❇️ کریدورهای ابداعی آمریکا و رژیم صهیونیستی در ابعاد مختلف، حیات ژئوپلیتیک ایران و به تبع آن مقاومت را تحت تأثیر قرار خواهد داد ازجمله در بُعد اقتصادی، کریدورهای زنگزور و داوود میتوانند مسیرهای سنتی ترانزیت ایران را دور زده و بی اهمیت سازند.
❇️ زنگزور جایگزین بخشی از مسیر ایران–قفقاز و ایران–اروپا شده و وابستگی منطقه به خطوط شمال–جنوب ایران را کاهش میدهد. داوود نیز میتواند بخشی از مسیر شرق–غرب در شام را از محور مقاومت جدا کرده و فرصتهای ترانزیتی ویژهای را به بازیگران همسو با غرب بسپارد.
❇️ در بُعد امنیتی–نظامی، این پروژهها به ایجاد دو محور فشار همزمان منجر میشوند: فشار از شمال با نفوذ ترکیه–ناتو از طریق زنگزور، و فشار از جنوب–غرب با تثبیت نفوذ رژیم صهیونیستی در حاشیه شام. چنین آرایشی، برای ایران و متحدانش به معنای کاهش عمق استراتژیک، افزایش تهدیدات مرزی و محدودیت ژئوپلیتیکی در جابهجایی نیرو و تجهیزات است.
❇️ در بُعد سیاسی–روانی، تکمیل این دو کریدور پیام نمادینی برای افکار عمومی منطقه دارد: القای «افول نفوذ ایران» و آغاز دورهای که نظم منطقهای با محوریت غرب و متحدانش بویژه رژیم صهیونیستی شکل میگیرد. این پیام میتواند بر محاسبات بازیگران خرد منطقه اثر گذاشته و آنان را به سمت فاصله گرفتن از تهران و جبهه مقاومت سوق دهد.
✅ راهکار مقابله، ترکیبی از اقدامات همزمان است:
⬅️ اقدامات میدانی: حضور فعال در نقاط کلیدی و جلوگیری از تغییرات جغرافیایی و ژئوپلیتیک حتی با استفاده از تهدید سخت.
⬅️دیپلماسی فعال: استفاده از ابزار دیپلماسی و ائتلاف سازی منطقهای و بینالمللی برای تثبیت خطوط قرمز مرتبط با تغییرات ژئوپلیتیکی تنش زا.
⬅️حوزه اقتصادی: تقویت ارتباط اقتصادی و طراحی متقابل مسیرهای جایگزین ترانزیت که وابستگی کشورهای همسایه به ایران را افزایش دهد.
⬅️ائتلافسازی ژئوپلیتیک: پیوند عمیقتر با همپیمانان در قفقاز و منطقه غرب آسیا بر اساس مولفههای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک برای ایجاد سد مشترک در برابر این پروژهها.
❇️ در نهایت باید اشاره داشت در مواجهه با این اقدامات ژئوپلیتیک دشمنان، ایران نیازمند رویکردی چندلایه و پیشدستانه است، پیش از آنکه این دو کریدور به بخشی جدانشدنی از واقعیت ژئوپلیتیک منطقه تبدیل شوند.