❇️ پس از جنگ ۱۲روزه، گفتمانی در برخی محافل انقلابی ایران و منطقه شکل گرفت که بر استمرار جنگ فراگیر تا نابودی کامل اسرائیل تأکید دارد. این ایده بهرغم شور آرمانگرایانه، نادیدهگیر سه واقعیت کلان است: حمایت بیقیدوشرط غرب از تلآویو، روابط راهبردی روسیه و چین با اسرائیل و پذیرش تلآویو بهعنوان دولت مشروع در نظم بینالملل. این گفتمان پیشتر نیز در بعد منطقهای، با مخالفت صریح شهید سیدحسن نصرالله مواجه شده بود که آن را ایدهای غیرواقعبینانه و انحرافی از مسیر مقاومت دانست.
❇️ شهید نصرالله با هوشمندی، در برابر دوگانهسازی جعلی «جنگ تمامعیار یا سازش»، از گزینه سومی با عنوان «مقاومت پایدار» سخن گفت که مبتنی بر بازدارندگی، استفاده از متغیرها و اجتناب از افتادن در دام جنگافروزی بیپایان بود. او تأکید داشت که برخی از طراحان جنگ فراگیر، در عمل قصدی برای نبرد ندارند، بلکه از طرح چنین ایدههایی بهعنوان توجیهی برای فرار از مسئولیتهای واقعی استفاده میکنند؛ چیزی که میتواند به تغییر نظامهای عربی بینجامد و عملاً مسئله فلسطین را مختومه سازد.
❇️ در سطح ملّی نیز، نسخه ایرانی این ایده با چالشهای راهبردی متعددی روبهروست؛ از جمله غیرممکن بودن نابودی نظامی یک قدرت اتمی بدون فروپاشی داخلی و همچنین هزینههای غیرقابل پیشبینی در مواجهه با ساختار نظامی غرب. در مقابل، راهبرد «مقاومت هوشمند» با تلفیق حمایت معنادار از گروههای مقاومت، عملیات هدفمند، فشار دیپلماتیک و جنگ روانی توانسته نقشه فروپاشی تدریجی اسرائیل را به واقعیت نزدیکتر کند.
❇️ نتیجهگیری روشن است: دوگانهسازی جنگ یا سازش، فریبی استراتژیک و خطای تحلیلی است. راه سوم، یعنی مقاومت واقعگرایانه و هوشمندانه، تنها مسیر عملی در مسیر آزادی فلسطین است؛ مسیری که تاکنون جمهوری اسلامی ایران با دقت در آن گام برداشته، اما نیازمند تبیین بیشتر برای افکار عمومی انقلابی و پرشور داخلی است تا از دوگانهسازیهای کاذب عبور شود و انسجام راهبردی حفظ گردد.