گفتمان جنگ سرد هرچند با فروپاشی شوروی پایان پذیرفت اما عضویت و همکاری ایران با شرق معادلات جدیدی به میدان سیاست وارد ساخت که میتوان از آن به عنوان «جنگ سرد نوین» نام برد. جمهوری اسلامی ایران به مرحله حساسی از مناسبات جهانی رسیده است؛ به گونهای که کوچکترین حرکت یا کنشی از سوی ایران، واکنشهای گسترده برخی کشورها را به دنبال دارد. چنین وضعیتی در سپهر سیاست، تحت عنوان «قدرت» تعریف میشود.
عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای، گفتمان جهانی را تغییر داد و سرعت تحولات در شرق و غرب را بسیار فزونی بخشید. سازمان همکاریهای شانگهای با وجود این که از سال 1996 تشکیل شده است اما تا کنون مسئلهای به اندازه عضویت دائم ایران در این سازمان، بازتاب و کنش غرب و به ویژه آمریکا و انگلستان را در پی نداشته است. از آنجایی که سازمان شانگهای در برابر گسترش ناتو به وجود آمد؛ عضویت دائم ایران در این سازمان به شکلگیری نظام قدرت جدیدی متشکل از چین، روسیه، هند و ایران منتهی میگردد که کاملاً برخلاف منافع آمریکا و انگلستان و به نوعی آنگلاساکسونها است. از اینرو، آمریکا برای مقابله با شکلگیری و تقویت قدرت شرق، اقدام به انفصال قرارداد نظامی فرانسه با استرالیا کرده و با حضور انگلستان قرارداد نظامی- تسلیحاتی دیگری به نام «آکوس» با استرالیا به امضا رساند. چه مسئلهای میتواند آمریکا را چنین آشفته کرده و قرارداد نظامی همکار قدیمی خود در ناتو یعنی فرانسه با استرالیا را فسخ کرده و قرارداد جدیدی با رنگ و بوی آنگلاساکسونی با استرالیا منعقد کند؟
عضویت ایران در سازمان شانگهای علاوه بر این که به کشورها نقشهایی اعطا نمود؛ انتقال قدرت از غرب به شرق را نیز سرعت بخشید. نقش کشورها در این سازمان با نگاهی فرضی چنین خواهد بود که چین به عنوان قدرت اقتصادی، روسیه به عنوان قدرت نظامی، هند به عنوان قدرت آی تی و ایران به عنوان قدرت منطقهای پیشبینی میشود. همچنین در حال حاضر بیش از 80 درصد کالاهای کشورهای غربی در کشور چین در قالب تحت لیسانس تولید میشوند. علاوه بر این چین با آمریکا بیشترین تجارت بینالمللی را دارد که به نوعی وابستگی شرکتهای فراملیتی آمریکا به چین است که ترامپ به دنبال مقابله با چنین رخدادی بود اما عمر سیاسی چندانی نداشت. همچنین شاهراههای انرژی جهان در محدوده روسیه و منطقه اوراسیا به عنوان منطقه نفوذ روسیه قرار دارند که قدرت اتحاد شرق را دوچندان میسازد.
آمریکا برای مقابله با قدرتگیری شرق که با عضویت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای عینیت خاصی به خود گرفت؛ دو اقدام بسیار مهم انجام داده است.
1- قرارداد آکوس: این قرارداد در واقع قراردادی میان انگلاساکسونها با غیبت کانادا است. سؤال اصلی این است که چرا با استرالیا قراردادی در این سطح امضا میشود؟ استرالیا به لحاظ جغرافیایی در قسمت پایین چین قرار دارد و به لحاظ دریایی نیز در منطقه ترانزیتی چین به غرب میباشد. آمریکا به دنبال نزدیک به چین و مهار آن در آینده اقتصاد دنیا است. قرارداد آکوس در واقع واکنشی آنی به عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای است تا به چین گوشزد کند که افزایش قدرت شرق، پیامدهایی برای آن خواهد داشت.
2- اتحادیه ترک: این اتحادیه به رهبری ترکیه که پس از جنگ دوم قرهباغ با شدن بیشتری دنبال میشود، واکنشی به قدرتگیری ایران، روسیه و چین با هدایت کامل ناتو و آمریکا است. از اینرو، اردوغان در آخرین اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک، ساختمان ترک را دقیقاً روبروی ساختمان سازمان ملل افتتاح کرد. این ساختمان شامل بخشهای مختلفی برای کشورها و جریانهای ترک میباشد. پروژه توران بزرگ که بخش عمدهای از قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی تا سین کیانگ چین را دربرمیگیرد، راهبردی از سوی آمریکا برای مهار ایران، روسیه و چین در آینده نزدیک است.