انفجار مهیب روز شنبه، ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، در بندر شهید رجایی بندرعباس، یکی از مهمترین زیرساختهای اقتصادی و استراتژیک ایران، نهتنها خسارات انسانی و مادی قابلتوجهی بهجا گذاشته، بلکه منجر به روایتگریهای گوناگونی از آن چه اتفاق افتاده نیز گشت. این حادثه به دلیل ابعاد گستردهاش از منظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیازمند تحلیلی جامع و مبتنی بر شواهد است و باید دقت داشت که دچار بعضاً خطا و فریبهای شناختی بازیهای رسانهای و پروژههای اطلاعاتی سرویسهای بیگانه نشد.
انفجار در محوطه کانتینری سینا در محوطه بندر شهید رجایی رخ داده است و در پی آن انفجارهایی کوچک در میان کانتینرهای چسبیده بههم در محوطه ادامه داشت. فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت اطلاعات دقیقتری درباره انفجار داد و گفت: "آنچه تاکنون مشخص شده این است که کانتینرهایی که در گوشهای از این بندر دپو شده بود و احتمالاً دارای مواد شیمیایی هم بودند، دچار انفجار شدهاند". علت انفجار مهیب بندر شهید رجایی هنوز مشخص نیست و همهچیز با حدس و گمان مطرح میشود. کارشناسان ایمنی و بهداشت کار نیز میگویند، شرایط انبارداری و نگهداری از مواد مختلف، بهویژه مواد شیمیایی بسیار تعیینکننده است.
گفتنی است با توجه به اینکه بندر شهید رجایی، بهعنوان شاهرگ تجارت ایران و دروازه ارتباطی با اقتصاد جهانی، از اهمیتی فراتر از یک بندر معمولی برخوردار است لذا حادثه رخ داده در این بندر نیازمند دقت نظر و تحقیقات و بررسی همه جانبه است و طبیعتاً گمانه زنیهای اولیه و بدون سند و شواهد صرفاً در حد ظن و گمان کذب میباشد و سندیت و اعتبار خاصی ندارد؛ بنابراین با توجه به این گزاره مهم و شواهد و مدارک به دست آمده تا بدین لحظه در این یادداشت، تلاش میشود با رویکردی علمی و تحلیلی، ابعاد این حادثه در چهار بخش اصلی بررسی شود: اهمیت استراتژیک بندر، سناریوهای احتمالی وقوع انفجار، و نتیجهگیری با تمرکز بر احتمال خرابکاری و پاسخ ایران. هدف این تحلیل، نهتنها فهم ریشههای حادثه، بلکه ارائه دیدگاهی کلان به پیامدهای آن در بستر روابط بینالملل و سیاست داخلی ایران است.
اهمیت بندر شهید رجایی
بندر شهید رجایی، واقع در ۲۳ کیلومتری غرب بندرعباس، با مساحتی حدود ۲۴۰۰ هکتار و ظرفیت جابجایی سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون تن کالا، از جمله ۶ میلیون TEU کانتینر، ستون فقرات تجارت دریایی ایران محسوب میشود. این بندر که نیمی از تجارت کشور را پشتیبانی میکند، با ۲۳ اسکله به عمق ۱۵ متر و انبارهای مسقف به وسعت ۱۹ هکتار، امکان پذیرش بیش از ۴۰۰۰ کشتی کانتینری، فلهبر و نفتکش را در سال فراهم میکند. موقعیت جغرافیایی منحصربهفرد آن در نزدیکی تنگه هرمز و اتصال به کریدورهای ترانزیتی شمال-جنوب و شرق-غرب، این بندر را به یک دارایی استراتژیک تبدیل کرده است که نهتنها برای اقتصاد ایران، بلکه برای کشورهای منطقه نظیر آسیای میانه، عراق و پاکستان حیاتی است.
از منظر اقتصادی، بندر شهید رجایی بیش از ۵۳ درصد عملیات تخلیه و بارگیری بنادر ایران را بر عهده دارد و برخورداری از مزایای مناطق ویژه اقتصادی، آن را به مرکزی برای فعالیتهای صنعتی، نفتی و خدماتی تبدیل کرده است. از دیدگاه امنیتی، نزدیکی به تنگه هرمز – که روزانه میلیونها بشکه نفت از آن عبور میکند – این بندر را به نقطهای حساس در معادلات ژئوپلیتیک خلیجفارس بدل ساخته است. هرگونه اختلال در فعالیت این بندر، همانطور که انفجار اخیر نشان داد، میتواند زنجیره تأمین کالاهای اساسی، صادرات نفتی و غیرنفتی، و حتی ثبات اقتصادی کشور را تحت تأثیر قرار دهد. توقف موقت عملیات بندر پس از انفجار و تخلیه روستای خونسرخ در نزدیکی آن، گواهی بر عمق این تأثیرات است. این اهمیت چندوجهی، تحلیل دقیق علل و پیامدهای حادثه انفجار کانتینرها دو چندان میکند. علاوه بر این، الحاق ۲۴۰۰ هکتار از اراضی واقع در شمال بندر شهید رجایی و ارتقای مساحت بندر که امکان ایجاد یک شهر لجستیک بندری برای گسترش و توسعه صادرات و واردات فراهم میکند، از مهمترین اقدامات در دست اجرا برای این بندر محسوب میشود که مجدداً نقش حیاتی و بسیار با اهمیت این بندر را به ما گوشزد میکند.
سناریوهای مختلف درباره انفجار
با توجه به اطلاعات اولیه و اخبار منتشرشده، سه سناریوی اصلی برای تبیین علل انفجار در بندر شهید رجایی قابل طرح است که هر یک ابعاد سیاسی و امنیتی متفاوتی را به همراه دارد:
خطای انسانی و بیاحتیاطی
شواهد اولیه، از جمله اظهارات مقامات محلی و گزارشهای کارشناسان ایمنی، حاکی از آن است که انفجار در محوطه کانتینری سینا، احتمالاً ناشی از نگهداری نادرست مواد شیمیایی یا قابلاشتعال بوده است. محمدمهدی قاسمی، کارشناس ایمنی، تأکید میکند که عدم رعایت پروتکلهای انبارداری، نظیر جداسازی مواد شیمیایی، فقدان سیستمهای اعلام و اطفای حریق، و نظارت ناکافی بر پیمانکاران، میتواند زمینهساز چنین حوادثی باشد. کیهان مویدی، رئیس پیشین آتشنشانی منطقه پارس جنوبی، نیز بر نقش خطای انسانی، آموزش ناکافی نیروها، و برونسپاری بدون نظارت دقیق اشاره دارد. سخنگوی دولت، فاطمه مهاجرانی، ضمن تأیید انفجار در کانتینرهای دپوشده حاوی مواد شیمیایی، از لزوم بررسیهای کارشناسی سخن گفته است. این سناریو، اگرچه فاقد بار سیاسی مستقیم است، ضعفهای ساختاری در مدیریت زیرساختهای حیاتی ایران را برجسته میکند و پرسشهایی درباره مسئولیتپذیری نهادها و شفافیت در نظارت مطرح میسازد. همچنان که برخی از ژورنالیستها و نویسندگان داخلی و خارجی نیز به این مهم تاکید ویژه داشتند که در صورتی که عامل اصلی این حادثه خطای انسانی و بی احتیاطی بوده است و یا ضعف مدیریت داخلی، لذا باید به صورت سریع و فوری و قاطع جلوی تکرار چنین حوادثی گرفته شود و با خاطیان برابر آیین نامههای مربوطه برخورد شود. هر چند که بعضاً در خلال تحلیلهای ارائه شده رد پایی از شیطنتها و ناامید سازی و مأیوس انگاری نیز دیده میشود، اما اصل بحث که همان ضرورت تلاش برای ممانعت از به وجود آمدن چنین اتفاقاتی میباشد قابل قبول و تأمل است.
خرابکاری و نفوذ عناصر بیگانه
سناریوی دوم، با توجه به سابقه تنشهای ایران با اسرائیل، احتمال خرابکاری هدفمند را مطرح میکند. اسرائیل در گذشته، بهویژه در دوره مذاکرات هستهای با آمریکا در زمان اوباما، اقداماتی نظیر حملات سایبری و انفجار در تأسیسات ایران را به انجام رسانده است. انفجار کنونی، در بحبوحه مذاکرات احتمالی هستهای، میتواند تلاشی برای تضعیف موضع ایران یا برهمزدن ثبات اقتصادی آن تلقی شود. موقعیت استراتژیک بندر شهید رجایی و تأثیر اختلال در آن بر زنجیره تأمین منطقه، این سناریو را از منظر ژئوپلیتیک جذاب میکند. با این حال، فقدان شواهد مستند و اظهارات محتاطانه مقامات، این احتمال را در حال حاضر کمرنگتر از سناریوی خطای انسانی جلوه میدهد. اما حساسیت سیاسی موضوع، هوشیاری امنیتی و دیپلماتیک را طلب میکند.
ادامه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا و مواضع اخیر دونالد ترامپ مبنی بر اینکه به رغم مخالفتهای اسرائیل تلاش دارد تا پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران را از طریق دیپلماسی حل و فصل کند و اینکه به نظر میرسد که ایالات متحده آمریکا به رغم تلاش و خواست اسرائیل مبنی بر حضور و لشکرکشی نظامی به منطقه و حمله به تاسیسات هستهای ایران، چنین تمایلی به صورت عملی از خود نشان نداده است و همچنین در صورت انجام توافق که تا به حال فضای مثبت مذاکرات نوید بخش رسیدن به توافق احتمالی میباشد، تضعیف موقعیت رژیم صهیونی و همچنین افزایش قدرت مانور جمهوری اسلامی در منطقه و نظام بین الملل، باعث شده است که سناریو خرابکاری و یا نفوذ خارجی عنصر بیگانه به ویژه سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی رژیم موسوم به موساد، ممکن تلقی گردد. شواهد و قراین در حال حاضر این سناریو را تأیید نمیکند هر چند که در صورت اثبات این سناریو بدون شک و طبیعتاً نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران این اقدام اسرائیل یا هر گروه بیگانهای را به مثابه تعدی به منافع ملی قلمداد کرده و پاسخ قاطع و پشیمان کنندهای به آن خواهد داد.
ایجاد خطای شناختی در افکار عمومی
آنچه مهم است، شایعات و گمانهزنیهای پس از حادثه است که در فضای مجازی و میان مردم بندرعباس گسترش یافته است. برخی ادعا میکنند انفجار به ذخیره سوخت موشکها مرتبط بوده و با هدف ایجاد دوگانه «داشتن موشک در برابر زنده بودن و حیات مردمی» طراحی شده تا حمایت عمومی از برنامه موشکی ایران را تضعیف کند. این روایت، که فاقد پشتوانه مستند است، به تئوریهای توطئه نزدیکتر است تا واقعیت. با این حال، شدت انفجار، آلودگی هوا، و تلفات انسانی، زمینه را برای چنین برداشتهایی فراهم کرده است. رسانههای دشمنان که به دنبال القای این روایت از این حادثه هستند دائماً در حال تقویت این روایت گری از سناریو بوده و تلاش دارند تا با ارائه فکتهای مختلف روایت خود را معتبر جلوه دهند. در همین راستا دویچه وله گزارش داده است که عامل انفجار در بندر شهید رجایی سوخت جامد موشک بوده است. منابع اطلاعاتی دویچه وله، اما نامعلوم و نامشخص بوده و معلوم نیست که از کجا به چنین اطلاعاتی دست پیدا کرده است. همچنین دویچه وله اشاره کرده است که ماهها قبل یک شرکت چینی در این بندر بارگیری شده است و این شرکت چینی در زمینه حمل و نقل و صادرات و واردات سوخت موشک فعال است که توسط دونالد ترامپ هم مورد تحریم واقع شده بود. این در حالی است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران حداقل به مدت سه دهه است که با انواع سوختهای موشک کار میکنند و در طی این مدت هیچ گاه چنین سهل انگاری از ایشان سر نزده بود و بعید است که این بار نیز بی احتیاطی داشته باشند و یا بلد نباشند که چگونه کانتینرهای حاوی سوخت را جابه جا و بارگیری کنند. همچنین برخی کانالهای تلگرامی به نقل از شبکه ۱۴ اسرائیل نوشتند: محموله سوخت جامد ارسالی چین به ایران در عملیات فوق سری در بندرعباس نابود شد! این ادعا در حالی مطرح میشود که شبکه ۱۴ رژیم صهیونیستی شنبهها تعطیل است و هیچ فعالیتی ندارد و خبر فوق ساختگی است. خبرگزاری آسوشیتدپرس هم به نقل از شرکت امنیت دریایی «امبری» گزارش داد که این حادثه احتمالاً با محموله مواد شیمیایی مورد استفاده در تولید سوخت موشک مرتبط بوده است. حال آنکه این گزارشات اساساً محلی از اعراب نداشته و فاقد فکتهای واقعی و شواهد و مدارک و ادله منطقی برای تأیید هستند.
این در حالی است که طبق اعلام سخنگوی وزارت دفاع، هیچگونه محموله وارداتی یا صادراتی با کاربرد نظامی در محدوده آتش سوزی نداشته است و ادعای رسانههای خارجی درباره انفجار محموله سوخت جامد موشک در بندر شهید رجایی صحت ندارد. سردار رضا طلایینیک، سخنگوی وزارت دفاع جمهوری اسلامی میگوید: «طبق بررسیها و مستندات هیچگونه محموله وارداتی یا صادراتی برای سوخت و یا کاربرد نظامی در محدوده حادثه آتش سوزی بندر شهید رجایی وجود نداشته و ندارد.» او افزود: «برخی از خبرسازیها که با فضاسازی هدفمند از سوی رسانههای بیگانه برای همسویی با عملیات روانی دشمنان انجام میشود، مسبوق به سابقه است.» ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در پیامی در شبکه ایکس، با رد شایعات درباره منشأ نظامی حادثه انفجار بندر شهید رجایی نیز ادعا کرد: «طبق گزارشهای اولیه، آنچه در حادثه بندر شهید رجایی آتش گرفته، هیچ ارتباطی با حوزه دفاعی کشور ندارد.»
بنابراین به نظر میرسد تمرکز بر سوخت موشک، یک مقدمه و گرم کردن جهت هجوم افکار عمومی و مطالبه تحویل موشکها است. بسیاری از مردم، موشک را نقطه بازدارندگی و سپر حفاظتی کشور میدانند و طبعاً وقتی گفته میشود که آمریکا درخواست نابودی موشکها را داشته یک خشم و مقاومت عمومی شکل میگیرد، چون آنها میخواهند ابزار دفاع ما را بگیرند. اما با این سناریو و خطای شناختی که ایجاد کردهاند طبیعتاً مردم نه تنها مانع از تحویل موشک و خلع سلاح نشده بلکه مشتاق به چنین خطای راهبردی و استراتژیکی خواهند شد. تقریباً شبیه به آنچه در لیبی اتفاق افتاد و مردم لیبی نیز به دنبال تحویل موشک و توانمندی هستهای خود به غرب بودند تا بلکه بتوانند در مقابل رفاه عمومی و اقتصاد بهتر را داشته باشند. اما زهی خیال باطل ...!
از منظر تکنیکال، این سناریو نشاندهنده آسیبپذیری افکار عمومی در برابر اطلاعات نادرست و لزوم مدیریت بحران رسانهای توسط دولت و جامعه تبیین گران است. به نظر میرسد که مأموریت اصلی هدایت گری سیاسی و جریان سازی شناختی درست و صحیح باعث میشود تا از آسیبهای شناختی دور شده و جامعه از شوک و تنشهای غیر ضروری دور شود. افزایش بی اعتمادیها میان دولت و ملت با افزایش شایعات و گمانه زنیهای کذب تقویت میشود و در چنین شرایطی نیاز است تا جامعه نخبگان و خواص جامعه به صورت منطقی و مستدل جامعه را آگاه کرده و مانع از مخاطرات فراتر شوند. طبیعتاً دشمنان ملت ایران بر روی این موضوع حساب ویژهای باز کردهاند تا از این طریق دولت و ملت را تحت فشار قرار داده و امتیازات مختلفی را از ایران بگیرند. لزوم آگاهی نسبت به خباثتها و کینه توزیهای دشمنان در این برهه حساس بسیار نیاز است.
بخش نهایی: ارزیابی و چشمانداز
بر اساس شواهد موجود، از جمله گزارشهای اولیه سازمان مدیریت بحران و اظهارات سخنگوی دولت، احتمال خطای انسانی و بیاحتیاطی در حال حاضر محتملترین سناریو به نظر میرسد. انفجار در کانتینرهای حاوی مواد شیمیایی، ضعف در نظارت بر پیمانکاران، و عدم رعایت استانداردهای ایمنی، همگی به کاستیهای داخلی اشاره دارند که نیازمند بازنگری جدی در سیاستگذاری و مدیریت زیرساختها است. با این حال، در شرایط کنونی که کشور درگیر مدیریت پیامدهای داخلی حادثه است، اولویت بر بازسازی، شفافسازی علل، و جلوگیری از تکرار چنین فجایعی است. رئیسجمهور، مسعود پزشکیان، با دستور بررسی سریع و حضور مقامات ارشد در محل، بر این امر تأکید کرده است. از سوی دیگر، واکنش بینالمللی – از تسلیت حماس و ونزوئلا تا آمادگی عربستان برای کمک – نشاندهنده جایگاه منطقهای ایران و ضرورت حفظ ثبات در این بندر است.
در پایان، این حادثه زنگ خطری برای تقویت امنیت و ایمنی تأسیسات حیاتی ایران است. شفافیت در اطلاعرسانی، برخورد قاطع با مقصران احتمالی – چه در نتیجه قصور داخلی و چه توطئه خارجی – و بازنگری در نظام نظارت بر زیرساختها، گامهایی ضروری برای جلوگیری از تکرار چنین تراژدیهایی هستند. بندر شهید رجایی، بهعنوان قلب تپنده اقتصاد ایران، نهتنها نیازمند حفاظت فیزیکی، بلکه مستلزم مدیریت هوشمندانه در برابر تهدیدات داخلی و خارجی است.