۲۰۲۴ ۲۷ July - شنبه ۰۶ مرداد ۱۴۰۳
کد خبر: ۱۸۰۵
۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۷

آمریکا؛ مخالف اراده جهانی، موافق اقلیت صهیونیستی

درست است که پیش نویس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل درباره عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل با ۱۴۳ رأی موافق، ۹ رأی مخالف و ۲۵ رأی ممتنع به تصویب رسید اما نهایتاً با وتو ایالات متحده در شورای امنیت به سد محکمی برخورد خواهد کرد و نمی‌تواند عملیاتی شود. منظور ایالات متحده از طرح دو دولتی در واقع همان طرح تشکیل کشور قدرتمند اسرائیل و یک دولت ضعیف بدون سازمان رزم و ارتش فلسطین است که کاملاً در اختیار و کنترل اسرائیل قرار داشته باشد
۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۷
نویسنده : رامین نصیری کارشناس مسائل بین الملل

عملیات طوفان الاقصی همه معادلات را به هم ریخته است. هم چنان بعد از گذشت ماه‌ها از این طوفان اراده‌ها و مقاومت مسلمانان، نگاه‌ها و تمرکز بر روی فلسطین و غزه است. هرچند که مسئله فلسطین به راستی از نظر گاه همه جهانیان به یغما و فراموشی سپرده شده بود، اما طوفان الاقصی باعث شد تا جهانیان به دنبال راه کاری برای حل این بحران تاریخی باشند. ایالات متحده به عنوان هژمون خودخوانده نظام بین الملل نیز در راستای حل و فصل بحران فلسطین سیاست‌های دوگانه‌ای را اتخاذ کرده است. از حمایت و کمک صد درصدی از رژیم منحوس صهیونیستی تا ادعا برای متوقف سازی جریان جنگ در غزه؛ گفتنی است باتلاق سرزمین‌های اشغالی به حدی آمریکا و غرب را در خود غوطه ور کرده است که امروز آنها علیرغم هزینه‌های بسیار زیاد مادی و معنوی نه می‌توانند تا شکست خود را بپذیرند و نه می‌توانند پاسخ گوی افکار عمومی خود باشند.
سازمان ملل هم که بیشتر تبدیل شده است به تأمین کننده منافع سیاسی ایالات متحده تا یک سازمان حقوقی، عملاً در این میان هیچ کارکرد قابل دفاعی از خود نشان نداده است. درست است که پیش نویس قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل درباره عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل با ۱۴۳ رأی موافق، ۹ رأی مخالف و ۲۵ رأی ممتنع به تصویب رسید، اما نهایتاً با وتو ایالات متحده در شورای امنیت به سد محکمی برخورد خواهد کرد و نمی‌تواند عملیاتی شود. سوالی که مطرح است این است که ایالات متحده دقیقاً به دنبال چه راهکاری در سرزمین‌های اشغالی است؟
پاسخ به این سؤال دارای ابعاد مختلفی است. نکته اساسی این است که در رابطه با سرزمین‌های اشغالی ایالات متحده اساساً دارای دو سیاست ورزی متفاوت است؛ سیاست‌های اعلامی و سیاست‌های اعمالی. در یک کلامی ایالات متحده اعلام کرده است که طرح دو دولتی باید در منطقه غرب آسیا اجرا بشود و دو دولت فلسطین و اسرائیل بتوانند در کنار هم تشکیل شوند. اما در سوی دیگر میدان با وتوی حق عضویت فلسطین در سازمان ملل به عنوان صد و نود و چهارمین کشور عضو سازمان ملل، عملاً مخالفت خود با تشکیل دولتی به نام دولت فلسطین را ابراز می‌دارد. هم چنین یکی از ابعاد مهم در پاسخ به این سؤال در نقش لابی‌های صهیونیستی و هم چنین سیاست‌های داخلی ایالات متحده نهفته است. چرا که هر دولتی که بر سر کار بیاید چه از دموکرات‌ها باشد و چه از جمهوری خواه ها، هر دو به دنبال تأمین منافع اسرائیل هستند.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که افزایش جنبش مردمی در سراسر جهان و در صدر آن قیام دانشجویان در دانشگاه‌ها برای حمایت از غزه و مردم آن و محکوم کردن تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه، تحولات تاریخی مهمی است که فشار‌ها بر نهاد‌های بین المللی و کشور‌های جهان به نفع آرمان فلسطین را افزایش داده است و عملاً باعث شده است که چنین برداشت شود که ایالات متحده مخالف اصلی اراده جهانیان می‌باشد.
سؤال مهم بعدی این است که منظور ایالات متحده از طرح دو دولتی چیست؟ در پاسخ باید گفت که منظور ایالات متحده از طرح دو دولتی در واقع همان طرح تشکیل کشور قدرتمند اسرائیل و یک دولت ضعیف بدون سازمان رزم و ارتش فلسطین است که کاملاً در اختیار و کنترل اسرائیل قرار داشته باشد. از سوی دیگر، اما نظر اصلی صهیونیسم افراطی این است که اساساً هیچ نماد و اثری از فلسطین باقی نماند و فقط یک دولت و آن دولت اسرائیل وجود داشته باشد.
طرح تقسیم فلسطین که برای اولین بار ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ میلادی توسط انگلیس در سازمان ملل مطرح شد هیچ گاه اجرا نشد. در ادامه این طرح تقسیم بود که اتفاقاً نبرد‌های سهمگینی میان یهودیان و مسلمانان در گرفت و منجر به تشکیل دولت یهودی اسرائیل شد. اما هیچ گاه دولت فلسطین تشکیل نشد. ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) برای اولین بار طرح تشکیل دولت فلسطین را در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۸ در سازمان ملل مطرح کرد که نهایتاً با رأی موافق ۱۳۸ کشور دولت فلسطین از نهاد ناظر به کشور ناظر غیر عضو تبدیل شد. همچنین کشور فلسطین در سال ۲۰۱۴ درخواست عضویت به ده نهاد بین‌المللی را ارائه داد و در ماه آوریل به عضویت کنوانسیون ژنو درآمد. در تازه‌ترین تلاش‌ها برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی پیش نویس قطعنامه کشور‌های گروه عربی درباره عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل روز جمعه به وقت محلی ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ می ۲۰۲۴ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۱۴۳ رأی مثبت تصویب شد که به فلسطین حقوق و امتیازات ویژه‌ای می‌دهد و از شورای امنیت می‌خواهد درخواست فلسطین را برای تبدیل شدن به یکصدو نود و چهارمین عضو سازمان ملل بطور مطلوب بازنگری کند. مجمع عمومی سازمان ملل در نشست اضطراری خود به بررسی پیش‌نویس این قطعنامه پرداخته است تا به فلسطین اجازه برخی کار‌ها را بدهد. در حال حاضر این سازمان به فلسطین اجازه عضویت کامل در آن را نمی‌دهد، و فقط به فلسطین حقوق و امتیازات بیشتری مانند پیوستن به سازمان‌ها و نهاد‌های مختلف سازمان ملل که فلسطین هم اکنون قادر به انجام آن نیست، می‌دهد. با تصویب این قطعنامه فلسطین به عنوان کشوری واجد شرایط برای عضویت کامل در این نهاد‌ها به رسمیت شناخته می‌شود.
از میان ۱۹۳ کشور در مجمع عمومی، ۱۴۳ کشور به این قطعنامه رأی مثبت و ۹ کشور از جمله ایالات متحده آمریکا نیز رأی منفی دادند. همچنین ۲۵ کشور از جمله آلمان به این قطعنامه رأی ممتنع دادند. پیش بینی می‌شود آمریکا این طرح را در شورای امنیت سازمان ملل وتو کند. در حالی که ایالات متحده و شخص جو بایدن بار‌ها اعلام کرده است که تنها راهکار حل و فصل منازعات در سرزمین‌های اشغالی تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی است، اما وتوی این طرح و مخالفت آشکار با تشکیل دولت فلسطینی نشان دهنده آن است که ایالات متحده یک استاندارد دوگانه در برخورد با قضایا دارد.
به نظر می‌رسد که ایالات متحده اگرچه برای اقناع افکار عمومی داخلی و بین المللی طرح دو دولتی را لازم الاجرا قلمداد می‌کند، اما در عمل برای پیشبرد آن هیچ اراده واقعی ندارد. از سوی دیگر مشخصاً ایالات متحده و غرب با پشتیبانی و حمایت کامل از جنایات اسرائیلی‌ها عملاً به دنبال نابودی کامل فلسطینیان است چرا که به گفته مقامات اسرائیلی در صورت توقف ارسال تجهیزات و مهمات آمریکایی به رژیم صهیونیستی آنها دیگر توان ادامه جنگ و مبارزه را نخواهند داشت.
گفتنی است که ایالات متحده اگرجه در سیاست‌های اعلامی خود باید موافق این قطع نامه باشد و به سمت طرح دو دولتی حرکت کند، اما با وتوی این قبیل قطع نامه‌ها عملاً سیاست مخالف طرح دو دولتی را اجرا می‌کند. چرا که با تشکیل دولت فلسطین و به رسمیت شناخته شدن آن، اولاً که فلسطینیان آواره در جهان به سرزمین‌های مادری خود بر می‌گردند و در ثانی دولت فلسطین قادر خواهد بود تا با تشکیل ارتش و عضویت در پیمان نامه‌های امنیتی، از کیان خود در برابر رژیم صهیونیستی کاملاً دفاع کند و هم چنین نسبت به اراضی از دست رفته خود نیز ادعا‌هایی داشته باشد. در مقابل اسرائیل نیز دیگر نمی‌تواند به اندازه‌ای که الان غزه و کرانه باختری را تحت کنترل خود دارد، کنترل و مدیریت کند و هم چنین تهدید همیشگی تشکیل فلسطین را نمی‌خواهد تا با خود به همراه داشته باشد.
نگاه واقع بینانه نسبت به مسئله سرزمین فلسطین باعث می‌شود که بپذیریم که اساساً طرح دو دولتی امکان تحقق ندارد به چندین و چند دلیل متفاوت که شاید اساسی‌ترین دلایل آن هم عبارت باشد از بحث جغرافیایی و لجستیکی، سرزمینی که به عنوان دولت فلسطین پیشنهاد داده می‌شود عبارت است از کرانه باختری و غزه که این دو اصلاً راه ارتباط زمینی، هوایی و دریایی با یکدیگر ندارند و در واقع این مسئله و مشکل بسیار مهم و اساسی است. از سوی دیگر از بعد جمعیتی هم اکنون در سرزمین فلسطین ۷.۵ میلیون فلسطینی زندگی می‌کنند که در مقابل ۷ میلیون صهیونیست وجود دارد با این توضیح که جمعیت بسیار بالایی از فلسطینی‌ها هم اکنون مهاجرت کرده‌اند و در اقصی نقاط دنیا پخش شده‌اند و در صورت تشکیل دولت فلسطینی قطعاً خواهان بازگشت به سرزمین‌های مادری خود هستند و در مقابل صهیونیست‌هایی که از سراسر دنیا به این سرزمین‌ها آورده شده‌اند و اصالتاً غرب آسیایی نیستند و نکته این جاست که همین الان اکثریت با فلسطینی‌ها می‌باشد و خب اسرائیل به دلیل ترس‌های وجودی که دارد مانع از تشکیل فلسطین متحد می‌شود. هم چنین قرار است ۷.۵ میلیون فلسطینی در یک پنجم سرزمین‌ها زندگی کنند در حالیکه ۷ میلیون صهیونیست در چهار پنجم سرزمین‌ها و هم چنین زندگی فلسطینی‌ها کاملاً در کنترل و مدیریت صهیونیست‌ها خواهد بود؛ بی عدالتی محضی که مانع اصلی برای تحقق این طرح به شمار می‌رود؛ بنابراین طرح دو دولتی از اساس طرح موهوم و فضایی هست که به عنوان یک سراب پوشالی برای مردم دنیا عَلَم شده است که آنان را منفعل سازند و این تصور را ایجاد کنند که یک کار‌هایی برای بهتر شدن وضعیت در فلسطین در حال انجام است در حالیکه این طرح به عنوان خواب‌آور و بیهوش‌کننده مردم دنیا مورد استفاده قرار گرفته است تا مردم را با رسیدن به این باور آرام کند که کاری برای فلسطینی‌ها در دست انجام است یا انجام خواهد شد؛ پس جای نگرانی نیست، چون دو کشور تشکیل و اوضاع روبه‌راه خواهد شد.
نتیجه این که ایالات متحده سیاست‌های اعمالی‌اش نشان می‌دهد که با اراده جهانی کاملاً مخالف است و صرفاً طرف اقلیت صهیونیستی را می‌گیرد. اما به هر حال برای اینکه افکار عمومی داخل آمریکا و دنیا را به نوعی اقناع کند با طرح مسائلی از قبیل تشکیل دو دولت مستقل اسرائیل و فلسطین سعی دارد تا مردم دنیا را مجاب کند که آمریکا به عنوان یک کشور ثالث بی طرف به دنبال حل و فصل قضایا است. حال آن که منظور ایالات متحده و اسرائیل نه تشکیل یک دولت مستقل توانمند بلکه تشکیل یک دولت دست نشانده و ضعیف است که عملاً مجری سیاست‌های آنها باشد و خود هیچ توان مدیریت و تأمین منافع فلسطینیان را نداشته باشد. در نگاه بلند مدت آمریکا و اسرائیل، فلسطین و فلسطینیان باید به صورت کامل حذف و نابود گردد. این نگاه و سیاستی است که در طول این هشتاد سال هم به صورت مستمر اجرا شده است؛ بنابراین نباید صحبت‌های کذایی و زیبای ایالات متحده مردم دنیا را فریب بدهد چرا که شاید در حرف سخنان خوبی را می‌زنند، اما در عمل کار‌های خوبی را انجام نمی‌دهند.

  • ارسال نظرات
  • پربازدیدترین ها آخرین اخبار
  • پربحث ترین ها پرطرفدارترین ها