در خصوص ابعاد، اهداف و پیامدهای عملیات طوفان الاقصی که از نظر شدت و گستردگی و همچنین شکل و ماهیت، یک عملیات کاملاً متفاوت و «بینظیر» و «بیسابقه» در تاریخ مبارزات ملت فلسطین است، مطالب مختلفی گفته و نوشته میشود.
یکی از نکات بسیار مهم و قابل تأمل که درباره تحولات اخیر فلسطین و نبرد گروههای مقاومت در سرزمینهای اشغالی وجود دارد، نقش برجسته و «تعیینکننده» این تحولات در «نظم جدیدی» است که پیرامون مسأله فلسطین در حال شکل گیری بوده، ابعاد و گسترهای فراتر از فلسطین و در کل منطقه غرب آسیا خواهد داشت.
عملیات طوفان الاقصی یک «نقطه عطف» در تحولات فلسطین و غرب آسیا است، که از قابلیتها و ظرفیتهای مؤثری برای ترسیم یک نظم نوین در منطقه برخوردار است که فعلاً و با قطعیت نمیتوان در خصوص ابعاد و محتوای آن نظر داد و باید منتظر تحولات پیش رو بود.
اما این دلیل نمیشود که در خصوص پیامدهای نظمساز آن نادیده انگاشته شود؛ لذا میتوان در باره ابعاد و خصوصیات نظم جدیدی که ناشی از طوفان الاقصی شکل میگیرد، دو فرضیه جدی و قریب به یقین را در نظر گرفت.
یک: در نظم جدیدی که با عملیات فلسطینیها در اراضی اشغالی در حال شکلگیری است، «روند عادیسازی» به شدت تضعیف و احتمالاً از بین خواهد رفت. صهیونیستها به ویژه در سالهای اخیر تلاش میکنند با سیاست عادی سازی، نظم خاصی را در منطقه به شکل دهند که افزایش مشروعیت رژیم از طریق گسترش دامنه دوستان و شرکای منطقهای و فرامنطقهای به خصوص از بین کشورهای عربی و اسلامی از ارکان اصلی آن است.
در همین راستا است که برخی کشورهای عربی از جمله امارات، بحرین، سودان و تعدادی دیگر با این رژیم اقدام به برقراری روابط دیپلماتیک کردهاند و اخیراً عربستان هم با مذاکرات فشردهای که با تلآویو و واشنگتن داشت به دنبال این مسأله بود که ظاهراً بن سلمان با مشاهده تحولات فلسطین و نبرد طوفان الاقصی در تماس با وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده که ریاض به تمام گفتگوها در این خصوص پایان میدهد. اگر تغییر نظر عربستان واقعاً درست باشد، این مسأله نشان میدهد که عملیات طوفان الاقصی در منطقه و جهان، به شدت روی این انگاره و دیدگاه که رژیمصهیونیستی یک رژیم قدرتمند و قابل اتکاست خط بطلان خواهد کشید و چه بسا ممکن است در آینده نزدیک شاهد تجدیدنظر در سیاست کشورهایی هم که در منطقه (امارات، بحرین، مراکش و ...) به روابط خود با این رژیم رسمیت دادهاند، باشیم.
بنابراین در نظم جدید، دیگر مسألهای به نام عادیسازی به شکلی که تا 6 اکتبر یعنی جمعه پیش از آغاز عملیات طوفان الاقصی مواجه بودیم، نخواهیم داشت. از این رو، عملیات به همراه تحرکات دیگری که در منطقه وجود دارد، نظم مدنظر رژیم صهیونیستی که آمریکا هم به عنوان یک ضلع فعال از آن حمایت می کرد شکل نخواهد گرفت؛ برخلاف قبل، هزینه عادیسازی به شدت بالا خواهد رفت؛ چرا که ساختار و نظم مد نظر رژیم صهیونیستی و آمریکا وضعیت شکنندهتری خواهد داشت. از این رو، وقتی این ساختار شکسته شود، ساختار غالب که به نفع مقاومت و در ضدیت با رژیم است جایگزین آن خواهد شد.
دو: در نظم جدید فلسطین اشغالی و منطقه با یک «بازدارندگی جدید» که از افزون بر ابعاد «دفاعی – نظامی» از مقبولیت و مشروعیت «ذهنی» هم برخوردار باشد موجه خواهیم شد که این بُعد از نظم از همین امروز قابل تحقق است.
اکنون در افکار عمومی فلسطین و جهان پیروز میدان فلسطین است و در مقابل، رژیم صهیونیستی به رغم برخورداری از ارتش و تجهیزات قدرتمند و سازمانهای اطلاعاتی پیشرفته و تسلیحات مدرن، بسیار آسیبپذیر و متزلزل است؛ نه تنها در صحنه میدان بلکه در اذهان و افکار عمومی سطح جهان نیز شاهد یک تصویر مخدوش و ضعیف شده از رژیم صهیونیستی در برابر تصویری قدرتمند از مقاومت خواهیم بود. اینکه سازمانهای کوچکی به نام حماس و جهاد اسلامی، در کمتر از یک هفته در باریکهای که کمتر از 3 درصد خاک فلسطین اشغالی است، بیش از 1000 کشته، بیش از ۲۰۰۰ زخمی و بیشتر از 1500 اسیر از یکی از قدرتمندترین بازیگران منطقه و جهان از نظر نظامی و اطلاعاتی بگیرد، واقعاً شگفتانگیز است!
نکتهای که در اینجا وجود دارد این است که بازدارندگی از قبل هم بوده و تحولات سالهای اخیر نشان میداد که این بازدارندگی چه از سوی صهیونیستها و چه برخی کشورهای منطقه دستکم گرفته میشد. اما تحولات اخیر که باعث ایجاد نوع جدیدی از «موازنه قدرت» میشود، بازدارندگی قبلی مقاومت فلسطین را همراه با توانمندیهای اطلاعاتی و امنیتی نهادینه کرد. کمترین پیامد این بازدارندگی قدرتمند، این است که حتی در داخل محافل صهیونیستی نیز امیدهای اندکی که برای بقاء این رژیم وجود دارد را از بین خواهد بود. چرا که رژیم صهیونیستی در اثر نبرد طوفان الاقصی ضربات «ترمیمناپذیری» خورده است.