رخداد جنگ 44 روزه قره باغ در پاییز 1399 پیامدهای مختلفی داشته است، که آزادسازی بخش اعظمی از مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان، تلاش برای تعیین دقیق مرزهای بین المللی و زمینه چینی برای انعقاد تفاهم نامه صلح بعد از ده ها سال جنگ از جمله این پیامدها است. مداخله روسیه در آخرین مراحل جنگ به اسم میانجی گری، یکی از دلایل عمده تداوم این بحران تلقی می شود؛ چرا که اجازه آزادسازی همه مناطق اشغالی را نداد و باعث استمرار کلاف سردرگم بحران قره باغ شد. همچنین حضور نیروهای ترکیه، رژیم صهیونیستی و مزدوران سلفی بر پیچیده تر شدن اوضاع افزوده است. جمهوری آذربایجان علیرغم برتری نظامی از این که نتوانست حاکمیت خود را بر تمام سرزمین هایش اعمال کند؛ نارضایی است و برای جبران و دریافت مابه ازایی به جای بخش های باقی مانده در تلاش است. پیشروی گاه و بیگاه نیروهای نظامی این کشور در داخل خاک ارمنستان به اسم مشخص کردن حدود مرزی، نزدیکی به جاده ترانزیتی اصلی ارمنستان با جمهوری اسلامی ایران، درگیری با سربازان ارمنی در اطراف دریاچه سیاه که برای ارامنه مقدس است نمونه هایی از این ابراز نارضایتی آذری هاست. این روند در ماه های اخیر شدت بیشتری به خود گرفته و از نقاط مرزی جنوب به دیگر نقاط از جمله مرزهای شمالی و مرزهای نخجوان نیز بسط یافته است. نتیجه این ناسازگاری ها درگیری هایی است که به کشته و زخمی شدن ده ها نفر از طرفین در ماه های اخیر منجر شده است.
اوج مطالبه گری و ناسازگاری طرف آذری به عنوان طرف پیروز جنگ، در مطالبه دالان زنگزور قابل مشاهده است. جمهوری آذربایجان این دالان را در عوض سرزمین های قره باغ کوهستانی و دالان لاچین که به ارامنه داده است؛ طلب می کند. دولت باکو معتقد است که بر اساس مفاد تفاهم نامه صلحی که 10 نوامبر2020 امضا کرده است در عوض دالان لاچین باید دالانی برای اتصال بخش اصلی سرزمین جمهوری آذربایجان به نخجوان در اختیارش قرار گیرد. این در حالی است که بر اساس تفاهم نامه مذکور هیچ اشاره ای به ایجاد دالان دوم نشده و تنها به آزادسازی مسیرهای مواصلاتی تصریح شده است. علاوه بر این مسئولین جمهوری آذربایجان معتقدند با وجود برتری نظامی که داشته اند لیکن مفاد تفاهم نامه به گونه ای می باشد که با بازگشایی خطوط مواصلاتی، شرایط برابری برای هر دو طرف جنگ در نظر گرفته شده است و همین امر نیز بخش دیگری از نارضایتی طرف آذری است.
اما ارمنستان به عنوان طرف دیگر ماجرا نیز وضعیت بهتری نسبت به جمهوری آذربایجان ندارد. این کشور که به واسطه جنگ قره باغ بیش از سه دهه تحریم رسمی و غیررسمی را از سوی همسایگان متحمل شده است و با فقر و محرومیت ناشی از آن، بخش زیادی از جمعیت مولد و ثروت خود را از دست داده است؛ امیدوار بود که با پایان جنگ، بتواند از انزوای منطقه ای و بین المللی خارج شود و همچنین کمی رونق و توسعه اقتصادی را تجربه کند حال آنکه با مطالبات طرف آذری مواجه شده است که نه تنها حاضر نیست اسرای ارمنی را آزاد کند بلکه با پشتیبانی دشمنان ارمنستان در تلاش است تا بخش های زیادی از این کشور را هم به اشغال خود در آورد و به اسم ایجاد دالان زنگزور دو استان بزرگ جنوبی ارمنستان را تصرف کند که نتیجه آن قطع ارتباط زمینی با ایران و همسایگان آن است. این شرایط مقامات و مردم ارمنستان را نگران کرده است و سبب شده در مقابل فشارها و باج خواهی های طرف آذری با اکراه برخورد کنند. بنابراین می توان استنباط کرد که منطقه قفقاز همچنان آبستن تحولات و تحرکاتی است که بازیگران مختلف منطقه ای و فرامنطقه ای می توانند در آن دخیل باشند.