
در هفتههای های گذشته، جهان نظارهگر تحولی راهبردی در معادلات قدرت منطقهای و جهانی بود که نهتنها به عنوان یک رخداد امنیتی یا نظامی، بلکه بهمثابه نقطه عطفی در تاریخ معاصر ملت ایران و نظم نوین بینالملل باید تحلیل شود. پیروزی قاطع جمهوری اسلامی ایران بر رژیم صهیونیستی و تحمیل آتشبس به این رژیم، صرفاً یک برتری میدانی نیست بلکه شکستهشدن یک اسطوره و زایش یک قدرت تمدنساز جدید است.
برای نخستینبار، آنچه سالها بهعنوان «اسرائیل شکستناپذیر» تبلیغ میشد، با ضربهای سنگین و فراموشنشدنی از سوی جمهوری اسلامی ایران مواجه شد. نهفقط در سطح سختافزاری و عملیاتی، بلکه در سطح روانی و راهبردی، رژیم صهیونیستی دچار فروپاشی حیثیتی شد. نظامی که خود را قلب امنیت منطقه و مرکز ثقل نظم غربی در خاورمیانه معرفی میکرد، امروز با فرار مهاجران، بحران اعتماد داخلی و تجزیه اجتماعی مواجه است. گنبد آهنین که نماد شکستناپذیری اسرائیل بود، عملاً در برابر قدرت موشکی ایران فرو ریخت و این فروپاشی نمادین، آغاز یک زوال واقعی است.
در مقابل، کشورمان در این مواجهه سرنوشتساز، نهتنها توانست قدرت بازدارندگی خود را به رخ جهانیان بکشد بلکه میدان را به محملی برای تولید قدرت نرم و انسجام ملی بدل کرد. این رخداد، آغازگر دورهای جدید از وحدت، خودباوری، و عزت ملی است که اگر با هوشمندی حفظ و تقویت شود، میتواند بستر پیشروی راهبردی کشور در عرصههای مختلف باشد. انسجام سیاسی، همصدایی نیروهای داخلی، و اجماع ملی در برابر تهدید خارجی، دستاوردی است که از دل بحران بیرون آمد و باید آن را پاس داشت و هوشیار بود که خناسان با تحریک و تشویق به اتخاذ تدابیر حاشیه ساز فرهنگی و اجتماعی آن دستاورد را تخریب نکنند!
این فتح راهبردی، پیامهای مهمی برای آینده دارد. نخست آنکه اتکا به قدرت داخلی در همه سطوح – نظامی، اقتصادی، فناورانه و مدیریتی – تنها مسیر بقاء و پیشرفت در دنیای ناامن امروز است. دیگر اینکه، وعدههای توخالی قدرتهای غربی و بهویژه ایالات متحده آمریکا، برای چندمینبار در صحنه عمل، به عنوان گزارههایی بیپشتوانه و فریبنده اثبات شد. آمریکا که در ظاهر مدعی مهار بحران و جلوگیری از جنگ است، عملاً در این نبرد تاریخی، نهتنها متحد اصلی رژیم صهیونیستی بود بلکه نقش فعالی در تهییج و تشدید تنشها داشت.
در این میان، آنچه رمز اساسی پیروزی ایران بود، پیروی از رهبری و حفظ ایمان دینی و ملی ملت است. آیه شریفه «وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» دقیقاً ناظر بر چنین شرایطی است؛ زمانی که ملت با ایمان، مقاومت و تبعیت از ولایت، توانست در برابر پیچیدهترین و خطرناکترین تهدیدات منطقهای سربلند بیرون آید. نقش راهبری هوشمندانه مقام معظم رهبری و وحدت ملت در این بزنگاه تاریخی غیرقابل انکار است و باید مورد توجه نخبگان و سیاستگذاران قرار گیرد.
در سوی دیگر، این رویداد تاریخی، گروههای مزدور و خائن را برای همیشه بیاعتبار ساخت. رسانههایی که سالها در تلاش برای القای ضعف و ناتوانی به ملت ایران بودند، در مواجهه با این پیروزی، یا سکوت پیشه کردند یا به تحریف واقعیت پرداختند. گروههایی همچون منافقین و سلطنتطلبان، که همیشه در صف دشمنان ملت ایران بودند، بار دیگر رسوا شدند. ملت ایران ثابت کرد که در لحظات تاریخی، سره را از ناسره تشخیص میدهد و فریب تبلیغات مزدوران رسانهای را نمیخورد.
در قیاس با کشورهای منطقه، عزت و اقتدار ایران امروز، جلوهای چشمگیر یافته است. کشوری که روزی در برابر قدرتهای خارجی، تحقیر میشد و حتی تصمیمات راهبردی آن در سفارتخانههای غربی گرفته میشد، امروز به الگوی استقلالطلبی و مقاومت برای ملتهای دیگر بدل شده است. در حالی که دولتهای عربی منطقه در برابر آمریکا و اسرائیل کرنش میکنند و برای بقای خود به حمایت بیگانگان وابستهاند، کشورمان بدون تکیه بر هیچ قدرت خارجی، با اتکا به مردم و ایمان خود ایستاده است. این تفاوت، تفاوت در فلسفه حکمرانی و هویت ملی است. همان تفاوتی که ایران امروز را از دوره قاجار متمایز میسازد.
نکته کلیدی دیگر در این نبرد تمدنی، نقشآفرینی راهبردی رسانهها و جبهه نرم جمهوری اسلامی ایران بود. برخلاف گذشته، این بار رسانههای جبهه انقلاب، توانستند هم در عرصه داخلی و هم در سطح منطقهای و بینالمللی، تصویر واقعی قدرت ایران و ضعف دشمن را بهدرستی منتقل کنند. روایتسازی هوشمندانه، برجستهسازی نمادهای ملی و دینی، و استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی و رسانههای جایگزین، همگی مؤلفههایی از جنگ رسانهای نوینی بود که در کنار میدان نظامی، جبهه رسانهای را نیز به پیروزی رساند.
اکنون که این فتح بزرگ حاصل شده است، باید با هوشمندی از آن صیانت کرد. حفظ وحدت، تقویت سرمایه اجتماعی، پرهیز از واگراییهای سیاسی بیثمر، و اولویتدادن به منافع ملی در همه سطوح، ضرورتهایی هستند که تداوم مسیر پیروزی را تضمین میکنند. همچنین، تبدیل این دستاورد نظامی به پیشران پیشرفت اقتصادی و فرهنگی کشور، مأموریتی است که نخبگان و کارگزاران نظام باید آن را بهصورت جدی دنبال کنند البته در این مسیر بایستی برخی از کارگزاران فرسوده کنار گذاشته شده و چرخ امور به نخبگان واقعی و کارآمد سپرده شود!
در پایان بایستی بر این نکته تاکید داشت که آنچه رخ داد، فقط یک پیروزی در نبرد نبود؛ اثبات این حقیقت بود که ملت ایران در پرتو ایمان، عقلانیت، و پیروی از ولایت، میتواند در برابر پیچیدهترین بحرانهای بینالمللی نیز سربلند بیرون آید. این نقطه عطف تاریخی، نویدبخش آغاز عصری نوین از تمدنسازی اسلامی و نقشآفرینی مؤثر ایران در نظم آینده جهان است. این راه، راهی است که با خون شهدا آغاز شد و با همت ملت ادامه مییابد. اکنون وقت آن است که از این فرصت برای بازسازی همهجانبه کشور، هم در حوزه سخت و هم در عرصه نرم، بهرهبرداری کنیم و با امید، اعتماد و وحدت، ایران را به قلههای پیشرفت و اقتدار برسانیم.