
ایران پیروز شد و انتقام غزه، کرانه باختری، لبنان و یمن و همه مظلومان جهان را گرفت، مظلومانی که برای اولین بار در تاریخ مدرن احساس کردند کسی از آنها دفاع می کند .
شاید بسیاری در منطقه و سراسر جهان، به ویژه کسانی که امور ایران را دنبال میکردند و تمام حرکات ایران را به ویژه در ده سال گذشته رصد میکردند، معتقد بودند که برای ایران دست کشیدن از برخی رویه های قدیمی خود، به ویژه آنهایی که مربوط به واکنش آن به بسیاری از تحولات پیرامونش یا مستقیماً به آن مربوط میشود، تقریباً غیرممکن است و آنچه که معمولاً سیاست «صبر استراتژیک» ایران نامیده میشود، همواره ویژگی اساسی تمام حرکات ایران بوده است، به ویژه در چارچوب رویارویی بین ایران و محور شرارت به رهبری ایالات متحده آمریکا و نوک پیکان آن در منطقه، یعنی رژیم صهیونیستی، که تا همین اواخر یک رویارویی غیرمستقیم بود که گاهی توسط عوامل و گاهی توسط متحدانش موسوم به نیروهای نیابتی مدیریت میشد.
در تقابلی که مهمترین فصلهای آن ترور دانشمندان هستهای ایران، بهویژه شهید محسن فخری زاده، با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی، علاوه بر هدف قرار دادن برخی تأسیسات علمی، گاهی از طریق حملات سایبری و گاهی از طریق عملیات خرابکارانه، و در نهایت ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، شهید سردار قاسم سلیمانی، در نزدیکی فرودگاه بغداد بود، رهبری ایران به گزینه «صبر استراتژیک» وفادار ماند و این سیاست را حتی با وجود ادامه حملات اسرائیل که برخی از آنها پیامدهای شدیدی بر جامعه ایران و تصویر ایران به عنوان یک کشور قوی و قدرتمند بر جای گذاشت، ادامه داد.
درست است که واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی با هدف قرار دادن پایگاه آمریکایی عین الاسد در کویر الانبار عراق، موقتاً از این میدان خارج شد. با این حال، وسعت و دامنه این خروج به دقت محاسبه شده بود و اجازه پیشرفت اساسی در گزینه بلندمدت ایران را نداد، گزینهای که ظاهراً هدف آن به دست آوردن طولانیترین زمان ممکن برای تکمیل مقدمات لازم برای رویارویی بزرگ در منطقه بود، رویاروییای که مورد انتظار و پیشبینی بود و جایی برای فرار یا اجتناب از پیامدهای آن وجود نداشت .
ایران در دو مورد قبلی، در پاسخ به جنایات مکرر رژیم صهیونیستی، به ویژه پس از ترور شهید اسماعیل هنیه در قلب پایتخت، تهران، و در پاسخ به حمله به کنسولگری ایران در دمشق، با موشکهای بالستیک به این رژیم حمله کرد. این حملات از نظر دقت، منحصراً هدف قرار دادن پایگاهها و اهداف نظامی صهیونیستی، و همچنین از نظر اندازه و مدت زمان محدود، متمایز بودند. با این حال، پس از آخرین تجاوز صهیونیستی-آمریکایی که صبح جمعه، سیزدهم ژوئن، ایران را هدف قرار داد و منجر به خسارات مادی و انسانی شد که میتوان آن را سخت و بیسابقه توصیف کرد، ایران یک تصمیم تاریخی گرفت که از طریق آن از قلمروی صبر استراتژیک خود خارج شد و به وضوح و صراحت آرامش همیشگی خود را که بسیاری در بسیاری از مراحل آن را نتیجه ضعف و ترس از ورود به رویارویی مستقیم با ارکان محور شر در منطقه و جهان تفسیر میکردند، کنار گذاشت .
در این رویارویی که صبح سهشنبه گذشته پایان یافت، ایران و رهبری سیاسی و نظامی آن تمام ایدههای موجود خود را به کار گرفتند و بخش قابل توجهی از تواناییها و ظرفیتهای خود را به نمایش گذاشتند. آنها حتی تا جایی که یک خواننده با ذهن ایرانی میتوانست انتظار داشته باشد، پیش رفتند و از بسیاری از خطوط قرمزی که همیشه به عنوان مانعی در راه خواستههای طرفداران و حامیانشان از آنها وجود داشت، عبور کردند و بسیاری از هشدارهایی را که قبلاً مانعی برای ابراز خشم و عصبانیت آنها در مواجهه با دشمنانشان، و در رأس آنها دشمن اسرائیلی، بود، نادیده گرفتند .
در عملیات استثنایی «وعده صادق ۳»، ایران بسیاری از توهماتی را که بر ذهن اسرائیلیها و در پس آن بر ذهن متحدانش در منطقه و جهان حاکم بود، در هم شکست. بدون شک، تمام ایدههایی را که در ذهن نتانیاهو و ائتلاف افراطی او در گردش بود، نقش بر آب کرد. آنها در یک لحظه از خودبزرگبینی، تصور میکردند که میتوانند مهمترین دژهای مقاومت در منطقه را با یک ضربه قاطع فرو بریزند و از بدترین کابوسهایی که از زمان اولین دوره قدرت خود در «دولت» عبری آنها را آزار داده است، خلاص شوند.
آنها حتی به جایی رسیدند که در مورد خاورمیانه جدیدی سخن می گویند که در آن «اسرائیل» اولین و آخرین حاکم خواهد بود و سیطره خود ر بر مردم و کشورهای منطقه تحمیل خواهد کرد. این امر در سخنرانی بزالئل اسموتریچ مشهود بود که در آن آشکارا خواستار آن شد که برخی از کشورهای عربی هزینه جنگ علیه ایران را متحمل شوند، که نشان دهنده میزان تکبر و غروری است که این «دولت» سرکش و جنایتکار به آن رسیده است .
در عملیات «وعده صادق ۳» که برای همه، به ویژه رژیم غاصب عبری، غافلگیرکننده و تکاندهنده به نظر میرسید، که در نتیجه حملات گسترده ایران، از همان ابتدا شروع به فریاد زدن کرد و در کنار آن، متحد مورد اعتمادش در واشنگتن، که به طور غیرمعمولی حمله ایران به بزرگترین پایگاه خود در منطقه را پذیرفت و به سمت تسلیم شدن به شرایط ایران در رابطه با آتشبس رفت، که شامل توقف کامل و جامع همه اشکال تجاوز بود، بدون اینکه جبهه دشمن بتواند به دستاوردهای واقعی که صحنه را تغییر دهد، دست یابد، که مهمترین آن نابودی برنامه هستهای صلحآمیز ایران است که طبق دادهها و با وجود حمله اخیر آمریکا، به نظر میرسد آسیب جدی ندیده است و حتی میتواند شاهد شروع جدیدی در روزهای آینده باشد، که ممکن است منجر به دستیابی ایران به بمب هستهای در صورت تمایل شود، که در این صورت ضربهای تاریخی به کل محور شرارت و استکبار در جهان خواهد بود .
در طول دوازده روز نبرد، جمهوری اسلامی ایران حماسه تاریخی بیسابقهای را رقم زد. با وجود اینکه این نبرد، چه از نظر میزان تواناییهای نظامی، چه از نظر کیفیت سلاحها و تواناییهای اطلاعاتی و چه از نظر پشتیبانی لجستیکی، نبردی نابرابر بود، علاوه بر پوشش سیاسی و رسانهای که بدون شک به نفع دشمنانش بود، توانست به دستاوردی شگفتانگیز دست یابد که دوستان را قبل از دشمنان شگفت زده کرد و خطوط قرمز جدیدی را ترسیم کرد که قبلاً وجود نداشتند و میتوانند در مرحله آینده، بازدارنده و مانعی در برابر جاه طلبیهای همه دشمنانش باشند .
پس از آنچه در دو هفته گذشته شاهد بودهایم، میتوانیم بگوییم که جمهوری اسلامی ایران، که هرگز روی سقوط یا شکست آن شرط نبسته ایم، به پیروزی قاطعی بر کل محور شرارت دست یافته است. تلاشهای سیاسی، دیپلماتیک و نظامی که انجام داده است، علاوه بر تلاشهای امنیتیاش در سطح داخلی، ضربه مهلکی به دشمنانش وارد کرده و نقشههای شیطانی آنها را که برای همه ایرانیان صرف نظر از گرایشهای سیاسیشان شر میپروراندند، خنثی کرده است. همچنین نقشه بزرگی را که برای از بین بردن نیروهای مقاومت در منطقه در نظر گرفته شده بود، خنثی کرده است. اگر ایران در جنگ شکست میخورد، با چالشهای بیسابقهای روبرو میشد که میتوانست منجر به فروپاشی و نابودی برخی از آنها یا حداقل عقبنشینی و تسلیم آنها شود .
حماسه «وعده صادق ۳» بیشک ثابت کرد که ایران نه ببر کاغذی است، آنطور که ناامیدان و شکستخوردگان ادعا میکنند، و نه کشوری است که بالهایش را بسته باشد، آنطور که تیم بزرگی از مأموران سفارت و لانههای اطلاعاتی در منطقه تبلیغ میکنند. از طریق صدا و تصویر به همه ثابت شده است که ایران عزتمند و قدرتمند چیزی بیش از یک کشور و بزرگتر از جغرافیا است، بلکه ترکیبی از تاریخ و تمدن، علم، ادب و فرهنگ، ترکیبی از هنر خواندن گذشته و برنامهریزی برای آینده است. ایران ثابت کرده است که پایداری در برابر توطئهها غیرممکن نیست، مقابله با نقشههای دشمنان، هر چقدر هم که بزرگ باشند، ممکن است و دستیابی به پیروزی تنها منوط به میزان تواناییها و ظرفیتها نیست .
جمهوری اسلامی ایران ثابت کرده است که پای بندی به اصول از دستیابی به دستاوردها مهمتر است، ادامه دادن راه کسانی که زندگی خود را وقف خدمت به کشور و پروژه های کلان آن کردهاند از حفظ دستاوردها مهمتر است، و همه فداکاریها در مقایسه با حفظ حقوق و مشروعیت اهداف ناچیز است .
ایران با وجود هزینه سنگینی که در این نبرد پرداخت، پیروز شد؛ هزینهای بسیار کمتر از آنچه که اگر تحقیر و شکست را میپذیرفت، یا از ترس گسترش نبرد و افزایش تلفات، تصمیم میگرفت از تجاوز بگذرد، میپرداخت .
ایران، تحت رهبری رهبری خردمندانه آیت الله خامنه ای و به لطف انسجام داخلی، وحدت همه گروههای سیاسی، مذهبی و قومی و حمایت مردم از رهبری خود، به رغم همه مشکلات و بحرانهایی که با آن روبه رو بود، پیروز شد .
ایران پیروز شد و انتقام غزه، کرانه باختری، لبنان و یمن و همه مظلومان جهان را گرفت، مظلومانی که برای اولین بار در تاریخ مدرن احساس کردند کسی از آنها دفاع میکند و انتقام بیعدالتیهایشان را میگیرد، و اینکه این موجود یاغی و شهرک نشینان شرورش بالاخره با کسی مواجه شده اند که عذاب سختی وحشتناکی به آنها تحمیل کند و پس از آنکه در بسیاری از خانهها ویرانی و خرابی به بار آورده بودند و دستانشان به خون بیگناهان آلوده بود، اینک با دستلن پرتوان جمهوری اسلامی ایران مجازات شده اند.
درود بر ایران، رهبری و مردمش، درود بر قهرمانان ارتش و سپاه پاسداران، درود بر سربازان گمنامش که با تمام شایستگی و توانایی این حماسه را رهبری کردند، درود بر شهدای صالحش که جان خود را برای جلوگیری از تجاوز و مجازات جنایتکاران فدا کردند، درود بر مقاومت در تمام اشکال و نامهایش که روز به روز ثابت می کند تنها نیرویی است که قادر به خنثی کردن توطئه ها و نقشه های متعدد دشمنان میباشد.