
پس از دور دوم مذاکرات ایران و آمریکا، بر خلاف ایران که شاهد مواضع یکسانی از تمام قوا در مورد مذاکرات هستیم، اما همچنان در کاخ سفید آشفتگی و چند صدایی به گوش میرسد و از یک سو ترامپ اعلام میکند به دنبال تعطیل کردن صنعت هستهای در ایران نیست و از سویی دیگر والتز مشاور امنیت ملی آمریکا خواستار توافقی مانند لیبی و برچیدن کامل تاسیسات هستهای در ایران است و این یعنی در کاخ سفید راهبرد مشخصی در مورد مذاکرات وجود ندارد و با وجود این تعارضات و شرایط منطقه نمیتوان در مورد آینده مذاکرات نظر قطعی داد با این حال این مذاکرات در چند حالت قابل بررسی است:
الف) مذاکرات به یک توافق ذیل موضوع هستهای منجر شود که این موضوع بسته به اراده طرف آمریکایی دارد، زیرا با توجه به بدعهدی چند باره آمریکایی ها، ایران برای اجرای هر توافقی به دنبال اجرای مرحله به مرحله و امکان راستی آزمایی است موضوعی که دو بار در زمان شهید رئیسی تا آستانه امضای توافق هم پیش رفتند (سند سپتامبر)، اما هر دوبار با بدعهدی طرف غربی مذاکرات با شکست مواجه شد و البته ایران خواستار تصویب هرگونه توافقی در کنگره آمریکا است تا نقض عهد برای آمریکاییها نیز هزینه داشته باشد.
ب) مذاکرات به بن بست برسد و هیچ توافقی امضا نشود که در این صورت شاهد افزایش تنش در منطقه خواهیم بود موضوعی که تیم نتانیاهو، والتز و روبیو به شدت به دنبال آن هستند و با این برآورد که بعد از شهادت سید حسن نصرالله، یحیی سنوار و سقوط سوریه محور مقاومت تضعیف شده خواستار حمله به ایران به عنوان ستون اصلی محور مقاومت هستند موضوعی که شاید یکی از علل سفر وزیر دفاع عربستان به ایران باشد، زیرا ایران تهدید کرده از هر کشوری مورد تعارض قرار گیرد قطعا حمله خواهد کرد و عربستانیها که یک بار طعم ضربات موشکی و پهپادی یمنیها را چشیدهاند به شدت ترسیدهاند.
ج) روند اتفاقات بعد از طوفان الاقصی و نقض عهدهای گسترده طرف غربی نشان داد ممکن است حین مذاکرات شاهد حرکاتی از جنس ترور فؤاد شکر در ضاحیه بیروت و سید حسن نصرالله باشیم یعنی در حالی که دشمن متعهد به کاهش تنش و آتش بس در غزه بود در سفر نتانیاهو به نیویورک دستور ترور سید حسن نصرالله را صادر کرد پس احتمال یک حرکت نیمه سخت و یا سخت از طرف غربی به محوریت آمریکا توسط رژیم صهیونیستی و یا حتی حرکت هماهنگ توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی باشیم. فراموش نکنیم ترور شهید سلیمانی توسط ترامپ اقدام بی سابقه و غیر قابل پیش بینی بود.
اما مهمترین نکته مذاکرات این است که با توجه به جنگ تعرفه ها، جنگ اکراین و روسیه و تغییر اولویتهای آمریکا از منطقه غرب آسیا به شرق آسیا و چین، ترامپ میخواهد هر چه زودتر این پرونده را به نتیجه برساند برای همین حداکثر زمان برای امضای توافق را یک بازه دو ماهه مشخص کرده، اما تعیین این ضرب العجل نباید باعث شود که ایران از خطوط قرمز خود عدول کند بلکه مستلزم اراده آمریکاییها برای اتخاذ تصمیمات سخت و همچنین کنترل رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از حرکات تهدیدآمیز است، زیرا قطعا ایران هر تحرکی از سوی رژیم صهیونیستی را از چشم آمریکا میبیند و تجربه نشان داده صهیونیستها بدون چراغ سبز آمریکاییها دست به هیچ اقدامی نمیزنند.
ضمنا با توجه به جنگ تعرفه ها، شرایط داخلی آمریکا و همپیمانانش از جمله ناتو بیانگر این موضوع است که آمریکاییها اگر بیشتر از ایران به توافق نیاز نداشته باشند قطعاً نیازشان به توافق کمتر نیست.