۰۹:۴۰
۱۴۰۴/۰۶/۱۷
راهبرد جدید آمریکا؛

عبور از مرزها: راهبرد نوین واشنگتن و تلآویو در غرب آسیا

عبور از مرزها: راهبرد نوین واشنگتن و تلآویو در غرب آسیا
اظهارات تام باراک، سیاستمدار ارشد آمریکایی، درباره بی‌اعتباری مرزهای سایکس‌پیکو، تنها یک اظهارنظر تاریخی نیست؛ بلکه بیانیه‌ای راهبردی است که نقشه جدید امنیتی واشنگتن و متحد اصلی آن، رژیم صهیونسیتی، در غرب آسیا را ترسیم می‌کند. این نگاه، عبور از نظم سنتی بین‌المللی و حرکت به سمت مفهومی موسوم به «امنیت بدون مرز» را تئوریزه می‌کند. بر این اساس، امنیت رژیم دیگر محدود به خطوط شناخته‌شده مرزی نیست، بلکه به «عمق راهبردی» آن در خاک کشورهای همسایه، به ویژه لبنان و سوریه گره خورده است. این گفتمان جدید در عمل، پیش از این به طور گسترده به مرحله اجرا درآمده است. آمارهای سازمان‌های بین‌المللی حاکی از آن است که اسرائیل تنها در یک سال گذشته بیش از ۱۰۰۰ بار حریم هوایی لبنان را نقض کرده و ده‌ها حمله هوایی را در عمق خاک سوریه انجام داده است. بنابراین، سخن باراک را نباید یک ایده‌پردازی جدید دانست، بلکه باید آن را «تبیین سیاسی و مشروعیت‌بخشی» برای همان تجاوزات عملیِ پیشین قلمداد کرد. این امر نشان‌دهنده یک هماهنگی عمیق بین سپهر نظامی و گفتمان سیاسی در یک راهبرد واحد است.
نویسنده :
مصطفی علیجان زاده کارشناس مسائل بین الملل
کد خبر:
۳۲۳۳

اظهارات تام باراک، سیاستمدار ارشد آمریکایی، درباره بی‌اعتباری مرز‌های سایکس‌پیکو، تنها یک اظهارنظر تاریخی نیست؛ بلکه بیانیه‌ای راهبردی است که نقشه جدید امنیتی واشنگتن و متحد اصلی آن، رژیم صهیونسیتی، در غرب آسیا را ترسیم می‌کند. این نگاه، عبور از نظم سنتی بین‌المللی و حرکت به سمت مفهومی موسوم به «امنیت بدون مرز» را تئوریزه می‌کند. بر این اساس، امنیت رژیم دیگر محدود به خطوط شناخته‌شده مرزی نیست، بلکه به «عمق راهبردی» آن در خاک کشور‌های همسایه، به ویژه لبنان و سوریه گره خورده است.

این گفتمان جدید در عمل، پیش از این به طور گسترده به مرحله اجرا درآمده است. آمار‌های سازمان‌های بین‌المللی حاکی از آن است که اسرائیل تنها در یک سال گذشته بیش از ۱۰۰۰ بار حریم هوایی لبنان را نقض کرده و ده‌ها حمله هوایی را در عمق خاک سوریه انجام داده است. بنابراین، سخن باراک را نباید یک ایده‌پردازی جدید دانست، بلکه باید آن را «تبیین سیاسی و مشروعیت‌بخشی» برای همان تجاوزات عملیِ پیشین قلمداد کرد. این امر نشان‌دهنده یک هماهنگی عمیق بین سپهر نظامی و گفتمان سیاسی در یک راهبرد واحد است.

در برابر این رویکرد تهاجمی، لبنان در یک دو راهی سرنوشت‌ساز قرار گرفته است. مسیر اول: محکومیت رسمی و قاطع این رویکرد و تأکید بر حق حاکمیت ملی و دفاع مشروع که مستلزم بسیج دیپلماتیک در مجامع بین‌المللی و تقویت بنیه دفاعی است.

مسیر دوم: سکوت و انفعال که در حقیقت، به معنای عادی‌سازی تجاوز‌ها و پذیرش حق رژیم صهیونی برای عمل در هر نقطه‌ای که آن را مرتبط با امنیت خود می‌داند، خواهد بود. انتخاب مسیر دوم، حاکمیت لبنان را به مفهومی پوچ و توخالی تبدیل خواهد کرد.

این راهبرد تنها به حملات هوایی محدود نمی‌شود، بلکه یک جبهه دیپلماتیک و امنیتی مکمل نیز دارد: طرح آمریکا برای خلع سلاح حزب‌الله. این طرح را باید حلقه تکمیلی همان راهبرد «امنیت بدون مرز» دانست. در شرایط کنونی، تنها نیرویی که توان بازدارندگی در برابر پیشروی‌های اسرائیل را دارد و هزینه تجاوز به حریم لبنان را برای تل‌آویو بالا برده، مقاومت مسلحانه به رهبری حزب‌الله است. بنابراین، خلع سلاح این نیرو، در واقع خلع ید از لبنان برای دفاع از تمامیت ارضی خود و باز کردن دروازه‌های کشور به روی یکه‌تازی نظامی اسرائیل است.

بی‌توجهی به این هشدار‌ها و تحولات می‌تواند پیامد‌هایی عمیق و غیرقابل بازگشت به همراه داشته باشد. این پیامد‌ها تنها امنیتی نیستند، بلکه ماهیتی ژئوپلیتیک دارند. از بین رفتن موازنه بازدارندگی کنونی می‌تواند به تضعیف شدید موقعیت ارتش لبنان در جنوب لیتانی منجر شود، حضور و نفوذ اسرائیل در مناطق مرزی را به امری دائم و تثبیت‌شده تبدیل کند، و در نهایت، نقش مستقیم واشنگتن در تعیین آینده امنیتی لبنان را به حدی بی‌سابقه افزایش دهد. در چنین سناریویی، لبنان نه تنها حاکمیت خود بر فضای هوایی و سرزمینی‌اش، بلکه حق تعیین سرنوشت امنیتی خود را نیز از دست خواهد داد. این امر، بازتعریف روابط قدرت در کل منطقه بر مبنای منافع واشنگتن و تلآویو، بر ویرانه‌های حاکمیت ملی کشور‌هایی مانند لبنان است.

گزارش خطا