۱۰:۲۴
۱۴۰۴/۰۷/۲۶
آمریکا و فلسطین؛

گزارش راهبردی طرح آمریکا

هیئت تحریریه سایت طنین
نویسنده :
هیئت تحریریه سایت طنین
کد خبر:
۳۳۸۴

طرح موسوم به «صلح آمریکایی» که از سوی دولت ایالات متحده و در چارچوب تلاش برای پایان دادن به جنگ نوار غزه ارائه شده است، یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی و امنیتی اخیر در منطقه غرب آسیا به شمار می‌آید. این طرح با هدف ایجاد آتش‌بس پایدار و تنظیم وضعیت آینده غزه مطرح شده و از جنبه‌های مختلف، بازتاب‌های گسترده‌ای در میان بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای داشته است. درخصوص تأثیرات احتمالی طرح آتش بس بر روندهای داخلی فلسطین، موقعیت اسرائیل و تحولات منطقه‌ای، بر آن شدیم مصاحبه‌ای را با جناب آقای دکتر منصور براتی کارشناس سیاسی مسائل منطقه ای انجام دهیم که به شرح ذیل آمده است.

۱. نقاط قوت و ضعف طرح صلح پیشنهادی آمریکا چیست؟

طرح صلح پیشنهادی دولت ترامپ مجموعه‌ای از منافع و محدودیت‌ها را برای طرفین فلسطین و اسرائیل در بر دارد. در عین حال که بخش‌هایی از طرح می‌تواند به توقف درگیری‌ها و بهبود موقت وضعیت غزه منجر شود، مفاد دیگر آن به سود منافع امنیتی اسرائیل است و گروه‌های مقاومت فلسطینی را تحت فشار قرار می‌دهد.

الف) فلسطین

مزایا:

- امکان برقراری آتش‌بس دائم و پایان جنگ در غزه در صورت پایبند بودن دشمن به توافق؛ عقب‌نشینی نیرو‌های اسرائیلی و کاهش اشغالگری؛ جلوگیری از الحاق یا کوچ اجباری ساکنان غزه؛ تشکیل دولت فلسطین در صورت پایبند بودن دشمن به توافق.

معایب:

- الزام به خلع سلاح حماس و ممنوعیت ایفای نقش سیاسی آن؛ استمرار حضور نیرو‌های امنیتی اسرائیل با توجیه نگرانی‌های امنیتی؛ ابهام در تعیین قلمرو و حدود دولت فلسطینی و امکان تفسیر به‌سود اسرائیل؛ وابستگی وعده‌ها به عادی‌سازی روابط کشور‌های عربی با اسرائیل.

ب) رژیم صهیونیستی

مزایا:

- تحکیم امنیت ملی از طریق خلع سلاح گروه‌های مسلح فلسطینی؛ گسترش روند عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی در منطقه (توافق ابراهیم)؛ کسب منافع سیاسی (مانند پیشرفت در الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری)؛ حمایت بی‌سابقه دولت آمریکا در شرایط فعلی.

معایب:

- الزام به اجرای آتش‌بس دائم و پذیرش محدودیت‌های یکسویه در غزه؛ نیاز به ارائه دستاورد استراتژیک به افکار عمومی داخلی؛ تحت فشار قرار گرفتن ائتلاف حاکم راستگرای اسرائیل برای کنار گذاشتن اهداف ایدئولوژیک (مانند کوچ اجباری).

نکته: طرح در صورت اجرای کامل، به توقف جنگ دوساله غزه و خروج بیشتر نیرو‌های اسرائیلی از آنجا منجر می‌شود، اما «ابهام» در ادبیات و شرایط طرح (مثلاً عدم تعیین روشن محدوده دولت مستقل فلسطین) امکان تفسیر به سود اسرائیل را فراهم می‌آورد. از سویی، خواسته‌های «خلع‌سلاح» و حذف حماس از معادله قدرت، بزرگ‌ترین ضرر طرح برای طرف فلسطینی ارزیابی می‌شود. برای اسرائیل این طرح به اعتبار خارجی و درون‌منطقه‌ای دستاورد می‌دهد، اما تعهد به آتش‌بس و محدودیت‌های بعدی (مانند تعلیق شهرک‌سازی در غزه) برای جناح‌های تندرو نارضایت‌بخش است.

۲. نقش احتمالی تشکیلات خودگردان توضیح اجمالی دهید؟

طرح مذکور بر بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین به اداره نوار غزه پس از انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا تکیه دارد. این اقدام از یک منظر مثبت است، زیرا اداره غزه را همچنان در دست نهاد‌های فلسطینی حفظ می‌کند و احتمالاً از ایجاد هر گونه «حفره قدرت» ناشی از اشغال کامل جلوگیری می‌کند. با این حال، وضعیت فعلی تشکیلات خودگردان از نظر ساختاری ضعیف ارزیابی می‌شود و مطالعات نشان می‌دهد که این نهاد قادر به اداره بلندمدت غزه نخواهد بود.

- فرصت‌ها: بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه می‌تواند مشروعیت دولت فلسطینی در این ناحیه را تقویت کند و اداره امور روزمره غزه را به دست رهبران موافق گفت‌و‌گو با اسرائیل بسپارد. در کوتاه‌مدت، کنترل نهادین غزه می‌تواند مانع ادامه اشغال رسمی شود.

- محدودیت‌ها: تشکیلات خودگردان در سال‌های اخیر با مشکلات مالی و سیاسی گسترده مواجه بوده است و احتمالاً بدون حمایت گروه‌های مقاومت توان اداره کامل غزه را ندارد. پیش‌بینی می‌شود سناریوی درگیری داخلی سال ۲۰۰۷ تکرار شود؛ یعنی در صورت ضعف محسوس تشکیلات، گروه‌های مقاومت به‌ویژه حماس فعالیت خود را از سر می‌گیرند و به صورت زیرزمینی برای بازگشت به عرصه قدرت آماده می‌شوند.

به بیان دیگر، جایگاه تشکیلات خودگردان به شکل موقت حفظ می‌شود ولی احتمال فروپاشی آن در غیاب معاهدات سیاسی جامع زیاد است. این امر می‌تواند به فرصتی برای بازسازی تشکیلات خودگردان در قالب متکی‌برخود تبدیل شود یا بالعکس به تقویت دوباره مقاومت منجر شود، بسته به عملکرد این نهاد و واکنش‌های گروه‌های فلسطینی.

۳. چشم‌انداز مقاومت در غزه و لبنان چیست؟

گروه‌های مقاومت در غزه (خصوصاً حماس) و لبنان (حزب‌الله) با پیامد‌های متفاوتی رو‌به‌رو هستند:

- غزه: حماس به‌رغم آسیب‌های سنگینی که از جنگ اخیر متحمل شده است، همچنان حضور خود را حفظ کرده و بخشی از مردم غزه برای ادامه مقاومت آمادگی دارند. شواهدی از ادامه جذب نیرو در میان جوانان غزه دیده شده و رفتار حماس پس از تبادل اسرا (اعدام متهمان به جاسوسی) نشان می‌دهد که کنترل نسبی خود بر امنیت غزه را حفظ می‌کند. با این حال، پیش‌بینی می‌شود فرایند خلع سلاح حماس به طور کامل اجرایی نشود؛ بنا بر تحلیل‌ها، حماس بخش از تسلیحات خود را تحویل خواهد داد تا فشار قطر و ترکیه را کاهش دهد، اما بخش دیگری را به صورت پنهانی نگه می‌دارد. موافقت حماس با طرح صلح، در شرایط کنونی، به نظر می‌رسد بیشتر تاکتیکی باشد و گروه‌های مقاومت ضمن تبعیت گزینشی، روند فعالیت‌های خود را برای روز مبادا حفظ کنند.

- لبنان: حزب‌الله پس از نبرد اخیر با اسرائیل تلفات و آسیب‌هایی داشته است، اما توان نظامی زمینی خود را همچنان حفظ کرده و نزد افکار عمومی لبنان جایگاه خود را از دست نداده است. محافل امنیتی اسرائیل اذعان کرده‌اند که روند خلع سلاح حزب‌الله بدون دخالت گسترده آنها محقق نخواهد شد. بنابراین، احتمال افزایش عملیات نظامی اسرائیل در جنوب لبنان بالا رفته است. تحلیلگران معتقدند اسرائیل ممکن است با حملات هوایی و اقداماتی در مرز‌ها، فشار بر لبنان را بیشتر کند تا پیامی به گروه‌های لبنانی بدهد که در صورت حفظ سلاح مقاومت، تهدید بازگشت به اشغال وجود دارد.

۴. ابعاد ژئوپلیتیکی و منطقه‌ای طرح آتش بس آمریکا را نام ببرید؟

در سطح کلان، طرح صلح آمریکا با هدف گسترش سازوکار «توافق‌های ابراهیم» و عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشور‌های عرب و اسلامی صورت گرفته است. آثار منطقه‌ای مهم این طرح عبارتند از:

عادی‌سازی روابط:

دولت‌های عربی منطقه (به ویژه کشور‌های حاشیه خلیج‌فارس) در مواجهه با طرح صلح آمریکا رویکردی محتاطانه ولی همکارانه داشتند. آنها به‌شرط پیشرفت در تشکیل دولت فلسطینی مستقل و دستیابی به صلح جدی بین اسرائیل و فلسطینی‌ها به عادی‌سازی روابط تمایل نشان دادند. برای نمونه، پس از اعلام طرح صلح ترامپ، رئیس‌جمهور اندونزی برای اولین بار به سرزمین‌های اشغالی سفر کرد و ابراز آمادگی کرد که در صورت تشکیل دولت فلسطین، اسرائیل را به رسمیت بشناسد. این تحرکات نشانه آن است که فضای ضداسرائیلی دولت‌ها ممکن است کمرنگ شود و زمینه برای توسعه توافق‌های ابراهیم فراهم گردد.

فشار بر ایران:

آمریکا از یک سو به دنبال انسجام کردن بلوک منطقه‌ای جدید (شامل اسرائیل و متحدان عرب) در برابر ایران است و از سوی دیگر، سطح فشار خود بر تهران را حفظ کرده است. اصرار رژیم ترامپ بر پذیرش اسرائیل یا عقد توافق عدم تعدی از سوی ایران، تاییدی است بر تلاش واشنگتن برای مهار سیاسی ایران. همچنان که طرح صلح اعلام می‌کند، واشنگتن تمایل دارد ایران نیز در آینده به زعم خود «به توافق ابراهیم بپیوندد». البته تا کنون مواضع اصولی ایران در رد مشروعیت اسرائیل و دفاع از تشکیل کشور فلسطین بدون تغییر باقی مانده و چنین خواسته‌هایی عملاً دست نیافتنی است. این تعارض نشان می‌دهد که شکاف تهران- واشنگتن در بلندمدت فروکش نمی‌کند و احتمالاً باعث ادامه تلاش ایران برای تضعیف روند عادی‌سازی خواهد شد.

نگرش کشور‌های اسلامی و منطقه:

در طول جنگ غزه، بیشتر کشور‌های اسلامی و عربی تنها اقدامات نمادین انجام دادند (کاهش سطح نمایندگی دیپلماتیک یا توقف پیوستن به توافق ابراهیم). هیچ کشوری که پیش‌تر اسرائیل را به رسمیت شناخته بود، در واکنش به وقایع غزه از این تصمیم خود منصرف نشد. در نتیجه، اگر جنگ جدیدی آغاز شود، انتظار نمی‌رود کشور‌های عربی هزینه مالی یا نظامی قابل توجهی بپردازند؛ عمدتاً به صورت دیپلماتیک مخالفت می‌کنند، اما در سطح عملی طرف فلسطین را تنها خواهند گذاشت.

تمرکز جهانی

به‌نظر می‌رسد اولویت واشنگتن همچنان معطوف به غرب آسیا باشد. هرچند در خبر‌ها به اقدام نظامی احتمالی آمریکا علیه ونزوئلا یا تمرکز بر اوکراین اشاره شده، دیپلماسی منطقه‌ای آمریکا پس از جنگ غزه کماکان بر کمک به اسرائیل و پیگیری روند صلح متمرکز مانده است. از دیدگاه ایران، این بدان معنی است که نباید تصور کند خطر مناطق دیگر جهان تمرکز آمریکا را کاهش می‌دهد؛ همچنان باید روی تهدید‌های غرب آسیا و اسرائیل حساب باز کند.

۵. سیاست‌های پیشنهادی برای جمهوری اسلامی ایران در این برهه چیست؟

با توجه به تحلیل محتوای طرح و شرایط کنونی منطقه، چند راهبرد کلی برای جمهوری اسلامی ایران قابل ملاحظه است:

- تقویت توان دفاعی و آمادگی نظامی: پیشرفت احتمالی طرح و اهداف اسرائیل (از جمله نشانه گرفتن ایران و متحدانش) ایجاب می‌کند که نیرو‌های نظامی و امنیتی کشور در سطح آماده‌باش کامل باشند. کاهش خطر کوتاه‌مدت دیده شده، اما تهدید کامل نشده است؛ بنابراین حفظ هشدار بالا و نظارت دائمی بر تحرکات دشمن باید مدنظر قرار گیرد.

- بازسازی و بازتعریف محور مقاومت: تجربه دو سال جنگ اخیر نشان داد که نیاز است تاکتیک‌های حمایت از گروه‌های مقاومت (غزه، لبنان، عراق و یمن) بازنگری شود. بهتر است ایران از شیوه‌های آشکار پشتیبانی بکاهد و تمرکز خود را بر کانال‌های غیرمستقیم، آموزش و تامین تجهیزات حفاظتی قرار دهد. به‌رغم اظهارات رسمی مبنی بر «نداشتن نیرو‌های نیابتی»، بنگاه‌های اطلاعاتی ایران می‌توانند ارتباطات مشروط خود را با این گروه‌ها حفظ کنند تا توان رزمی و بازدارندگی آنها تقویت شود.

- مقابله دیپلماتیک و رسانه‌ای با طرح صلح: لازم است ایران، طرح صلح ترامپ را «تهدیدی جدی برای حقوق ملت فلسطین» تبلیغ کند. دیپلماسی ایران باید در مجامع بین‌المللی و رسانه‌های جهانی شکاف‌های طرح را برجسته نماید (مثلاً ابهام در مفاد مربوط به کشور فلسطین و شرایط نامشخص آن). علاوه بر این، تقویت همکاری با کشورهایی، چون ترکیه، مالزی، اندونزی و روسیه می‌تواند به منزله مقابله با فشار‌های آمریکا و تضعیف اعتبار عادی‌سازی عمل کند.

- تداوم حمایت از مردم فلسطین: در سیاست رسمی ایران حفظ حمایت از آرمان فلسطین اساسی باقی خواهد ماند. به‌ویژه در سطح منطقه‌ای، باید بر حمایت مادی و سیاسی (مثلاً کمک‌های بشردوستانه و ارائه پناه) از فلسطینیان در غزه و کرانه باختری تاکید کرد تا پیامد‌های اجتماعی طرح صلح کاهش یابد.

- تقویت ثبات در عراق و لبنان: از آنجا که یکی از گزینه‌های اسرائیل برای گسترش درگیری، بسط آن به عراق و لبنان است، ضروری است ایران روابط خود را با دولت‌ها در این کشور‌ها (و همچنین شبه‌نظامیان متحد) تعمیق کند. از طریق افزایش حضور مشاوران نظامی و ارائه کمک‌های امنیتی می‌توان اهداف احتمالی اسرائیل را مهار نمود.

- این پیشنهادات نباید به‌صورت جزئی و لحظه‌ای اجرا شوند، بلکه باید بخشی از یک راهبرد جامع منطقه‌ای برای کاهش اثرات منفی طرح صلح و بهره‌برداری از فرصت‌های احتمالی به دست بیایند.

۶. سناریو‌های احتمالی پیش رو کدامند؟

چشم‌انداز تحولات آینده منطقه وابسته به نتایج چند عامل کلیدی است: میزان و چگونگی اجرای طرح صلح آمریکا، وضعیت داخلی اسرائیل و سیاست‌های دولت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای. به طور خلاصه، چند سناریوی محتمل عبارتند از:

الف- اجرای نسبی طرح با حفظ آتش‌بس:

در این سناریو جنگ غزه ادامه نمی‌یابد و نیرو‌های اسرائیلی تا حدی از غزه خارج می‌شوند. دولت خودگردان فلسطینی پس از اصلاحات با کارشکنی کمتر از سوی اسرائیل تلاش می‌کند امور غزه را اداره کند. روند بازسازی آغاز می‌شود، اما روند حمایت‌های منطقه‌ای (توافق ابراهیم) کند پیش می‌رود. در این حالت، روابط عربی با اسرائیل به تدریج بهبود می‌یابد، اما تشکیل کامل کشور فلسطین به تعویق می‌افتد و گروه‌های مقاومت در پناه یک آتش‌بس شکننده فعالیت خود را ادامه می‌دهند.

ب-ادامه یا تشدید درگیری در غزه:

در این حالت، مسائل اجرایی طرح (مانند تحویل اسیران و ساماندهی خلع سلاح) به بن‌بست می‌رسد و اسرائیل مجدداً علیه غزه عملیات نظامی می‌کند. تبادل آتش بین مقاومت و اسرائیل از سر گرفته شده و ممکن است دامنه درگیری به لبنان و عراق نیز سرایت کند. در چنین شرایطی، حمایت محدود کشور‌های عرب از فلسطینیان ادامه دارد و احتمالاً زمینه برای ورود نظامی منطقه‌ای فراهم نشود، اما درگیری‌ها برای مدت زمان طولانی و با خشنونت بالایی ادامه می‌یابد.

ج- گسترش عادی‌سازی بدون پیشرفت فلسطینی:

اگر درگیری‌ها فروکش کند ولی راهکار سیاسی درباره فلسطین پیدا نشود، احتمال دارد کشور‌های عربی به‌صورت یک‌جانبه روابط خود را با اسرائیل تسریع کنند. در این سناریو، برخی از دولت‌های عرب حاشیه خلیج‌فارس یا آفریقا مستقل از پیشرفت صلح فلسطینی به توافق‌های جدید امضا می‌رسند. این وضعیت می‌تواند محور مقاومت را تحت فشار شدید قرار دهد، هرچند ممکن است واکنش‌های مردمی در داخل این کشور‌ها علیه چنین عادی‌سازی افزایش یابد.

د- تغییر پارادایم سیاسی داخلی اسرائیل:

نتایج انتخابات پیش رو در اسرائیل نیز می‌تواند آینده طرح صلح را تحت تاثیر قرار دهد. اگر نتانیاهو شکست بخورد و دولت جدیدی روی کار آید که به توافق با فلسطینیان (حتی در چارچوب جدید) باور داشته باشد، ممکن است اجرای طرح صلح جدی‌تر دنبال شود. اما اگر جناح راستگرای فعلی باقی بماند، آنها ممکن است برای جلب افکار عمومی به اقدامات نظامی جدید در کشور‌های مجاور (لبنان، سوریه، عراق) روی بیاورند. در هر دو حالت، کارآیی طرح فعلی ضعیف است مگر آنکه اصلاحات بنیادی در رویکرد سیاسی اسرائیل رخ دهد.

نکته: تحولات آینده به این امر نیز بستگی دارد که چه میزان اسرائیل یا اروپا بتوانند آمریکا را با خود در جنگ با ایران و محور مقاومت و یا جنگ اوکراین همراه کنند و اکنون نیز رقابت شدید میان اسرائیا و اروپا درخصوص این امر در جریان است. اگر آمریکا - چه تحت ترامپ یا دولت بعدی- تمرکز خود را از غرب آسیا به اروپا یا آمریکای لاتین (به‌ویژه اوکراین یا ونزوئلا) جلب کند، احتمال مداخله مستقیم آن در منطقه کاهش یافته و فعالیت‌های اسرائیل در منطقه کمتر می‌شود. در چنین وضعیتی، ایران ممکن است از فرصت غیبت آمریکا برای تقویت موقعیت خود در لبنان و عراق و حضور مجدد خود در سوریه بهره ببرد، اما همچنان تهدیدات ناشی از اسرائیل و متحدان منطقه‌ای‌اش باید جدی گرفته شود.

این سناریو‌ها نباید در برابر هم قرار بگیرند، بلکه هر کدام در صورت وقوع، ترکیبی از وضعیت فعلی منطقه را توصیف می‌کنند. تصمیم‌گیری در تهران باید بر مبنای آمادگی برای همه گزینه‌ها و اولویت‌دهی متناسب با تحولات میدانی و دیپلماتیک باشد.

گزارش خطا