با توجه به تحولات افغانستان و روی کار آمدن مجدد طالبان در دوسال گذشته، برآن شدیم تا سیر تطورات فکری طالبان را مورد بررسی قرار دهیم. در این راستا مصاحبهای با جناب آقای مهدی سهرابی، پژوهشگر و کارشناس ارشد مسائل افغانستان صورت داده و پیرامون تحولات اخیر برخی سوال ها پرسیده شود.
چالش های طالبان در دوران حکومت اولیه خود چه بود؟
طالبان که برخلاف گروههای اسلامی نظیر احزاب مجاهدین[1] و القاعده[2] فاقد چارچوبهای مشخص برای تشکیل یک دولت اسلامی در سال 1375 بود، پس از برچیدن دولت مجاهدین و تشکیل یک دولت جدید به نام «امارت اسلامی»، با مسائل و مشکلات جدیدی مواجه شد. اولین چالش دولت طالبان، اجرای قوانین و سنن پشتونها در افغانستان بود که البته از منظر آنها سنتهای اسلامی محسوب میشد. نظریهپردازان امارت اسلامی تنها آداب و سنن مناطق جنوبی افغانستان را مورد تائید دانسته و سنتهای سایر مناطق ازجمله شمال را مغایر با اسلام و برگرفته از بیگانگان میدانستند. این مسئله که عمل به کدام سنت صحیح است، مشکلاتی را در مناطقی چون کابل، هزارهجات و لوی پکتیا (استانهای پکتیا، پکتیکا، لوگر و خوست فعلی) به وجود آورد و سبب استفاده طالبان از زور و خشونت برای اجرای آن شد که البته نارضایتیهای عمومی را نیز به دنبال داشت.
حل نارضایتیهای مذکور و ضرورتهای حکومتداری بهتدریج سبب تعدیل در برخی قوانین سختگیرانه طالبان شد که تا حدودی این گروه را از تفکرات اولیه خود دور ساخت. این روند پس از حکومتداری اول طالبان (1382 الی 1400) نیز تداوم یافت و این گروه در مناطق تحت تسلطش از اجرای برخی قوانین سختگیرانه که در دهه 1370 بر اعمال آنها تأکید داشت، پرهیز کرد. با به قدرت رسیدن طالبان در سال 1400، مجدداً این گروه با خواستهها و انتظارات داخلی (بهویژه شهروندان ساکن مراکز استانها و شهرهای بزرگ) و خارجی جدید مواجه گشت که نیازمند اتخاذ یک راهبرد در برخورد با آنان بود. این راهبرد، با عملگرا شدن نسبی جنبش طالبان محقق شد.
طالبان به تدریج با گذشت زمان و درس گرفتن از تجارب حکومتداری اول خود و همچنین افزایش سن رهبرانش به درکی از واقعیتهای صحنه افغانستان و جامعه بینالملل رسید. این گروه پس از دهه 1370 و بهویژه پس از به قدرت رسیدن در سال 1400، با درنظر داشت واقعیتهایی از قبیل تأثیر شبکههای اجتماعی و رسانههای غربی بر افکار عمومی افغانستان، ضرورتهای دولت سازی و حکمرانی بر مردم، لزوم حفظ حکومت، کسب مقبولیت داخلی، افزایش ارتباطات با جامعه بینالملل، رعایت قوانین بینالمللی و ...، از اجرای برخی قوانین سختگیرانه که ریشه در آداب و رسوم پشتونها (پشتونوالی[4]) دارد، صرف نظر کرد. در بیانی دیگر، عملگراشدن (پراگماتیسم) دولتمردان امارت اسلامی سبب شد تا این گروه برخی مبانی فکری و دیدگاههایش را تعدیل کرده و از برخی خطوط قرمز دهه 1370 خود عبور کند. البته روند تلطیف قوانین سختگیرانه که همچنان نیز ادامه دارد، با واکنشهای منفی درون گروهی (ناسیونالیستهای قوم پشتون) نیز روبهرو بوده و سبب بروز برخی اختلافات شده است. اما در مجموع، سران این گروه متوجه این امر شدهاند که حکومتداری با این چنین اقدامهای افراطگرایانه و قوانین سختگیرانهای، ثمرهای جز نارضایتیهای مردمی و بین المللی و نابودی حکومتشان نخواهد داشت.
طالبان در دهه 1370، در رسانهها حضور نداشت و حتی زمانی که کابل را تصرف کرد، تلویزیون را حرام اعلام کرده و سینماهای پایتخت افغانستان را تخریب کرد. اما بهتدریج که این گروه متوجه اهمیت و تأثیرگذاری فضای مجازی و رسانهها شد، فعالیتهای خود را در این حوزه آغاز کرد. طالبان از سال 2006 م. سایت رسمی خود به نام «الاماره» را افتتاح کرد و به تدریج فعالیتهای خود را در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توییتر و پیامرسانهایی نظیر تلگرام و واتسآپ افزایش داد. با به قدرت رسیدن طالبان در سال 1400 نیز اگرچه این گروه محدودیتهایی را بر فعالیتهای رسانهها وضع کرد اما مانع از فعالیتهای آنان نشد.
دولت اول طالبان، موضع سختی در قبال بانکداری مدرن که به زعم آنها مبتنی بر رباخواری بود، داشت و در فرمانی به تمام مسئولین نهادها و ادارههای امارت اسلامی، ضمن مطلقاً ممنوع اعلام کردن اخذ جریمه بالمال، از تمامی این نهادها خواسته بود تا مواد مندرج اخذ جریمه بالمال در تمام قوانین، مقررات و اساسنامههای افغانستان را اصلاح کنند. همچنین در آن مقطع، عمده علمای طالبان معتقد بودند که گمرکات و درآمدهای حاصل از آن جزء درآمدهای غیر معوض بوده و بنابراین نامشروع است. اما در دولت دوم طالبان مشاهده میشود که این گروه نهتنها مالیات و اخذ جریمه بالمال را نامشروع نمیداند، بلکه اهتمام ویژهای نیز در جمعآوری آن بهمنظور تأمین هزینههای دولتش دارد.
طالبان در دهه 1370، تأکید ویژهای بر حجاب بانوان (داشتن برقعه و چادری[5]) داشته و تردد آنان در کوچه و خیابانها را تنها در حالت اضطرار مجاز میدانستند. اما در مقطع حکومتداری دوم طالبان مشاهده میشود که اگرچه این گروه بر رعایت حجاب توسط زنان تأکید دارد اما همانند دهه 1370 بانوان را ملزم به پوشیدن برقعه نکرده و از تردد آنان در اجتماع جلوگیری نمیکند. اکنون در مناطق شمالی افغانستان، برخی از بانوان با پوشش معمول (محلی و ...) خود در جامعه تردد میکنند و طالبان نیز منعی برای این نوع پوشش ایجاد نکرده است.
طالبان پس از تصرف پایتخت افغانستان در سال 1375 و تشکیل دولت، تحصیل دختران را مغایر با اسلام (با قرائت طالبان) دانست و تمامی مدارس دخترانه را مسدود کرد. در مقطع حکومتداری دوم این گروه، اگرچه تحصیل دختران در کلاسهای بالاتر از ششم و دانشگاهها ممنوع اعلام شده است اما طالبان تحصیل دختران را مغایر با احکام اسلام ندانسته و مسدودی آن را تا زمان تدوین یک نظام آموزشی اسلامی و مطابق با آداب و رسوم افغانستانی عنوان کرده است.
در دهه 1370، مردم کابل سرآغاز حکومت طالبان را توأم با اعدام یک رئیسجمهور (دکتر محمد نجیبا... احمدزی)، یافتند و پس از آن، شهر کابل و دیگر استانهای افغانستان شاهد اعدامهای علنی، سنگسار و قطع شدن دست و پای افرادی بود که از سوی دادگاههای طالبان مجرم شناخته میشدند. این اقدامات تأدیبی علنی در مقطع حکومتداری دوم این گروه به ندرت مشاهده میشود که حاکی از عدول رهبران طالبان از اقدامات تأدیبی در جامعه است.
ممنوعیت کوتاه کردن ریش مردان از دیگر قوانین طالبان در دهه 1370 است که در حکومتداری دوم از اجرای آن صرف نظر شده است. این در حالی است که در حکومت اول طالبان، این اقدام حرام شمرده میشد و افراد خاطی به مدت یک ماه به زندان منتقل میشدند تا مجدداً ریش آنها رشد کند. البته در برخی مناطق جنوبی افغانستان، مسئولین محلی طالبان همچنان بر عدم کوتاه کردن ریش تأکید داشته و در این خصوص به آرایشگاههای مردانه هشدار دادهاند.
ممنوعیت فروش مواد مخدر بهویژه بنگ، ازجمله دیگر قوانین طالبان در دهه 1370 است که در دولت دوم این گروه، ممنوعیتی در این خصوص مشاهده نمیشود. البته طالبان در سال 1401 از ممنوعیت کشت کوکنار در افغانستان خبر داد اما پس از گذشت قریب به دو سال، این فرمان به دلایل متعددی به صورت کامل اجرایی نشده است و آمارهای ضد و نقیضی در این خصوص توسط نهادهای بین المللی و کشورهای همسایه منتشر میشود[6].
در مقطع حکومتداری اول طالبان، وزارت امر به معروف و نهی از منکر، جایگاه ویژهای در افغانستان داشت و احدی اجازه انتقاد از عملکرد این وزارت را نداشت. دایره اختیارات این وزارت بسیار گسترده بود و بر تمام فعالیتهای دولتی و احوالات دولت و مردم نظارت داشت. اما در مقطع حکومتداری دوم این گروه، اگرچه وزارت مذکور مجدداً بنا نهاده شد اما از حدود اختیارات آن کاسته شده و دایره فعالیتهای آن نیز مشخص است.
از دیگر قوانین لغو شده در طی حکومتداری دوم طالبان، ممنوعیت استعمال سیگار است. در دهه 1370 استعمال سیگار در هر شرایط و مکانی ممنوع بود و در صورت مشاهده توسط اعضای طالبان، افراد استعمال کننده بازداشت میشدند. میزان اهمیت این موضوع به حدی بود که رهبری طالبان شخصاً در این خصوص فرمان صادر کرده بود و از فرماندهان این گروه نیز خواسته بود تا در خصوص اجرای این فرمان اهتمام داشته باشند.
بستن دستار بر سر ازجمله قوانینی بود که اعضای طالبان در حکومتداری اول این گروه ملزم به اجرای آن بودند اما در مقطع حکومتداری دوم طالبان الزامی برای بستن دستار نیست و مشاهده میشود که برخی از وزرا و فرماندهان طالبان حتی در نشستهای رسمی فاقد دستار هستند.
ایدئولوژی طالبان همانند هر ایدئولوژی دیگری ناگزیر است که در مفاهیم ثابت بوده و در مصادیق مطابق مقتضیات روز باشد. این ایدئولوژی، مجموعهای از الگوهای رفتاری و اعتقادی همسو با فضای اجتماعی و سیاسی موجود است. مقتضیات زمان، ضرورتهای دولت سازی و حکمرانی بر مردم، تغییرات اجتماعی و فرهنگی طی سه دهه گذشته و ...، سبب شده تا این گروه علیرغم برخی مخالفتهای داخلی، گامهای عملی در جهت تعدیل رفتار خود بردارد. عدم تمرکز آنها روی برخی هنجارهای خاص روستاهای پشتوننشین جنوبی و همچنین تغییر در اعمال اقدامهای تأدیبی، همگی نشاندهنده آن است که طالبان همانند دهه 1370، دنبالهرو سرسخت اسلام التقاطی با آداب و رسوم پشتونها نیست.
اکنون به نظر میرسد دیدگاه غالب رهبران این گروه (نه فرماندهان میانی) وسیعتر شده و به سمت اسلامگرایی نوگرایانه نظیر اسلامِ کشورهای عربی (عربستان، امارات متحده و ...) در حرکت است. البته این به معنای عدم تأثیرپذیری طالبان از فرهنگ قبیلهای پشتونها نیست؛ بلکه مقصود آن است که طالبان در اجرای آداب و رسوم مناطق جنوبی، تعدیلهای بسیاری را از خود نشان داده است. از سوی دیگر، باید دانست که تعدیل مبانی فکری که از آن سخن گفته شد، مختص رهبران طالبان است؛ چراکه همچنان در میان برخی فرماندهان میدانی و جنگجویان طالبان، افکار افراطی و با دیدگاهی بسته مشاهده میشود. این تفکرات افراطی که در حکومتداری دوم طالبان منجر به اقدامهای افراطی و وضع قوانین سختگیرانه در برخی مناطق افغانستان شده است، اگرچه مورد تایید حکومت مرکزی نیست اما سبب نارضایتیهای گسترده مردمی شده است.
[1] - در دهه 1370 احزاب مجاهدین افغانستان نظریهها و طرحهایی برای یک دولت اسلامی ارائه کرده بودند.
[2] - پیشگامان القاعده ازجمله عبدا... عزام و ابومصعب الزرقاوی سالها وقتِ خود را صرف سازماندهی، برنامهریزی و طراحی یک جامعه اسلامی کرده بودند.
[3] - پراگماتیسم یا عملگرایی یک جنبش فلسفی است که معتقد است: «اگر نظر و عقیدهای برای انسان، کارآمد و مصلحت باشد، در واقع حقیقت است». پراگماتیسم معتقد است که حقیقت به انسان بستگی دارد و هر چیزی که فایده، سودمندی و نتیجهای برای انسان داشته باشد؛ همان حقیقت است. پراگماتیسمها میگویند باید به جای ایدئال و احساسات، بر واقعیتها تمرکز کرد.
[4] - پشتونوالی مجموعهای از قوانین مربوط به شرافت و روش زندگی برای پشتونهای افغانستان و پاکستان است که عمدتاً روی اصولِ شرافت (ناموس)، ننگ (برخی تعصبات) و انتقامجویی تمرکز دارد. پشتونوالی که حدوداً 5 هزار سال قدمت دارد، دارای پنج اصل ابتدایی شامل مهماننوازی، همبستگی، میهنپرستی، شجاعت و انتقام است.
[5] - نوعی پوشش زنانه در افغانستان
[6] - دﻓﺘﺮ ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر و جرائم ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ در ﮔﺰارﺷﯽ در تیر 1402 اﻋﻼم کرد که افغانستان در سال 2022 م.، 80 درصد تریاک جهان را تولید کرده و به یکی از بزرگترین ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﻣﺖآﻣﻔﺘﺎﻣﯿﻦ/ﮐﺮﯾﺴﺘﺎل در منطقه مبدل گشته است. این سازمان همچنین به دلیل عدم ارائه کشت جایگزین به کشاورزان، از افزایش 28 درصدی سطح زیر کشت خشخاش در افغانستان در سال مذکور خبر داد. این در حالی است که سازمان اطلاعات جغرافیای انگلیس در خرداد 1402 اعلام کرد که تصاویر ماهوارهای این سازمان حکایت از کاهش 99 درصد کشت خشخاش در استان هلمند دارد. همچنین روزنامه انگلیسی تلگراف در تیر 1402 با انتشار گزارشی از کاهش 80 درصدی کشت خشخاش در افغانستان خبر داد.