
به دنبال درگیریهای خونین در شهر سویدا در جنوب سوریه، ارتش رژیم صهیونیستی بامداد چهارشنبه 25 تیرماه 1404 ساختمان وزارت دفاع سوریه و اطراف کاخ ریاست جمهوری در دمشق را هدف حملاتی قرار داد که در نوع خود بی سابقه محسوب می شود. این حملات تنها چند ساعت پس از تهدید تلآویو به اقدام نظامی در صورت عدم عقب نشینی نیروهای دولتی سوریه از سویدا صورت گرفت.
طبق آخرین گزارش ها، در سویدا اعلام آتش بس شده و وزارت دفاع این کشور گفت که پس از چند روز درگیری مرگبار با قبایل بدوی، با شخصیت های برجسته و سرشناس شهر به توافق رسیده است. پیش از این نیز درگیری ها در این شهر به توافق آتش بس منجر شده بود.
ریشه درگیری ها
سویدا، شهری با اکثریت جمعیت دروزی (اقلیتی که با بیش از 3 درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند)، در روزهای اخیر صحنه درگیری های شدید میان نیروهای ارتش سوریه و گروههای مسلح دروزی بوده است که در اثر آن دستکم ۷۰ نفر کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی شدهاند. این در حالی است که دیده بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن، تعداد کشتهها را بیش از ۲۵۰ نفر اعلام کرده که شامل ۱۳۸ نظامی، ۲۱ اعدامی و چندین کودک و زن می باشد.
گفته می شود خشونتها در سویدا ابتدا با آدم رباییها و درگیری میان قبایل سنی بدوی و شبهنظامیان دروزی شعلهور شد. در این میان شیخ «حکمت الهجری» یکی از رهبران بانفوذ دروزیها که مورد حمایت رژیم صهیونیستی می باشد، نقش مهمی در آغاز بحران داشته و پیروانش به تصرف ساختمانهای دولتی در سویدا پرداخته اند.
برخی ناظران نیز دلیل تاآرامی در جنوب را به خشونت ورزی نیروهای دولتی و نیز ناکامی دولت جدید سوریه در ارایه یک نسخه سیاسی فراگیر و در نتیجه نارضایتی عمومی در این منطقه نسبت می دهند.
در طول بحران داخلی سوریه، دروزیها نیروی نظامی مستقلی شکل داده و اکنون در مرحله پسا اسد، بر سر ادغام با دولت جدید دچار اختلاف شدهاند. در طول ماه های گذشته نیز جنوب سوریه شاهد درگیری های متعددی بود که دهها کشته بر جای گذاشت و رهبران مذهبی و محلی تلاش کرده بودند با توافق نامههایی تنش را کاهش دهند.
رژیم صهیونیستی دروزیها را به عنوان متحدان بالقوه خود در سوریه میداند و مدعی است برای محافظت از آنان مداخله کرده است. در مقابل، وزارت دفاع سوریه اعلام کرد که گروههایی قانون آتشبس را نقض کردهاند و نیروهای دولتی در پاسخ به آتش دشمن، تلاش دارند تا از غیرنظامیان حمایت کنند. این وزارتخانه همچنین از ایجاد گذرگاههای امن برای خروج شهروندان از شهر خبر داد.
علاوه بر حمله به دمشق، حملات هوایی اسراییل به منطقه سویدا نیز ادامه دارد و ارتش این رژیم اهدافی شامل تانک، راکتانداز، خودروهای مجهز به تیربار و کاروانهای تسلیحاتی را هدف قرار داده است.
حملات اولیه اسراییل به سویدا جنبه نمادین داشت، اما به تدریج تشدید شده و این نگرانی وجود دارد که اسراییل دست به حملاتی طولانیتر، مستقیمتر و ویرانگرتر در خاک سوریه بزند و به این وسیله اهداف دیرین خود را در این کشور محقق سازد.
اهداف و انگیزه های اسراییل
در باره اهداف و انگیزه های دخالت نظامی رژیم صهیونیستی در سوریه گمانه های مختلفی مطرح است. به گفته بنیامین نتانیاهو، هدف اسرائیل مقابله با تهدیدات علیه اقلیت دروزی سوریه و نابودی گروههایی است که آنها را باندهای رژیم و تهدیدکننده امنیت اسرائیل می داند.
فراتر از مواضع رسمی تل آویو، از یک سو، حملات اسرائیل به سوریه ناظر به مقابله با دولت جدید سوریه، به ویژه جناحهای اسلامی افراطی، و ممانعت از تثبیت کامل اقتدار این دولت و جلوگیری از بازسازی قابلیتهای نظامی در این کشور تعبیر می شود.
همچنین، حملات نتانیاهو واکنشی است به رویدادهای امنیتی مانند شلیک راکت به مناطقی در اسرائیل از خاک سوریه که با هدف ارسال پیام هشدار و حفظ امنیت مرزهای اسرائیل صورت میگیرد.
توسعه طلبی و اشغال نظامی سوریه در قالب طرح «کریدور داوود» از دیگر دلایلی است که در تحرکات نظامی اسرائیل علیه سوریه ذکر شده است. هدف از این طرح، ایجاد منطقهای پیوسته میان سرزمینهای اشغالی و مناطق تحت کنترل نیروهای کرد جدایی طلب است. صهیونیستها در قالب این پروژه بلندپروازانه میخواهند با کمک پایگاههای آمریکایی در طول مرزهای جنوبی سوریه (مثلث مرزی عراق، سوریه و اردن موسوم به تنف) به سمت شمال حرکت کرده و با ایجاد مسیری امن، به رودخانه فرات برسند و بدین وسیله از نفوذ ترکیه و ایران در سوریه جلوگیری کنند. البته نسبت به پروژه هایی مانند کریدور داوود به شکل رسمی از سوی رژیم صهیونیستی موضعگیری نشده و بیشتر از سوی رقبایی چون ترکیه مطرح شده است.
از طرفی، برخی تحلیلگران معتقدند اسرائیل به دنبال ایجاد یک منطقه خودمختار دروزی در استان سویدا است که از دمشق مستقل باشد و بتواند به عنوان منطقه حائل عمل کرده و امنیت بلندیهای جولان را تضمین کند. همکاری دروزیها با اسرائیل در چارچوب این ساختار منطقهای جدید در جنوب سوریه قابل ارزیابی است.
افزون بر این، حملات و تحرکات نظامی اسرائیل، در چارچوب مذاکرات و تحولات منطقهای برای امکان پذیر ساختن عادی سازی روابط میان دمشق و تل آویو با منطق «النصر بالرعب» انجام میشود؛ خصوصا آنکه هر گونه توافق آشتی در آینده، مشروط به حفظ بلندیهای جولان تحت کنترل اسرائیل می باشد.
جمع بندی و دورنما
بحران داخلی سوریه در مرحله پسااسد که هر از گاهی در مناطقی مانند ساحل و جنوب شعله ور شده، نشانگر عمق اختلافات سیاسی و گسست های قومی در این کشور می باشد که حاکمیت جدید به ریاست احمد الشرع، به رغم شعارهایی چون وحدت ملی و حرکت به سوی حکومت فراگیر، هنوز موفق به مهار آن نشده است.
وجود تفکرات تمامیتخواه با خمیرمایه ایدئولوژی اسلام افراطی که کم و بیش بر عقلانیت حاکمیت جدید غلبه دارد، مانع ارائه الگوی جامع سیاسی شده و در نتیجه موفق به جلب رضایت عمومی به ویژه در مناطق ملتهب با حضور گروه های مسلح نشده و طبیعی است که به جای مذاکره و تفاهم و توافق، شاهد درگیری های خونین در سوریه باشیم.
دخالت خارجی خصوصا رژیم صهیونیستی نیز از جمله عوامل تشدید بحران بوده و به طور خاص در شهر سویدا این رژیم به طور مستقیم وارد معرکه شده و به حمایت از اقلیت دروزی پرداخته است. فطعا این حمایت از سر دلسوزی نیست، بلکه تل آویو با بهره برداری از درگیری های داخلی در صدد تحقق اهداف توسعه طلبانه خود در سوریه و تضعیف ساختار جدید و پروژه های خطرناکی همچون تجزیه و چه بسا اشغالگری تازه می باشد.
از این منظر، افق تحولات در سوریه تیره و تار است و احتمال تداوم درگیری ها و استمرار دخالت های رژیم غاصب وجود دارد. تنها راه مهار بحران داخلی و مقابله با توسعه طلبی و تجاوزات اسرائیل، توافق فراگیر داخلی و بازگشت به فرهنگ مقاومت می باشد که زمینه های آن در عموم مردم سوریه وجود دارد؛ هر چند حاکمیت جدید هنوز به این جمع بندی نرسیده و بلکه تا اینجای کار با طرح های آمریکا و اسرائیل در این کشور همسویی و همراهی نشان داده است.