برای فهم عمیق و راهبردی اندیشه رهبر حکیم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی خامنهای (مدظلهالعالی)، باید از تحلیلهای مناسبتی و رویکردهای سطحی فراتر رفت و به مثابه یک معمار استراتژیک، به کشف «منظومه فکری» ایشان پرداخت. این منظومه، یک نظامواره فکری منسجم و پویاست که هر جزء آن در ارتباطی ارگانیک با سایر اجزاء، یک کلانروایت را برای حرکت امت اسلامی ترسیم میکند. دکترین «وحدت اسلامی» در این منظومه، نه یک بخش مجزا، بلکه ستون فقرات و نرمافزار بنیادین برای تحقق هدف غایی، یعنی «ایجاد تمدن نوین اسلامی» و پیروزی نهایی در مصاف تاریخی با جبهه استکبار است.
اولین ضلع این منظومه، «هستیشناسی وحدت» است. در نگاه معظمله، وحدت یک امر اعتباری یا یک تاکتیک سیاسی برآمده از شرایط زمانه نیست، بلکه یک حقیقت تکوینی و یک اصل قرآنی است که بر تمامی فروع دیگر تقدم دارد. آنگاه که ایشان با قاطعیت میفرمایند «وحدت... یک تاکتیک نیست، وحدت یک اصلی از اصول اسلام است» (۱۴۰۳/۰۶/۲۶)، در حال بازتعریف ماهیت وحدت از یک «ابزار سیاسی» به یک «بنیان اعتقادی و شرط وجودی» هستند. بر این اساس، امت اسلامی بدون وحدت، همچون پیکری بیروح است که اعضای آن به صورت پراکنده وجود دارند، اما از حیات جمعی و قدرت اثرگذاری برخوردار نیستند. آیه شریفه «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا» در این منظومه، صرفاً یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه یک فرمان عملیاتی است که نشان میدهد حتی متعالیترین کنش معنوی (اعتصام به حبلالله) نیز مشروعیت و کارآمدی خود را از بستر «اجتماع» و «وحدت» میگیرد. بنابراین، تفرقه در این نگاه، نه یک اختلاف نظر، بلکه یک بیماری راهبردی و یک گناه نابخشودنی است که تمام ظرفیتهای امت را خنثی و آن را در برابر دشمن، خلع سلاح میکند.
دومین ضلع این منظومه، «آسیبشناسی و دشمنشناسی تفرقه» است. منظومه فکری رهبری، یک منظومه واقعبین و مبتنی بر تحلیل دقیق میدان است. در این نگاه، تفرقه یک پدیده درونزای اتفاقی نیست، بلکه یک «پروژه مهندسیشده و مستمر» از سوی جبهه استکبار است. دشمن به درستی دریافته است که تنها راه مهار قدرت بالقوه جهان اسلام، نه رویارویی مستقیم، بلکه فعالسازی گسلهای داخلی و مدیریت منازعات درونی است. ایشان این پروژه را اینگونه افشا مینمایند که دشمنان «ما را در چشم یکدیگر زشت جلوه میدهند... با نگاه خصمانه و با اَغراض پلید و با نیّت ایجاد عِداوت» (۱۳۹۷/۰۲/۲۲). هدف نهایی این پروژه پیچیده، چنانکه معظمله به کرات هشدار دادهاند، تنها یک چیز است: «برای اینکه رژیم صهیونیستی در حاشیهی امن قرار بگیرد» (۱۳۹۶/۰۹/۱۵). بنابراین، هر حرکتی در مسیر تفرقهافکنی، خواه آگاهانه یا ناآگاهانه، در عمل به مثابه تأمین امنیت دشمن صهیونیستی و بازی در زمین استکبار است. این تحلیل، منازعات داخلی را از سطح اختلافات مذهبی به سطح یک جنگ ژئوپلیتیک و امنیتی علیه کل امت اسلامی ارتقا میدهد.
سومین ضلع و قلب تپنده این منظومه، «راهبرد فعالسازی نقاط اشتراک تمدنی» است. در برابر پروژه تفرقهافکنی دشمن، دکترین رهبری یک راهبرد ایجابی، هوشمندانه و تهاجمی ارائه میدهد. این راهبرد، صرفاً دعوت به نادیده گرفتن اختلافات نیست، بلکه فراخوان به سرمایهگذاری راهبردی بر روی مشترکات عظیم و قدرتآفرین است. در این میان، ایشان با بصیرتی بیبدیل، علاوه بر محورهای مسلمی، چون قرآن و وجود نازنین پیامبر اکرم (ص)، بر یک شاهکلید وحدت تأکید ویژه دارند: «محبّت اهلبیت (علیهمالسلام)». در این منظومه، محبت اهلبیت از یک باور اختصاصی شیعی خارج شده و به عنوان یک «میراث مشترک و محور وحدتبخش برای عموم مسلمین» (۱۳۹۶/۰۹/۰۲) بازتعریف میشود. این ابتکار راهبردی، یک پتانسیل عظیم عاطفی و معنوی را به یک زیرساخت مستحکم برای اتحاد سیاسی و اجتماعی تبدیل میکند و از این طریق، سلاح تفرقه را از دست دشمن خارج میسازد. این رویکرد، به جای تمرکز بر نقاط افتراق، بر تقویت و فعالسازی نقاط اشتراکی تمرکز دارد که قادر است دلها را به یکدیگر نزدیک کرده و صفوف امت را در برابر دشمن، یکپارچه سازد.
ضلع چهارم و چشمانداز نهایی این منظومه، «هدفگذاری تمدنی» است. وحدت در اندیشه رهبر معظم انقلاب، یک هدف فینفسه، اما محصور در خود نیست؛ بلکه سکوی پرتاب امت اسلامی برای رسیدن به قله «تمدن نوین اسلامی» است. امت متفرق، در بهترین حالت میتواند برای بقای خود بجنگد، اما امت واحده قادر است برای جهان، الگو و حرف نو ارائه دهد. وحدت، پیشنیاز گذار از «مرحله مقاومت و دفاع» به «مرحله تمدنسازی و تهاجم فرهنگی-سیاسی» است. آنگاه که این اتحاد شکل گیرد، همانگونه که ایشان با امیدواری ترسیم میکنند، «طلیعهی حلّ مشکلات دنیای اسلام آشکار میشود» (۱۴۰۲/۰۲/۰۲) و این امت میتواند با تکیه بر جمعیت نزدیک به دو میلیاردی، منابع سرشار و موقعیت ژئوپلیتیک بینظیر خود، به یک قطب تعیینکننده در معادلات جهانی تبدیل شود. الگوی موفق «محور مقاومت» که در آن، مجاهدان از مذاهب و ملیتهای گوناگون، یک جبهه واحد و قدرتمند را علیه استکبار و صهیونیسم تشکیل دادهاند، تجلی کوچکی از این منظومه فکری در میدان عمل است.
در جمعبندی نهایی، منظومه فکری وحدت در اندیشه حضرت آیتالله خامنهای، یک نقشه راه جامع برای احیای هویت، قدرت و کرامت امت اسلامی است. این منظومه، وحدت را یک اصل بنیادین، تفرقه را پروژه دشمن، تکیه بر مشترکات را راهبرد عملیاتی و ایجاد تمدن نوین اسلامی را غایت نهایی میداند. درک و تبیین این منظومه برای نخبگان و آحاد جبهه انقلاب، یک وظیفه تاریخی برای پیمودن گام دوم انقلاب و زمینهسازی برای تحقق وعده تخلفناپذیر الهی و طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه) است.