سفر رئیسجمهور ایران به پاکستان: ابعاد و پیامدهای راهبردی
ایران و پاکستان به عنوان دو کشور مهم در منطقه جنوب غرب آسیا، دارای پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و تمدنی هستند که ریشه در اشتراکات دینی، جغرافیایی و ژئوپلتیکیِ مشترک دارد. این دو کشور با دارا بودن مرزهای طولانی و موقعیت استراتژیک، همواره نقش تعیینکنندهای در معادلات منطقهای ایفا کردهاند. روابط دوجانبه ایران و پاکستان در طول دهههای گذشته فراز و نشیبهای متعددی را تجربه کرده که تحت تأثیر عوامل داخلی، منطقهای و بینالمللی قرار داشته است. در شرایط کنونی که تحولات سریع ژئوپلیتیک منطقه را دگرگون ساخته، این روابط از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. اشتراک منافع در حوزههای امنیتی، اقتصادی و انرژی، همراه با چالشهای مشترک در زمینه تروریسم و ثبات منطقهای، ضرورت تقویت همکاریهای همهجانبه بین تهران و اسلامآباد را بیش از پیش آشکار ساخته است. در چنین وضعیتی، روز شنبه 11 مرداد سالجاری دکتر «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور ایران به دعوت رسمی «شهباز شریف» نخست وزیر پاکستان وارد اسلامآباد شد که این مساله به نوعی روابط دوجانبه و معادلات منطقهای را تحت تاثیر خود قرار میدهد. در نوشتار حاضر ابعاد و پیامدهای راهبردی سفر دکتر پزشکیان به پاکستان در چند محور بررسی شده است:
1- امنیت مرزی و مبارزه با تروریسم
این سفر در شرایطی انجام میشود که مرزهای مشترک دو کشور به کانون ناامنی تبدیل شده است. گروههای تروریستی مانند «جیشالعدل»، «جندالله» و «انصار الفرقان» با حمایتهای مالی و لجستیکی بازیگران منطقهای، به صورت نظاممند امنیت ملی هر دو کشور را هدف قرار دادهاند. این حملات کور بویژه پس از جنگ تحمیلی 12 روزه رژیم صهیونیستی اسرائیل و آمریکا در حال افزایش است از جمله حمله تروریستی صبح روز شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، به دادگستری زاهدان که باعث شهادت ۶ نفر و زخمی شدن 24 نفر شد، به نوعی با حمایت سرویسهای اطلاعاتی – جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی اسرائیل صورت میگیرد. گروهک تروریستی جیشالعدل با صدور بیانیهای مسئولیت این اقدام را بر عهده گرفت. نیز در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، این گروهک به یک خودروی نیروی انتظامی در چابهار حمله کرده بود که منجر به شهادت سه مأمور پلیس گشت. واقعیت این است که در طول سال گذشته و سالجاری آمار حملات مرزی 40 درصد افزایش یافته است. ایران همواره تلاش کرده است برای دفع حملات تروریستی که عمدتا در ایالت بلوچستان پاکستان هستهسازی کردهاند، با دولت و ارتش پاکستان همکاری نظامی و اطلاعاتی خود را افزایش دهد. متاسفانه به دلایل متعدد به این مساله توجه جدی صورت نگرفته است و به همین خاطر حمله موشکی ایران در دیماه 1402 به مقر گروهکهای تروریستی در بلوچستانِ پاکستان صورت گرفت. این موضوع نشان داد که چگونه عدم هماهنگی امنیتی هم میتواند به تشدید تنشها بینجامد و هم موجبات ایجاد ناامنی در بلوچستان ایران و پاکستان را به نوعی فراهم کند. اما ایجاد پستهای مرزی مشترک و سیستم نظارتی یکپارچه؛ در کنار تبادل اطلاعات امنیتی در سطح عملیاتی میتواند راهکار مناسبی برای مهار این تهدیدات باشد. بدون شک در سفر دکتر پزشکیان به پاکستان، امنیت مرزی، مبارزه با گروهکهای تروریستی و تبادل اطلاعاتی و همکاریهای مرزی یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده دو طرف میباشد.
2- همکاریهای اقتصادی و انرژی
مهمترین موضوع مورد توجه دو کشور پس از امنیت مرزی و مبارزه با تروریسم، مساله خط لوله صلح یا همان انتقال گاز ایران-پاکستان (IP) که از سال 1374در مرحله مطالعه قرار داشت، در سال 1390 ایران طبق توافق 1100 کیلومتر از این خط لوله را تا مرز پاکستان کشید، اما این کشور از آن زمان تاکنون به بهانههای مختلف از جمله تحریم آمریکا، مشکل مالی و غیره، خط لوله انتقال گاز را در خاک خود احداث (لولهگذاری) نکرده است. این مساله موجب خسارت هنگفت به سرمایهگذاری ایران شده و پاکستان نیز با جریمه 18 میلیارد دلاری روبروست. گفتنی است پاکستان و ایران در سال 1398 توافقنامهای را امضا کردند تا به پاکستان فرصت بیشتری برای تکمیل بخش خود از خط لوله بدهد. در این توافقنامه تصریح شده بود که نه ایران و نه پاکستان تا سال 1403 (۲۰۲۴) طرف مقابل را برای تاخیر یا جریمه به دادگاه نمیکشند؛ اما این مهلت به پایان رسیده و پاکستان همچنان تحریمهای آمریکا را دلیل اجرایی نشدن این خط لوله اعلام کرده است. بدون شک یکی از موضوعات مورد گفتگوی دو طرف مساله خط لوله انتقال گاز و موضوع تامین انرژی است.
برآوردها نشان میدهد در صورت اجرایی شدن این پروژه سالانه تا 5 میلیارد دلار برای ایران درآمدزایی خواهد داشت. اما موانع جدی از جمله تحریمهای آمریکا، کمبود بودجه پاکستان و رقابت قطر باعث تأخیر 25 ساله در اجرای آن شدهاست. از سوی دیگر، توسعه کریدور «چابهار-گوادر» میتواند دسترسی ایران به آبهای آزاد را تضمین کند. آمار نشان میدهد ظرفیت ترانزیتی بندر چابهار در پنج سال اخیر 300 درصد رشد داشته است. همکاری در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر نیز زمینه مناسبی برای توسعه روابط است، چرا که پاکستان با کمبود شدید انرژی مواجه است. حل مشکلات بانکی و ایجاد مکانیزمهای پرداخت خارج از سیستم سوئیفت ضرورتی حیاتی برای تحقق این اهداف است.
3- بحران افغانستان
دغدغه دیگر(سوم) دو کشور ایران و پاکستان، افغانستان است. این کشور به نوعی نقطه تلاقی منافع ایران و پاکستان بوده و نیاز به همکاری نزدیک دو کشور است. آمارهای رسمی نشان میدهد در طول دو سال گذشته، قاچاق مواد مخدر از مرزهای افغانستان 70 درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر، حضور بیش از 5 میلیون مهاجر افغان در ایران و 2 و نیم میلیون نفر در پاکستان، بار اقتصادی سنگینی به هر دو کشور تحمیل کرده است. حکومت دوم طالبان به عنوان بازیگر اصلی صحنه افغانستان، روابط پیچیدهای با هر دو کشور دارد. هماهنگی در زمینه کنترل مرزها، مبارزه با تروریسم و مدیریت مهاجران نیازمند ایجاد کارگروههای تخصصی مشترک است. هر چند پاکستان خود در ایجاد و تقویت گروههای افراطی در منطقه نقش فعالی داشته است؛ اما در وضعیت فعلی حکومت فعلی افغانستان را حامی اصلی جریانهای افراطی بویژه تیتیپی(تحریک طالبان پاکستان) معرفی میکند. ایران باید در این خصوص با هوشمندی دیدگاهها و عملکرد پاکستان و افغانستان را مورد توجه قرار دهد. بدون شک افغانستان به دلایل متعدد این ظرفیت را دارد که بار دیگر به کانون تروریسم و حامیان بینالمللی آن تبدیل شود. لذا کنترل مرزهای مشترک؛ مبارزه با قاچاق مواد مخدر؛ مدیریت بحران مهاجران و مقابله با تهدیدات گروههای تکفیری باید در اولویت دو کشور ایران و پاکستان از ناحیه مرزهای افغانستان باشد.
4- روابط با بازیگران کلیدی
موضوع چهارم روابط دو کشور با بازیگران موثر و کلیدی است. چین به عنوان شریک اصلی پاکستان در پروژه 62 میلیارد دلاری سیپک CPEC، نقش تعیینکنندهای در معادلات منطقه دارد. آمار تجاری ایران و چین در سال گذشته به حدود 20 میلیارد دلار رسیده است که نشاندهنده ظرفیت بالای همکاری است. روسیه نیز به عنوان تأمینکننده اصلی تسلیحات نظامی پاکستان، نفوذ قابل توجهی در اسلامآباد دارد؛ در عین حال روابط مسکو- تهران به سمت راهبردی است. ایجاد مثلث استراتژیک ایران-پاکستان- چین میتواند موازنهای در برابر آمریکا - ناتو ایجاد کند؛ اما برخی موضوعات از جمله قطع کمکهای مالی- اقتصادی آمریکا، اعمال تحریمها و کاهش وامهای کمبهره کشورهای عربی به پاکستان، همواره موجب شده است تا پاکستان برای رهایی از این وضعیت همواره مواضع دوگانه و گاه متزلزلی اتخاذ کند. این مساله را میتوان در حمایت اعلامی تمام قدِ پاکستان از ایران در جنگ تحمیلی 12 روزه مشاهده کرد؛ در حالی که چند روز بعد نشان عالی پاکستان به ژنرال مایکل کوریلا فرمانده آمریکایی سنتکام(مسئول حمله به تاسیسات اتمی ایران و مشارکت در حمله رژیم کودککش اسرائیل به مواضع ایران) اهدا شد.
از سوی دیگر، هند به عنوان رقیب سنتی پاکستان، همواره سعی در ایجاد اختلاف بین تهران و اسلامآباد داشته است. در این میان سهم 25 تا 30 درصدی هند از بازار نفت ایران نشاندهنده وابستگی متقابل دو کشور است که باید در معادلات سیاسی دو کشور لحاظ شود. عربستان نیز با سرمایهگذاری 10 میلیارد دلاری در پاکستان، به دنبال افزایش نفوذ خود در منطقه است که به شدت تلاش میکند تا پاکستان خیلی به ایران نزدیک نشود. در واقع نوع روابط پاکستان با بازیگران کلیدی، بر نحوه روابط و سطح همکاریها با ایران اثرگذار است.
- جمعبندی و راهکارهای پیشنهادی
با توجه به موضوعات فوق، راهکارهای زیر پیشنهاد میشود:
- ایجاد کارگروه مشترک امنیتی با مسئولیت مشخص و زمانبندی عملیاتی؛
- امضای قراردادهای تضمینی برای اجرای پروژه خط لوله گاز با تضمینهای مالی چین؛
- تشکیل کمیته سهجانبه ایران-پاکستان-افغانستان برای مدیریت مرزها؛
- توسعه همکاریهای سهجانبه با چین در پروژههای زیرساختی؛
- ایجاد صندوق مشترک سرمایهگذاری با مشارکت بانکهای مرکزی دو کشور؛
- تدوین برنامه مشترک مبارزه با قاچاق مواد مخدر و تروریسم؛
- برگزاری نشستهای دورهای وزرای خارجه دو کشور برای پیگیری توافقات و برخی موضوعات امنیتی دیگر که نیازی به طرح آن در فضای رسانهاس نیست.
آمار و ارقام نشان میدهد در صورت تحقق این راهکارها، میتوان به افزایش 100 درصدی مبادلات تجاری در پنج سال آینده امیدوار بود. همچنین، کاهش 50 درصدی حملات مرزی و افزایش 40 درصدی سرمایهگذاریهای مشترک از دیگر دستاوردهای این سفر میتواند باشد. اما باید توجه داشت که تحقق راهکارهای فوق نیاز به اراده سیاسی قوی و پیگیری مستمر دو کشور دارد. متاسفانه تجربه نشان داده است توافقهای ایران و پاکستان اغلب در مرحله اجرا با مشکلات جدی مواجه شدهاند. طفِ پاکستانی همواره برای توجیه عمل نکردن به تعهدات خود، تحریمهای آمریکا، مشکلات مالی، نبود امنیت و مسائل لجستیکی و... را بهانه کرده است. بنابراین، ایجاد مکانیزمهای نظارتی مستمر برای تضمین اجرای توافقات یک اصلِ ضروری است. این سفر میتواند نقطه عطفی در روابط دو کشور باشد، به شرط آنکه پاکستان به تعهدات خود پایبند باشد؛ هر چند که باید قبول کرد که روابط دو کشور به نوعی تابع معادلات کلان ژئوپلیتیک و تاثیرگذاری بازیگران کلیدی بر پاکستان و ممانعت آمریکا از توسعه ارتباطات تجاری با ایران است. برای نمونه به پیامدهای استراتژیک رفتار دوگانه پاکستان اشاره میشود. این رفتار دوگانه سه پیامد عمده دارد:
برای ایران: کاهش قابلیت اعتماد به پاکستان در بحرانها
برای آمریکا: تردید در پایبندی پاکستان به اتحاد استراتژیک
برای خود پاکستان: فرسایش سرمایه سیاسی در جهان اسلام.
آمارها نشان میدهد در دو سال اخیر، 43% از توافقهای ایران و پاکستان به دلیل فشارهای آمریکا لغو یا تعلیق شدهاند. از سوی دیگر، 68% از کمکهای نظامی آمریکا به پاکستان مشروط به عدم همکاری نزدیک با ایران بوده است.
در نهایت باید گفت: سفر دکتر پزشکیان به پاکستان را باید در چارچوب یک پازل چندبعدی تحلیل کرد که از امنیت مرزی تا بازی بزرگ قدرتهای جهانی را دربر میگیرد. موفقیت این مأموریت نهتنها به توافقهای فنی دو کشور، بلکه به توانایی ایران در مدیریت تأثیرات منطقهای و بینالمللی آن بستگی دارد. اگر ایران بتواند از پاکستان به عنوان پُل ارتباطی با چین، روسیه و آسیای مرکزی استفاده کند، ممکن است تحریمها و انزوای سیاسی خود را بشکند. اما اگر پاکستان تحت فشار متحدانش (بهویژه چین و عربستان) از تعهدات خود عقبنشینی کند، این سفر به نتیجهای نمادین محدود خواهد شد. کلید موفقیت در تبدیل گفتگوها به پروژههای عملیاتی با ضربالاجل مشخص است.