قدرت هاي بزرگ همیشه به منظور تامين منافع ملي و نيز تسلط بر مناطق ژئوپليتيک و ژئواستراتژيک جهان، با قدرت هاي منطقه اي متحد مي شوند. خروج امریکا از غرب آسیا و تمرکز این کشور بر مهار چین بعنوان یک قدرت نوظهور اقتصادی در عرصه جهانی، شرایطی را برای ترکیه رقم زد تا امریکا، بخش بزرگی از ماموریت خود با عنوان مهار ج.ا.ایران در غرب آسیا را به ترکیه، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی واگذار نماید. در این میان ترکیه با پیشینهی مشکلات متعددی که با امریکا در زمینه مسائل مختلفی از قبیل خرید اس-۴۰۰ ، مسئلهی قبرس و یونان، اقتدارگرایی در سیاست داخلی و... داشته بعنوان پیش قراول این ماموریت، با دادن رشوه سیاسی به امریکا درصدد تکمیل پازل محاصرهی ج.ا.ایران برآمده است.
ائتلاف سازی نظامی با پاکستان، تلاش برای تداوم حضور نظامی در افغانستان به بهانه تامین امنیت فرودگاه این کشور، انعقاد قراردادهای سنگین نظامی با ترکمنستان، آغاز مذاکرات سیاسی با امارات و عربستان سعودی، تلاش برای تاثیرگذاری در انتخابات پارلمانی عراق و در نهایت حضور نظامی در منطقه قرهباغ و دالان سازی در استان سیونیک ارمنستان (بخش جنوبی و مرزی ارمنستان با ج.ا.ایران) بعنوان یک پازل از این پروژه، نسبت به تکمیل آخرین مرحله از محاصره ج.ا.ایران مبادرت ورزد. لذا خوش خدمتی ترکیه به امریکا برای رفع و یا تعدیل تحریمهای اقتصادی با تکمیل محاصره سیاسی، اقتصادی و نظامی ج.ا.ایران در حال انجام می باشد.
دالان سازی در منطقهی مرزی ایران و ارمنستان علاوه بر وجود اهداف امریکایی از سوی ترکیه، محل «منافع استراتژيک مشترک» سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای به منظور تضعیف و مهار ج.ا.ایران نیز محسوب میشود. انگلیس، رژیم صهیونیستی و عربستان از سایر بازیگران ذی نفع در این منطقه هستند تا در پوشش آزاد سازی اراضی اشغالی قرهباغ، هریک از این بازار آشفته سهم خود را بر داشته و با ایجاد یک اتحاد نامرئی در کوتاه مدت بدنبال تغییر ژئوپلتیک در منطقه باشند. امریکا در این منطقه با سواری گرفتن از اردوغان و بهرهکشی سیاسی از دشمنی آذری- ارمنی، بدنبال مهار دو بازیگر مهم این منطقه و دشمن سنتی خود یعنی ایران و روسیه میباشد.
در این میان آذربایجان بعنوان بهترین ابزار و تریبون این پروژه، نقش محوری در بیان اهداف سایر بازیگران را برعهده گرفته است. الهام علیاف که پیش از این بارها بر ادعای مضحک تملک تاریخی آذربایجان بر استان سیونیک ارمنستان سخن گفته است، هم اینک با مصاحبه از طریق تریبون ترکیه و با الفاظ کودکانه بطور مستقیم ضمن تهدید به تحریک قومیتگرایی در ج.ا.ایران نسبت به بازیسازی این بازیگر مقتدر منطقهای اعتراض داشته است و این در حالی است که علیاف بطور ناخواسته بازیچهی دست دیگران برای تضعیف و نابودی خود شده است.
ارمنستان بعنوان دیگر بازیگر حاضر در این منطقه که با روی کار آمدن دولت غربگرای پاشینیان تحت تاثیر «طرح امریکایی-ترکیهای»، همچنان در رویای خروج از انزوا بسر میبرد با نوعی تظاهر به بیتفاوتی در حال تحمیل خیانتی دیگر به مردم ارمنستان است تا با تجزیهی مرحله به مرحلهی ارمنستان، خواب پریشان برقراری روابط دیپلماتیک با ترکیه و آذربایجان را به هر قیمتی برای مردم ارمنستان تعبیر کرده و به تدریج کشور ارمنستان را به نفع سیاستهای نوعثمانیگری ترکیه به حراج بگذارد. پاشینیان مرعوب این طرح و در حال شکل دهی به یک خیانت تاریخی و بحران دائمی علیه جمهوری ارمنستان است.
قماری که امروزه اردوغان با تحریک امریکا در این منطقه بدنبال اجرای آن است، یک ریسک بزرگی برای پایان عمر سیاسی خود از یک طرف و حذف ترکیه از معادلات منطقهای از سوی دیگر محسوب میشود. در این میان علیاف باید ضمن دوری جستن از سیاستهای نوعثمانیگری ترکیه و رویکرد یهودیسازی آذربایجان و پرهیز از بحرانسازی، درصدد تعریف رهیافتی واقع انگارانه از روند حوادث به عنوان تمهیدی جهت تحقق گذر از بحران به سمت ایجاد امنیتی پایدار در منطقه برآید و با احترام به هویتطلبی شیعی مردم، بر چالشها و شکافهای درونی و خارجی فائق آمده و آذربایجان را به میدان بازی سایرین برعلیه همسایگان خود تبدیل ننماید.