همزمان با رشد اقتصادی چین و توسعه طرح کریدوری یک کمربند- یک جاده، رقبای راهبردی این کشور در نظام بینالملل یعنی آمریکا و هند، با همراهی دولتهای عربی و رژیم اسرائیل، از طرح ترانزیتی رونمایی کردند که به عقیده بسیاری از کارشناسان با هدف رقابت با کریدور آبی- زمینی چین ایجاد شده است. در جریان اجلاس «گروه 20» در دهلینو رهبران دول آمریکا، هند، پادشاهی عربی سعودی، امارات و اتحادیه اروپا به صورت رسمی از این طرح ترانزیتی رونمایی کردند. کارشناسان معتقدند با اجرایی شدن این طرح زمان انتقال کالا از منطقه شبهقاره به قلب اروپا تا 40 درصد کاهش خواهد یافت. همچنین به نظر میرسد مسیر کریدوری اخیر در ادامه ابتکار «آی2 + یو 2» باشد که در ژوئیه 2022 به صورت رسمی در دیدار مجازی رهبران آمریکا، هند، امارات و رژیم صهیونیستی به آن اشاره شد.
در این طرح کریدوری قرار است تا علاوه بر انتقال کالا، به موضوع بازسازی زیرساختها، انتقال انرژی و ارتباطات دیجیتال توجه ویژه شود. در نظر کارشناسان پس از رونمایی قدرتهای همسو با آمریکا از این طرح ترانزیتی، گام بعدی انعقاد توافق تجارت آزاد میان کشورهای در مسیر است. پس از انعقاد توافق صلح ابراهیم میان رژیم اسرائیل و برخی دولتهای عربی، ابوظبی- تلآویو توافقنامه جامع مشارکت اقتصادی و قرارداد تجارت آزاد امضا کردند. حال اخبار منتشر شده در رسانهها حاکی از آن است که هند و شورای همکاری خلیج فارس در مراحل پایانی امضای توافق تجارت آزاد با یکدیگر قرار دارند.
ایجاد شبکه یکپارچه اقتصادی میان متحدان آمریکا در منطقه خاورمیانه و شبهقاره هند این فرصت را در اختیار واشنگتن قرار خواهد داد تا برای سایر دولتهای منطقه طرحی آلترناتیو را به نمایش بگذارد که از نظر حجم سرمایه و فناوری از استاندارد بالاتری در مقایسه با کریدور چینی برخوردار است. با توجه به سرمایهگذاری سنگین پکن برای توسعه زیرساخت کشورهای در مسیر حال باید منتظر ماند و دید که آیا چینیها در برابر این طرح آمریکایی موضع «سکوت» را اختیار خواهند کرد یا با افزایش فشار بر کشورهای عربی؛ به ویژه امارت و عربستان جلوی عملیاتی شدن این طرح را خواهند گرفت؟
صحبتهای جیک سالیوان در خصوص اهمیت این طرح کریدوری در روند رشد اقتصادی کشورهای در مسیر و همچنین کاهش فشار یک کمربند- یک جاده، نشان دهنده این نکته است که آمریکاییها برای مقابله عملی با کریدور چینی قصد دارند تا ابتکارات جدیدی پیشرو قدرتهای منطقهای قرار دهند تا از این طریق وضعیت «بازی بزرگ» میان واشنگتن- پکن را به نفع ساکنان کاخ سفید تغییر دهند. قرار گرفتن هند، عربستان سعودی، امارات، اردن و رژیم اسرائیل در این خط کریدوری نشان دهنده برنامه ریزی آمریکا برای مقابله با طرح یککمربند- یک جاده و به حاشیه راندن مسیرهای اصلی ترانزیت بینالمللی از روسیه و ایران (کریدور شمال-جنوب) است. هماکنون 12 درصد تجارت جهانی از این منطقه عبور میکند و آمریکا هیچ میلی برای از دست دادن کنترل خود بر این مسیر تجاری را ندارد.
رونمایی واشنگتن از طرح کریدوری هند- عرب- مدیترانه، دومین توفیق دیپلماتیک این کشور پس از اتصال مسائل امنیتی حوزه «ایندوپاسفیک» به «یوروآتلانتیک» و ایجاد اجماع میان متحدان خود در شرق آسیا برای مقابله با تهدید چین در اجلاس اخیر ناتو است. اکنون علاوه بر پیمان آکوس و «آی2+یو 2»؛ دولت بایدن موفق شده است تا دامنه تقابل با چینیها را به حوزه کریدور انتقال انرژی و کالا گسترش دهد. برای آمریکا مدیریت و کنترل مسیرهای تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز در اولویت سیاست خاورمیانهای این کشور قرار دارد. رونمایی از طرح اتصال هند به اروپا از طریق مسیر آبی- زمینی خاورمیانه، علاوه بر کاهش اهمیت مسیر کریدوری چین، موجب تحکیم جایگاه آمریکا و متحدان این کشور در منطقه غرب آسیا خواهد شد. تحکیم روابط میان «متحدان قدیمی» میتواند موجب برهم خوردن وضعیت ژئوپلیتیکی منطقه و به خطر افتادن سرمایه گذاری 300 میلیارد دلاری چین در خاورمیانه شود.
کریدور ریلی- دریایی «IMEC» در مسیری 8 هزار کیلومتری قصد دارد بندر بمبئی هند را به شهر هامبورگ متصل کند. در نمایی کلی این مسیر جدید از شانزده کشور آسیایی و اروپایی عبور کرده و راهی متفاوت از کریدور چینی را به کشورهای در مسیر پیشنهاد میدهد. با این حال برخی کارشناسان معتقدند که رونمایی آمریکا، هند و برخی کشورهای منطقه از این طرح صرفا بار تبلیغاتی داشته و هیچ چشم انداز روشنی در مورد عملیاتی شدن آن وجود ندارد. در نظر نگرفتن منافع قدرتهای بزرگی همچون ایران، ترکیه و روسیه میتوانند موجب توقف این طرح کریدوری و یا ارائه مسیرهای رقیب شود. همچنین گروهی دیگر معتقدند ترسیم چنین مسیری نه برای انتقال کالا یا انرژی بلکه با هدف گره زدن منابع کشورهای عربی به رژیم صهیونیستی و در نهایت عادیسازی روابط ریاض- تلآویو دنبال میشود. در چنین شرایطی حکام عربی به بهانه پیوستن به زنجیره تامین ارزش جهانی، عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس را در میان افکار عمومی جهان اسلام و شهروندان دولتهای عربی توجیه خواهند کرد.