❇️ نگاه صفر و صدی و سیاه و سفید در عرصههای مختلف، به ویژه در حوزه سیاست میتواند پیامدهای زیانباری به همراه داشته باشد. تحلیل توافق برجام نیز از این قاعده مستثنی نیست. این توافق از همان ابتدا ادعای لغو همه تحریمهای ایران را نداشت و دامنه شمول آن به طور مشخص تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای را در بر میگرفت. برجام یک معاهده کامل و بینقص نبود و هر طرف در ازای دستیابی به برخی منافع، ناگزیر به ارائهی برخی امتیازات شد. از این رو، توصیف آن به عنوان «ترکمنچای» از یک سو، یا «فتحالفتوح» از سوی دیگر، مصداق افراط و تفریط است و به جای کمک به درک واقعیت، تنها به قطبیشدن فضای تحلیل دامن میزند. برجام توافقی بود با نقاط قوت و ضعف خاص خود. ارزیابی منطقی آن مستلزم نگاهی همهجانبه، عاری از احساسات و مبتنی بر واقعیات است. و، اما نکات تحلیلی برجام:
۱⃣ علت تشکیل برجام: این معاهده واکنش ایران به تحریمهای هستهای بود. یعنی اگر قطعنامههای تحریمی شورای امنیت در دهه ۸۰ نبود، اساساً نیازی به انعقاد برجام در دهه ۹۰ احساس نمیشد.
این معاهده، با وجود تمامی نقدهای داخلی و موانع خارجی، در اصل یک اقدام دیپلماتیک راهبردی با دو هدف کلیدی بود: نخست، "توقف صدور قطعنامههای جدید" شورای امنیت، و دوم، "ایجاد یک مکانیسم حقوقی برای لغو قطعنامههای پیشین".
⬅️در مورد هدف اول، باید اذعان کرد که این توافق با موفقیت عمل کرد و برای بیش از یک دهه، مانع از تصویب هرگونه قطعنامه تحریمی جدید علیه ایران شد.
⬅️اما در محقق ساختن هدف دوم، اگرچه در "سطح حقوقی و ظاهری"، قطعنامههای قبلی در چارچوب برجام لغو شدند، لکن در عمل، طرف آمریکایی و متحدان اروپاییاش به تعهدات خود در قبال رفع واقعی تحریمها عمل نکردند. این مسئله باعث شد ایران نتواند بهره اقتصادی و عملی از رفع تحریمها ببرد و در عمل، بخش عمدهای از مزایای مورد انتظار این توافق محقق نشد.
۲⃣ مکانیسم ماشه: در برجام عبارت «مکانیسم ماشه» وجود ندارد، بلکه «مکانیسم حل اختلاف» دوطرفه در بندهای ۳۶ (تضمین برای ایران) و ۳۷ (تضمین برای طرفهای مقابل) وجود دارد. نکته اینجاست که عموما در تحلیلها، صرفا مکانیسم طرف مقابل مطرح میشود.
۳⃣ فعالسازی مکانیسم ایران: ایران پس از خروج آمریکا و بر اساس «قانون اقدام راهبردی مجلس»، مکانیسم تضمینی خود (بند ۳۶) را سالها پیش فعال کرد و تعهداتش را کاهش داد.
۴⃣ علت عدم خروج کامل ایران از برجام: خروج کامل از برجام، بهانهای قانونی به اروپا میداد تا بلافاصله مکانیسم خود (بند ۳۷) را فعال و تمام تحریمهای قبلی را بازگرداند. ماندن ایران در چارچوب برجام، این راه را بر آنان بست.
۵⃣ شکست آمریکا: آمریکا در سال ۱۳۹۹ به همین دلیل نتوانست مکانیسم ماشه (بند ۳۷) را فعال کند و با مخالفت ۱۳ عضو شورای امنیت مواجه شد.
۶⃣ تلاش اخیر اروپا: تروئیکای اروپایی اکنون (۱۴۰۴) در آستانه لغو دائم تحریمها، به دنبال فعال کردن بند ۳۷ هستند تا از این دستاورد ایران جلوگیری کنند. نکتهای که غالبا در تحلیلها مطرح نمیشود این است که ایران با درکی هوشمندانه، با فعال کردن مکانیسم خود و ماندن در برجام، غرب را در بنبست قرار داد. تلاش اخیر اروپا یک اقدام سیاسی برای محروم کردن ایران از حق قانونیاش است.
❇️ واقعیت این است که برجام به تمام اهداف خود نرسید، اما حتی در صورت اجرای کامل، غرب میتوانست همین تحریمها را در قالب موضوعات دیگری (مانند موشکی یا حقوق بشری) اعمال کند. راه مقابله واقعی با زورگویی غرب، خنثیسازی عملی تحریمهاست.
با این وجود بایست گفت برجام در شرایط فشار حداکثری (۶ قطعنامه شورای امنیت) دو کارکرد اصلی داشت:
⬅️تعدیل فشار بینالمللی؛
⬅️خرید زمان برای ایران.
❇️ با تاکید بر این نکته مهم که تیم مذاکرهکننده میتوانست با دقت بیشتر امتیازات کمتری بدهد و دولت وقت هم میتوانست در اجرای برجام سنجیدهتر عمل کند؛ ذکر این نکته هم ضروری است که تحلیل برجام باید با توجه به شرایط زمانی اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ (ایران با ۶ قطعنامه تحریمی شورای امنیت) و روی کار آمدن دولت اعتدال با شعار "رفع تحریم از طریق مذاکره" انجام شود.
❇️ نتیجه اینکه، برای تحلیل عمیقتر برجام (یا هر پدیده سیاسی دیگر)، باید از سطح "متن" فراتر رویم و به لایههای "فرامتن، زیرمتن و بینامتن" آن توجه کنیم. اینجاست که تحلیل از توصیف ساده فراتر رفته و به یک بررسی عمیق و راهبردی تبدیل میشود.