مدت زمان زیادی از اجرای عملیات طوفان اقصی و وارد آمدن ضربات مرگبار بر پیکره رژیم اشغالگر قدس نمیگذرد با این حال هنوز هم این رویداد، سرخط اصلی خبری رسانه های مختلف جهان را به خود اختصاص داده است. عملیاتی که موجب کشته شدن بیش از 1000 اسرائیلی و زخمی شدن قریب به 3 هزار تن دیگر شده و ده ها اسرائیلی نیز به اسارت جنبش مقاومت اسلامی فسلطین(حماس) در آمده اند.
پیچیدگی های قابل تامل عملیات طوفان اقصی که نمودی عینی از یک عملیات هیبریدی(ترکیبی) را تداعی میکند و تحمیل مجموعه ای از ضربات برای نخستین بار به رژیم اشغالگر قدس که پیشتر در تاریخ، نمونه ای نداشته، همه و همه اسرائیل را با نوعی وضعیت سردرگمی رو به رو کرده که در قالب آن، در عین حال که این رژیم و مقام های نظامی و اطلاعاتی آن، رجزخوانی های دور و درازی را علیه مقاومت فلسطین مطرح می سازند، در عین حال، هیچ تحرک تازه ای را از خود به نمایش نگذاشته و البته که بعضا با شوک های تازه ای نیز از سوی جریان مقاومت فلسطین رو به رو می شوند.
شاید یکی از عینی ترین این شوک ها این باشد که در مدت اخیر مدام اخباری منتشر شده که از نفوذ رزمندگان مقاومت اسلامی فسلطین به عمق سرزمین های اشغالی و درگیری با ارتش و دستگاه های امنیتی این رژیم حکایت دارند. البته که کنشگری فعال دولت آمریکا در ارائه کمک به اسرائیل و حضور در منطقه نیز این پالس معنادار را مخابره می کند که بر خلاف لفاظی های فراوان صهیونیست ها، وضعیت به قدری برای آن ها وخیم شده که آنها نیاز مبرم و فوری به کمک های واشینگتن پیدا کرده اند.
با این همه، عملیات طوفان اقصی و مقامت جانانه فلسطینی ها در برابر دشمن صهیونیست، حداقل از 3 منظر بر آینده رژیم اشغالگر قدس اثرگذاری مستقیم خواهد داشت و بیراه نیست اگر تقابل محور مقاومت با رژیم صهیونیستی را به دو دوره قبل و پس از عملیات طوفان اقصی تقسیم بندی کنیم.
1: تشدید مهاجرت معکوس از اراضی اشغالی
پیش از اجرای عملیات طوفان اقصی، گزارش های افشاگرانه فراوانی از افزایش قابل ملاحظه روند مهاجرت معکوس از اراضی اشغالی به ویژه به سمت کشورهای اروپایی منتشر می شد. در این رابطه به طور خاص آژانس های توریستی در اراضی اشغالی در گزارش های مختلف خود که در نشریات بین المللی نیز بازتاب می یافت، از اوجگیری قابل توجه اقبال شهروندان صهیونیست جهت مهاجرت به خارج از اراضی اشغالی خبر می دادند و در این رابطه تاکید داشتند که کشورهای آلمان، لهستان و پرتغال، از جمله اصلی ترین مقاصد مهاجرتی صهیونیست ها هستند.
تنها در مورد کشور پرتغال، بر اساس آنچه مسولان بخش مهاجرت این کشور اعلام کرده اند، حدودا 21 هزار شهروند صهیونیست جهت مهاجرت به این کشور درخواست ثبت کرده اند که این موضوع آن ها را به بزرگترین جامعه شهروندان خارجی متقاضی جهت زندگی و فعالیت در پرتغال تبدیل کرده است. جالب است که تا همین چند سال پیش، رژیم اسرائیل هرگونه اراده شهروندان خود جهت مهاجرت از اراضی اشغالی را به صورت ضمنی به مثابه اقدامی خیانت بار در نظر می گرفت.
این در حالی الست که در مدت اخیر این معادله به کل تغییر کرده و به یک امر کاملا عادی تبدیل شده است. از این رو، انتظار می رود با توجه به اجرای عملیات طوفان اقصی و تشدید تنش ها در عمق اراضی اشغالی، در ادامه راه شاهد افزایش قابل ملاحظه روند مهاجرت معکوس صهیونیست ها از اراضی اشغالی نیز باشیم. معادله ای که بحران های ایجاد شده برای رژیم اشغالگر قدس را بیش از پیش تشدید خواهد کرد.
2: برقراری معادلات تازه در قالب مواجهه اشغالگران صهیونیست با مقاومت فلسطین
یکی از اصلیترین پیامدهای عملیات طوفان اقصی برای رژیم اشغالگر قدس این است که در آینده، این رژیم به کل نوعِ مواجهه خود با جریان مقامت فلسطین را مورد بازنگری قرار خواهد داد. به بیان ساده تر، این رژیم به خوبی خواهد فهمید که هر اقدام آن علیه ملت فسلطین، با صدور صورت حساب های سنگین برای این رژیم از سوی جریان مقامت فلسطین رو به رو خواهد شد و البته که می تواند فجایع قابل توجهی را نیز برای این رژیم به همراه داشته باشد.
به بیان ساده تر، عملیات طوفان اقصی تا حد زیادی معادله بازدارندگی و موازنه قدرت میان جرایان مقاومت فلسطین و رژیم اشغالگر قدس را تغییر داده و دستِ مقاومت در استیفای حقوق ملت فسلطین را بازتر و قدرتمندتر خواهد کرد.
3: تشدید شکاف و تنش ها در نهادهای سیاسی-امنیتی رژیم صهیونیستی
در نهایت باید گفت که عملیات طوفان اقصی، زلزله ای بزرگ را در قالب معادلات سیاسی و به ویژه نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم اشغالگر قدس سبب خواهد شد. دلیل این مساله نیز کاملا روشن است: زیرا جریان ها و تشکیلات مذکور، به دلیل نقطه ضعف های جدی خود تا حد زیادی تحقق موفقیت آمیز عملیات طوفان اقصی را ممکن و تسهیل کرده اند.
معادله ای که در کلیت خود، از یک بحران بسیار بزرگ برای رژیم اشغالگر قدس خبر می دهد و البته که خود میتواند موجب ایجاد بحران های عدیده دیگر برای صهیونیست ها به ویژه از حیث تشدید منازعات سیاسی-جناحی و البته اجتماعی در اراضی اشغالی شود.