۲۰۲۴ ۱۵ October - سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳
کد خبر: ۱۱۴۳
۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۱
رمزگشایی از تماس 90دقیقه مکرون با آیت الله رئیسی

فرانسه به دنبال استقلال

۰۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۱
نویسنده : عبدالرحمن عبدانی تحلیلگر مسائل سیاسی

فرانسه در طول چند سده اخیر همواره تلاش کرده تا خود را در زمره قدرت‌های تراز اول جهان قرار دهد. برای این منظور کوشش کرده تا در همه مسائل و مناقشات منطقه‌ای و بین‌المللی حضور یابد. آشکار شدن افول قدرت غرب و به‌ویژه آمریکا باعث گردیدتا مکرون تلاش‌های بیشتری برای استقلال در سیاست خارجی از خود بروز دهد.  لذا باتوجه به روند تحولات جهانی و تلاش فرانسوی ها به سمت عدم دنباله روی از آمریکایی ها بر آن شدیم تا مصاحبه ای را با جناب آقای عبدالرحمن عبدانی، تحلیلگر و کارشناس مسائل سیاسی صورت داده و پیرامون تحولات اخیر برخی سوال ها پرسیده شود.

دلیل تماس آقای مکرون با آقای رئیسی چه بود؟

معاون امور سیاسی دفتر رئیس‌جمهور اسلامی ایران روز شنبه 20 خردادماه از تماس تلفنی 90 دقیقه‌ای رئیس‌جمهور فرانسه با آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی خبر داد. آقای محمد جمشیدی در توییتر نوشت: «امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه با دکتر رئیسی تماس گرفته و گفتگوی 90 دقیقه‌ای داشت. مکرون تأکید کرد که به دنبال تعامل با ج.ا.ایران است. دو رئیس‌جمهور درباره پیشبرد روابط به‌خصوص مذاکرات رفع تحریم‌ها و تحولات منطقه‌ای، رایزنی و درباره نحوه ادامه تعامل نیز توافق کردند.»

پس از این پیام توییتری، آقای علی بهادری جهرمی سخنگو و دبیر هیئت دولت ج.ا.ایران هم نوشت: «عکس‌های یادگاری با مزدوران مثل همه وطن‌فروشی‌ها به تاریخ پیوست. اتکا به مردم شریف، صلابت و اقتدار، واقعیت ایران را بار دیگر در منطقه و جهان به نمایش درآورد».

فرانسه در طول چند سده اخیر همواره تلاش کرده تا خود را در زمره قدرت‌های تراز اول جهان قرار دهد. برای این منظور کوشش کرده تا در همه مسائل و مناقشات منطقه‌ای و بین‌المللی حضور یابد. در بعضی از این پرونده‌ها منافع مستقیم داشته و در برخی هم ندارد. اما همین حضور، برای این کشور فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی ایجاد می‌کند که از آن می‌تواند در تأمین منافعش در دیگر پرونده‌ها استفاده کند. مثلاً در بحث هسته‌ای ایران گرچه این کشور به‌صورت مستقیم منتفع نیست اما همین‌که بتواند خود را به‌عنوان یکی از بازیگران مهم نظام بین الملل مطرح کند؛ کافی است.

دلیل تماس آقای مکرون با آقای رئیسی قطعاً می‌تواند در این قالب تعریف شود که آمریکا با میانجی‌گری عمان، وارد مذاکره با ایران شده و به برخی توافق‌ها و نتایج هم دست پیدا کرد که از جمله آنها در موضوعات هسته‌ای و کاهش تحریم‌ها بود. فرانسه برای اینکه نقش خود را به طرفین مذاکره یادآور شود؛ سریع اقدام به برقراری تماس تلفنی با رئیس‌جمهور اسلامی ایران کرده است. قطعاً به‌طور مشابه با مقامات آمریکایی هم در تماس بوده‌است.

عادی سازی روابط عربستان و سایر کشورهای عربی با ایران و اخیراً مخالفت با افزایش تولید نفت دو عامل دیگری است که مقامات فرانسه را ناچار از توجه به نقش ایران می‌کند. فرانسه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین بازیگران نظام بین الملل کنونی و نیز مصرف‌کننده عمده انرژی به شدت نگران نادیده گرفته شدن جایگاه و منافعش در سطح دنیاست؛ لذا تماس‌های خود را با سران کشورهای مختلف و از جمله جمهوری اسلامی ایران افزایش داده است. کاخ الیزه تلاش می‌کند این تماس‌ها و مطالب مطرح شده در آنها را از موضع برتر و طلبکارانه نشان دهد اما واقعیت آن است که این اقدامات از سر اضطرار بوده و به نوعی تلاش برای دیده شدن است و لاغیر! غربی‌ها در تعاملات خود با دیگر کشورها، همواره تلاش می‌کنند حق حساب‌های خود را بگیرند و برای منظور طرف مقابل را می‌سنجند و قطعاً ارعاب هم خواهند کرد. اگر مقامات کشورهای مقابل بر مواضع اصولی خود پافشاری کرده و بتوانند با سیاست‌های درست، مردم را هم با خود همراه سازند؛ مسلماً نه تنها امتیازی نخواهند داد بلکه امتیازات خوبی هم خواهند گرفت. ج.ا.ایران، عربستان، ترکیه، چین و روسیه به ترتیب کشورهایی هستند که طی چند ماه اخیر میزبان مکرون بوده‌اند و نگاهی به نتایج مذاکرات، به خوبی موید این واقعیت است. تداوم این وضع فرانسوی‌ها را وادار به تغییر روش‌های خود خواهد کرد. آن‌ها دو راه بیشتر ندارند و بسته به اینکه کدام رویکرد را اتخاذ نمایند نوع مواجهه دیگر بازیگران نظام بین‌الملل به ویژه بازیگران جدید با آن‌ها تعیین خواهد شد. فرانسه و کشورهای مثل آن که در نظم کنونی بین الملل جایگاه بالایی دارند یا مثل گذشته تکبر ورزیده و با اتحاد با آمریکا، در امور داخلی دیگر کشورها مداخله کنند و روزبه‌روز منفورتر و منزوی‌تر شوند. در چنین حالتی قطعاً از سوی کشورهای نوظهور و قدرتمند جدید رانده خواهند شد و در نظم آینده جهانی که در حال شکل گیری است؛ باید با خسارت‌های فراوان منافع ملی مواجه شده و مورد بی مهری بازیگران قرار گیرند که هیچ‌چیزی گران‌تر از این بی‌توجهی نیست. در نتیجه و به‌ناچار باید توجه بیشتر خود را به کشورهای فقیر و ضعیف آفریقایی و اروپای شرقی معطوف کنند تا چه زمانی آن‌ها هم راه خود را از این کشورهای قلدرمآب جدا کنند.

راه دوم آن‌ها این است که از سیاست‌های تهاجمی و استکباری خود و تبعیت از آمریکا فاصله گرفته و رویه‌ای مستقل در پیش بگیرند و با دیگر بازیگران نظام بین‌الملل با احترام و انعطاف و مطابق شأن آنها رفتار نمایند. اگر این برخورد احترام‌آمیز را برگزینند قطعاً بر تعداد تماس‌ها و دیدارهای آنها افزوده شده و اتفاقاً مسیر بازیگری آنها در پرونده‌های بین المللی هم همچنان فعال خواهد بود.

هدف از گفتگوی تلفنی آقای مکرون با آیت الله رئیسی چه بود؟

در حال حاضر آنچه از گفتگوی تلفنی یک و نیم‌ساعته مکرون با آقای رئیسی منتشرشده و نیز دیدارهای ایشان با آقایانشی جین پینگ و نیز ولادیمیر پوتین و اردوغان در یک سال اخیر منتشر شده؛ نشان می‌دهد که مکرون در یک حالت سردرگمی بوده و در یک برزخ تصمیم‌گیری قرار دارد. فرانسه هنوز خود را یکی از بازیگران تراز اول جهان تصور می‌کند که صاحب کرسی دائم شورای امنیت بوده و با دارا بودن حق وتو، یک کشور صنعتی پیشرو است. از طرف دیگر، بازیگران جدیدی را می‌بیند که به راحتی خواسته‌های این کشور را رد کرده و اتفاقاً خلاف منافع ملی آن رفتار می‌کنند و این کشور هم ابزار خاصی برای تحمیل خواسته‌های خود ندارد. کاهش میزان تولید نفت و گاز در یک ماه اخیز شاهد مثال خوبی از این واقعیت است. ورود به مباحث دریای مدیترانه مثال دیگری است. پاریس از یک‌سو با ورود به مسائل دریای مدیترانه و مذاکره با مقامات ترکیه تلاش دارد نقش یک میانجی بی طرف و خاتمه دهنده مناقشه را بازی کند و زمانی که با جواب‌های محکم اردوغان مواجه می‌شود؛ به ناچار رویه تعامل و معامله را بر می‌گزیند. وی در دیدار با مقامات پکن هم به‌رغم استفاده از ادبیات توهین‌آمیز نسبت به مقامات کاخ کرملین، از شی جین پینگ می‌خواهد تا مقامات روسیه و به ویژه شخص پوتین را تشویق به مذاکره و مصالحه در جنگ اوکراین نماید.

حال به نظر می‌رسد که مکرون همین رویکرد را نسبت به ج.ا.ایران اتخاذ کرده است. از یک‌سو در پی ارعاب تهران در پرونده هسته‌ای و تعاملات تسلیحاتی آن با مسکو است و از طرف دیگر از توافق‌های به‌عمل‌آمده در مذاکره با مقامات آمریکایی استقبال کرده و خواهان نقش میانجی‌گری تهران برای توقف بحران اوکراین است. این کشور چهار خواسته اصلی از ایران دارد:

  1. افزایش تولید نفت و گاز و صادرات آنها؛
  2. امکان سرمایه گذاری فرانسوی‌ها در ایران؛
  3. توقف صادرات تسلیحات ایران به روسیه و ایفای نقش میانجیگری در بحران اوکراین؛
  4. کاهش تهدیدات علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی به ویژه پس از پرتاب موفق موشک هایپرسونیک.

دلیل سرگردانی فرانسوی‌ها چیست؟

فرانسه در جنگ جهانی دوم و در حالی که آمریکا و روسیه شوروی، در حال قدرت گرفتن بودند؛ تقریباً تمام زیرساخت‌های قدرت خود را از دست داد. این کشور با روش‌های مختلف، ابتدا به تسلیحات هسته‌ای دست‌یافت و سپس با استفاده از وام‌های خارجی، اقتصاد خود مجدداً احیا کرد.

این کشور به همراه دیگر همسایگان اروپایی خود، به دلیل ضعف اساسی که در مقابل تهدیدات خارجی به ویژه از جانب کمونیسم احساس می‌کرد؛ سازوکار جمعی را برای رفع مشکلات برگزید. ناتو و اتحادیه اروپا دو خروجی بسیار مهم این اتفاق جمعی بود. اتفاقی که البته بخش زیادی از حاکمیت ملی این کشورها را از آنها سلب کرد. همچنین به دلیل اتکایی که به ساختارهای جمعی پیدا شد؛ ایجاد زیرساخت‌های انفرادی قدرت، مورد غفلت واقع شد. در این بین پیشنهادهایی برای ایجاد ارتش مستقل اروپایی و... مطرح شد اما همگی در حد حرف باقی ماند و قدم مؤثری برای اجرا برداشته نشد. آغاز قرن بیست و یکم همزمان شد با قدرت گرفتن روزافزون کشورهای نوظهوری مثل چین، ایران، روسیه جدید، هند و ... که با اقدامات خود در حال شکل دادن به نظم جدیدی برای نظام بین الملل بودند. این در حالی بود که قدرت‌های غربی به ویژه آمریکا و متحدانش، با اقدامات جنگ طلبانه و تنش آمیز در حال تضعیف آرام موقعیت خود بودند. آشکار شدن افول قدرت غرب و به‌ویژه آمریکا، مقامات این کشورها را نگران کرد. شروع تنش در شبه جزیره کریمه در سال 2014 و الحاق آن به روسیه و سپس آغاز جنگ اوکراین شوک بسیار بزرگی به این کشورها بود. کشورهای اروپایی مثل فرانسه همه تقصیر را متوجه پوتین و روسیه نمی‌دانند و نقش مداخله‌جویانه آمریکا را هم غیرقابل‌انکار می‌دانند؛ هرچند آن را کتمان کنند و یا علناً بیان نکنند. در نتیجه آرام آرام شروع به جدا کردن مسیر خود از صف کشورهای متحد آمریکا کرده‌اند.

مکرون البته پیش از این و در سال 2017 و همزمان با انتخاب به عنوان رئیس جمهور فرانسه، تلاش‌هایی برای استقلال در سیاست خارجی از خود بروز داده بود مثلاً از آقای پوتین در خانه شخصی‌اش پذیرایی کرد و از وی چندین بار تمجید کرد اما بروز اتفاقاتی مثل جنبش جلیقه زردها در سال 2018 و تداوم آن در چند سال پیاپی، به وی گوشزد کرد که گریز از مدار متحدان منطقه‌ای به‌ویژه آمریکا به این راحتی‌ها هم نیست.

تمایلات استقلال‌طلبانه فرانسه که این بار توسط جلیقه زردهای مورد حمایت آمریکا به محاق رفته است؛ در ادوار گذشته هم به شیوه‌های دیگر توسط این کشور مهار شده بود. فرانسه با علم به این موضوع، واکنش روسیه در قبال تحرکات غرب گرایانه گرجستان و اوکراین را به‌خوبی درک می‌کند و نوعی ابراز همدردی پنهان با روسیه دارد چرا که به خوبی می‌داند آمریکا با چنین سیاست‌هایی، در پی کنترل رقبای خود و تداوم سلطه بر دیگر کشورهاست.

فرانسه به همراه دیگر کشورهای اروپایی به این می‌اندیشد که تا چه زمانی می‌تواند تابع سیاست‌های آمریکا باشد و تقریباً تمام توان خود را در سایه تصمیمات کاخ سفید اتخاذ کرده و هماهنگ نماید. به اذعان بسیاری از کارشناسان یکی از دلایل عمده خروج انگلیس از اتحادیه اروپا بازیابی بخشی از استقلال خود بود که به مرور سلب شده بود. یکی از تفاوت‌های کشورهایی مثل فرانسه با انگلیس، نداشتن منابع انرژی‌های فسیلی است که پاشنه آشیل عمده‌ای برای یک کشور صنعتی است.

آینده فرانسه را چگونه پیش بینی می کنید؟

ادامه وضع کنونی به ویژه تداوم جنگ اوکراین چنین آینده‌ای را پیش روی فرانسه ترسیم می‌کند:

  • این کشور در سیاست‌های نظامی، تابع و در سایه سیاست‌های تهاجمی و سلطه طلبانه آمریکا قرار دارد و باید بخشی از هزینه ماجراجویی‌ها و ابرقدرتی این کشور را پرداخت کند. گسیل کردن حجم زیاد تسلیحات و کمک‌های غیرنظامی به اوکراین شاهد مثال این باور است.
  • تداوم جنگ اوکراین رابطه این کشور را با کشورهای اصلی صاحب انرژی مثل روسیه و ایران و تا حدودی عربستان و اقمار آن، به خطر انداخته است. فرانسه همچون سال گذشته باید شاهد مرگ هزاران شهروند خود باشد و حتی با افزایش چند برابری قیمت سوخت هم نمی‌تواند انرژی مورد نیاز خود را تأمین کند.
  • تداوم همراهی با آمریکا، فرانسه و کشورهای مشابه آن را از دسترسی به منابع معدنی و مالی و بازارهای بسیاری محروم کرده است که باز هم ایران، روسیه و چین نمونه‌های بارز آن هستند.
  • نزدیک شدن کشورهای عربی به‌ویژه عربستان و امارات و نیز چین و ترکیه به محور ایران و روسیه، زنگ خطر هشدارهای جدی را برای مقامات پاریس به صدا درآورده است که اگر این نزدیکی روابط، به ائتلافی تبدیل شود که در مقابل خود، کشورهای غربی و اروپایی را در یک جبهه متخاصم تعریف کرده‌اند؛ فرانسه عملاً مصداق بارز ضرب‌المثل آش نخورده دهان سوخته خواهد شد. به این معنی که در طی ده‌ها سال بخش زیادی از استقلال و قدرت خود را از دست داده و اکنون نیز باید در جبهه دشمنان قدرت‌های نوظهور تعریف شود. این فرایند قطعاً به معنی اضمحلال و فروپاشی قدرت فرانسه خواهد بود. لذا مقامات کاخ الیزه از هم‌اکنون نگران‌اند که در این چارچوب تعریف نشوند.
  • تقابل عربستان و دیگر کشورهای عربی و نیز چین با غرب یعنی خروج سرمایه از فرانسه از یکسو و تحمل هزینه‌های همراهی با آمریکا در عرصه‌های مختلف مثل دادن کمک‌های بلاعوض به جبهه‌های اوکراین از سوی دیگر به منزله هزینه مضاعف و معامله دو سر باخت برای این کشور خواهد بود.

تفکرات مکرون برای رساندن فرانسه به مطلوب خود چیست؟

نتیجه این موقعیت سنجی‌هاست که مکرون را وا می‌دارد تا در ابتدای آوریل (اواسط فروردین ماه) جاری به همراه یک هیئت بزرگ تجاری به چین سفر کند و در مصاحبه پایانی خود مجدداً بر نظریه «استقلال استراتژیک» خود تأکید ورزد. وی در این مصاحبه گفت: «اروپا باید در برابر فشارها برای تبدیل شدن به دنباله روهای آمریکا مقاومت کند» او همچنین تأکید کرد: «خطر بزرگی که اروپا را تهدید می‌کند گرفتار شدن در بحران‌هایی است که برای ما نیست». همچنین همین دیدگاه باعث شد تا وی با رئیس جمهور اسلامی ایران تماس گرفته و 90 دقیقه با ایشان به مذاکره بپردازد. به دنبال این مذاکره بود که همه آن شعارهای پوشالی آزادی بیان و حقوق بشر و ... را کنار گذاشته و هم گردهمایی سالانه منافقین در پاریس را لغو می کند و هم نیروهای پلیس آلبانی به مقر منافقین حمله کرده و با هلاکت یکی از آنها، تعداد زیادی را هم بازداشت می‌کند. قطعاً اگر شرایط فراهم شود دور از ذهن نیست که آقای مکرون به ایران هم سفر کند یا یک هیئت بزرگ سیاسی – اقتصادی در آینده نزدیک راهی تهران کند. همچنین به‌رغم انتقادهای بسیار، هشت روز پذیرای محمد بن سلمان ولیعهد سعودی در هفته جاری باشد.

مقامات اروپایی و از جمله فرانسه متوجه تغییرات شگرف نظام بین المللی شده و در حال تلاش برای همراه کردن خود با این تحولات هستند. آن‌ها دریافته‌اند که اگر بازیگران جدید را به رسمیت نشناسند و همچنان بر خوی استکباری خود اصرار ورزند، مثل بسیاری از قدرت های سابق به تاریخ خواهند پیوست و این خود گوشه ای از واقعیت تغییر در هندسه نظم جهانی است.

 

  • ارسال نظرات