم بی‌آبرویی و هم اهداف پلید آن‌ها برای همگان روشن شد و هم این‌که ظرفیت بسیار ناچیز و محدود آن‌ها در بسیج جامعه برای دستیابی به اهداف خود روشن شد. این امر به‌ویژه در بین معاندین خارج نشین نظام و ایران اسلامی برجسته‌تر بود.
  • 10- دهمین فرصت آشوب‌های اخیر، لزوم شناسایی درست نیازها و خواست جامعه و برنامه‌ریزی برای پاسخ درست و به‌موقع به آن‌هاست. باید پذیرفت که یک جامعه پویا و در حال رشد، قطعاً با تغییر ذائقه و سلیقه همراه است. اینکه ما انتظار داشته باشیم نسل‌های کنونی که نسل فضای مجازی و ماهواره هستند؛ همانند نسل‌های اول و دوم انقلاب و جنگ، لباس بپوشند و مجاهدانه زندگی کنند؛ دور از منطق است. باید حتماً برای این نسل‌ها برنامه‌های توجیهی، آموزشی و تفریحی و ورزشی مناسب فراهم دید.
  • 11- یکی از مهم‌ترین معضلات کنونی جامعه ما به‌ویژه نسل‌های جدید و به‌ویژه در بین دختران، گم کردن هویت خود و نقش و جایگاه خویش در ساختار نظام اسلامی است. دولت محترم باید برای زن مسلمان و دختر و پسر نوجوان و جوان مسلمان، جایگاه واقعی خود را تعریف کند. متأسفانه بخش زیادی از ناهنجاری‌های کنونی جامعه از نوع پوشش گرفته تا سگ گردانی و ... ناشی از بحران هویت است. اعتراضات کنونی، یک فرصت برای شناخت و توجه بیشتر به این جایگاه‌هاست.
  • 12- لزوم اصلاح صداوسیما فرصت دیگری است که برای چندمین بار به دست می‌آید و باید از آن استفاده کرد. یک واقعیت وجود دارد که چگونه صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با صدها هزار میلیارد تومان بودجه و ده‌ها هزار کارمند، نمی‌تواند بعد از چهار دهه از انقلاب، برنامه‌هایی تولید کند که تمام سلایق جامعه را پوشش دهد؟ چگونه شبکه‌ای مثل ایران اینترنشنال یا بی‌بی‌سی ظرف مدت کوتاهی بخش عظیمی از مخاطبان تلویزیون را به خود جذب می‌کنند؟ چگونه تلویزیون جمهوری اسلامی، سلبیریتی هایی تربیت و برجسته می‌کند که هیچ اعتقادی به نظام اسلامی ندارند و سر بزنگاه‌ها علیه نظام، موضع می‌گیرند؟
  • 13- آزادی رسانه‌ها و مطبوعات نیز آخرین فرصتی است که در این مجال می‌توان به آن اشاره کرد. قطعاً اگر ما رسانه‌های آزاد داشتیم و در طول سالیان گذشته به‌نقد دولت‌ها و مسئولان و سلبیریتی ها می‌پرداختیم؛ حرف‌ها و حقایق ساده تبدیل به عقده‌های فروخورده نمی‌شد که الآن به‌یک‌باره و نابه حق علیه دولت آقای رئیسی بیرون بریزد. قطعاً اگر به‌جای جادوگر ساختن از آقای علی کریمی، رسانه‌هایی داشتیم که زندگی واقعی وی را به مردم معرفی می‌کردند؛ الآن خود را در جایگاهی نمی‌دید که بخواهد احساس رهبری شورش و انقلاب کند؟ هم‌چنین دولت‌مردان سابق و بعضاً فاسدی که در همان ابتدای ناآرامی‌ها، بنزین روی احساسات مردم ریختند. اگر در وقت مسئولیتشان، به‌صورت واقعی نقد می‌شدند جایگاه خود را بهتر می‌شناختند و می‌دانستند که حتی نمی‌توانند مردم یک روستا را راضی کنند چه رسد به این‌که بخواهند دوباره در سطح مملکت بیانیه دهند و طلبکاری کنند!!
  • ارسال نظرات
  • پربازدیدترین ها آخرین اخبار
  • پربحث ترین ها پرطرفدارترین ها