روند تحولات افغانستان دارای ابعاد پیچیده و گستردگی نظامی و امنیتی شده است. طالبان طی چند وقت گذشته یک سلسله عملیات های نظامی در مناطق شمالی این کشور انجام داده که این عملیات ها منجر به تصرف برخی شهرستان ها شده است. البته طالبان هنوز هیچ مرکز استانی را تصرف نکرده و صرفا به تصرف شهرستان ها اقدام کرده است. در مقابل این اقدامات، روند تحرکات خارجی نیز برای پایان دادن به بحران کنونی و ایجاد یک راه حل فراگیر شروع شده است. برخی اظهارنظرها حول تصرفات همچون تصرف 80 درصدی مناطق سرزمینی خارج از واقعیت است و این عوامل بیشتر جنگ روانی رسانه های خارجی است. این در حالی است که تعداد شهرستان های تحت تصرف طالبان نزدیک به 80 شهرستان از 400 شهرستان موجود در افغانستان است. در بحث چرایی تمرکز طالبان بر مناطق شمالی نیز باید به این نکته توجه کرد که این گروه طی چند وقت اخیر توانسته از میان ازبک ها و تاجیک ها اعضای جدیدی جذب کند و این عاملی در جهت آشنایی این گروه با این مناطق است. از سوی دیگر تمرکز اصلی طالبان تمرکز بر شاهرگ های اقتصادی افغانستان با کشورهای همسایه و همچنین قطع راه های ارتباطی استان های افغانستان در جهت عدم حمایت های نظامی و لجستیک است.
با توجه به مطالب فوق باید به چند نکته اساسی اشاره کرد:
اول این که طالبان بخشی از جامعه سیاسی و اجتماعی افغانستان است و این قشر باید در ساختار قدرت آتی افغانستان، در کنار سایر گروههای قومی و مذهبی حضور داشته باشد. طالبان بدنه ای نسبتا مردمی در میان پشتونهای جنوب دارد، اما در مناطق غیرپشتون نشین(مناطق مرکزی، شمال و شمالغرب افغانستان) جایگاهی ندارد. پس باید نسبت به تمامیتطلبی قدرت توسط طالبان، به دو دلیل عمده حساس و نگران بود. نخست به دلیل پس زدن سایر گروههای قومی و دلیل مهمتر به دلیل وجود عقبه و پیوستگی پشتونهای افغانستان با پشتونهای پاکستان که موجبات مداخله آشکار پاکستان در امور افغانستان و طالبان شده است.
نکته دوم به سیاستهای مرموزانه آمریکا مربوط میشود. آمریکا در افغانستان تنها به منافع ملی خود فکر میکند و اساسا ناامنی یا صلح در این کشور برای آمریکاییها مهم نیست. حمایت از استقرار طالبان و سپس رسوخ و انتقال داعش به افغانستان، بسیار جدی است و این مساله توسط بازیگران نیابتی دولتی یعنی ترکیه، عربستان سعودی، پاکستان و انگلیس و غیردولتی یعنی داعش، بلک واتر و... صورت خواهد گرفت. اکنون برای آمریکا، طالبان یک بازیگر موثر است تا با اخذ تضمینهای لازم از طالبان، منافع خود را در افغانستان و منطقه تامین کند. با توجه به دادن تضمینها توسط طالبان به آمریکاییها است که طالبان دست به حمله و تصرف مناطق میکند. در واقع جنگ فعلی، با حمایت آمریکا علیه دولت و مردم افغانستان است.
نکته سوم و آخری که باید بدان تاکید شود وابستگی و وادادگی تیم اشرف غنی به آمریکا و غرب است و در سفر 60 نفره هیات غنی-عبدالله به آمریکا نیز ناشی از امید آنان به واشنگتن بود تا حمایت آمریکا را در مقابل طالبان جلب کنند؛ اما جو بایدن ضمن سیاست اعلامی در خصوص حمایت از دولت افغانستان، گفت که جنگ شما با طالبان، جنگ داخلی است و عملا هیچ دستاوردی این سفر نداشت. واقعیت اینست که حكومت غنی بهجای شایستهسالاری و میدان دادن به سایر جریانهای سیاسی، به رقابتهای قومی دامن زد و رفتارهای قومگرايانه وی در حكومت سبب نارضايتی مردم از دولت شد. مماشات با طالبان و تسلیم شهرستانها و عقبنشینی به اسم رزم تاکتیکی خود بزرگترین اشتباه و شاید خیانت دولت غنی به مردم و نیروهای ارتش افغانستان است.