❇️ بیتردید آنچه که میتواند ایران و افغانستان را ـ با توجه به عمق دامنه اشتراکات تاریخی، ادبی و عرفانی ـ به حد اعلایی از همکاریهای دو طرف برساند، تأکید بر میراث مشترک این سرزمینِ گسترده فرهنگی و تمدنی است. دشمنان روابط بین دو کشور تلاش زیادی دارند که بتوانند از شکافهای موجود قومی و زبانی در افغانستان بهره برده و به این شکافها ضریب داده و فاصله اتحاد ملت افغانستان را با یکدیگر افزایش دهند و از سوی دیگر روابط بین افغانستان و ایران را با چالشهای مختلفی مواجه سازند.
❇️ آنچه که باید در نظر گرفته شود این است که در افغانستان چنین برداشت نشود که ایران به دنبال ایجاد شکاف قومی و زبانی در بین ملت افغانستان است؛ بلکه برعکس، ایران به دنبال ایجاد اتحاد و تقویت وحدت ملی و پر کردن شکافهای قومی و زبانی در راستای همگرایی منطقهای است. متأسفانه برخی برداشتهای اشتباه در طی سالهای گذشته موجب فرصتسوزیهایی در روابط دو طرفه شده است.
❇️ زبان پشتو و زبان فارسی مکمل یکدیگر در راستای تشکیل تمدن بزرگ اسلامی در سرزمین افغانستان میتوانند باشند. زبان فارسی نه رقیب زبان پشتو که بهعنوان مقوّم آن شناخته میشود. هر که گمان کند زبان فارسی عرصه را بر پشتو تنگ میکند، دچار اشتباه فاحش شده است، و هر که تصور کند زبان پشتو در صدد حذف فارسی است، ظرفیت و قدمت فارسی را درنیافته است.
❇️ اگر ایران با رویکرد فرهنگی و فرصتمحور به مهاجران افغانستانی در خاک خود بنگرد و بازگشت آنان را با هماهنگی حاکمیت افغانستان، در مراحل مختلف و همراه با پشتیبانی در حوزههای آموزش، اشتغال، مسکن، نیازهای عاطفی و خانوادگی سامان دهد، بسیاری از تهدیدهای حوزه مهاجرت میتواند به فرصت تبدیل شود.
❇️ تأکید دو کشور بر موضوعاتی همچون فلسطین، مقابله با استکبار جهانی، خودکفایی درونی، استقلال سیاسی با محوریت دین و سایر پیوندهای دینی، مذهبی، ادبی و تمدنی، میتواند نوعی مدل وحدتگرایانه بین ایران و افغانستان ایجاد کند تا خود آغازی برای وحدت کشورهای مسلمان باشد.