عرصه نظام بینالملل در یک دهه اخیر تغییر و تحولات متعددی را تجربه میکند. جو بایدن در سخنرانی آغاز سومین سال ریاست جمهوری خود در کاخ سفید این گذاره را مطرح کرد که وقایع و تحولات 8 سال آینده، جریان نظام بینالمللی را تا 40 سال آینده تعیین خواهد کرد. تغیر و تحول در نظام بینالملل نکته کلیدی است که در چند محور به برجستهترین محورهای آن اشاره خواهیم کرد.
رقابت فزاینده قدرتهای بزرگ
تغیرات محیط بین المللی موجب شده که نوع رقابت وعرصهی فعالیت قدرتهای بزرگ و بازیگران میانی نظام بینالملل دچارتغییرات جدی شود که این تغیرات دامنه وسیعی از تاثیرات و تحولات را در پی دارد. جنگ روسیه علیه اوکراین و توسعه روز افزون چین از جمله مهمترین متغیرهایی هستند که به عنوان پیشرانهای تغییر این نظم بینالمللی محسوب میشوند. آمریکا دورهی بایدن بیش از هر چیزی با عواقب ناشی از بحران کرونا و تاثیرات جنگ اوکراین بر بازار انرژی و گسستهای جدی در میان جامعهی داخلی خود و همچنین سردی رابطه با متحدین عرب منطقهای خود مواجه است. بحران سیاسی تشدید شونده در رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین متحد منطقه ای آمریکا نیزموجب نگرانی بیشتردولت بایدن از آیندهی مدیریت منطقه شده است. طرح مسائلی همچون یکپارچهسازی سیستم پدافندی منطقه و شبکهسازی آن از طریق همکاری اعراب و اسرائیل و تهدیدنمایی از توان متعارف نظامی ایران ازجمله صنایع پهبادی و موشکی ازجمله مسائلی است که بایدن و تیم او برای مدیریت منطقه و همچنین محدود کردن ایران و محور مقاومت از یک سو و همچنین چسبندگی بیشتر شرکای خاورمیانهاش به خود در موضوع ممانعت از نزدیکی بیشترآنها به چین دنبال میکند. ازسویی دیگر بازیگران میانی نظام بینالملل نظیر هند، برزیل، اندونزی، آرژانتین و ترکیه با درک نوع و کیفیت رقابت قدرتهای بزرگ در تلاش هستند بانوسانگیری از این رقابتها بیشترین نفع ممکن را کسب کنند یا کمترین آسیب را شاهد باشند. در دوره تشدید رقابت قدرتهای بزرگ و عدم ثبات در عرصه نظام بینالمللی اتخاذ رویکردهای طویلالمدت با قدرتهای بزرگ کم بازده ویا زیادن ده هستند. الگوی مطلوب رسیدن به پروژههای همکاری محدود و موقت است که این رویه در میان کشورهای مختلف دنیا درحال پیگیری است.
تحول قدرت از غرب به شرق
مسئله انتقال قدرت از غرب به شرق نکته کلیدی است که تمام تحولات عرصه بینالمللی تحت تاثیر آن قرار دارد. نظم تک قطبی برآمده از دل جنگ سرد و فروپاشی شوروی و یازده سپتامبر و جنگ عراق شکسته شده و نظم جدید درحال متولد شدن است. هر تولدی برای مادر با وجود شیرینی نهایی توامان با درد و رنج و خطر است که پزشکی ماهر را برای مدیریت زایمان به مدد میطلبد. شرق چینی خواهان برپایی مجدد مجد خود در برابر غرب آمریکایی است. هر بزرگی مستلزم هزینه و تحمل فشار و سختی است. امروز شرق چینی به مثابه جوان قلدری است که خواهان بازپسگیری حقوق غصب شده خود از غرب آمریکایی است و بدیهی است که قلدر سالخورده و جا افتاده آمریکایی به راحتی امکان تحرک به جوان تازه به دوران رسیده شرقی را نخواهد داد. در یک نگاه کلی غرب حاضر به رهایی قدرت نیست بر این اساس با مرور و بررسی خط تحولات 5 سال گذشته میتوان ادراک کرد که بحرانهای متعددی در شرق درحال بروز و ظهور است. جنگ ارمنستان با جمهوری آذربایجان، تنش مرزی هند و چین، درگیری مرزی تاجیکستان و قرقیزستان، تشدید بحران تایوان، برجستهشدن تنش میان ایران و امارات بر سر مسئله جزایر سهگانه موارد دیگری که مجال پرداختن به آن در این نوشته وجود ندارد این گذاره را تائید میکند که نوک پیکان بحرانها از جانب غرب به سمت شرق هدف قرار گرفته است. در کنار این موارد تحرکات داخلی در کشورهای مختلف غرب آسیا یعنی وقایع اخیر ایران، لبنان و عراق نشانمیدهد که جریان بحران ساز در شرق از مسئلهای بدیع و نو به رویهای دائمی و پیوسته تبدیل شده است.
ایران و نظم جدید بینالمللی
ایران در کوران این رقابت فزاینده میان قدرتهای بزرگ و همچنین تحول قدرت از غرب به شرق به واسطه موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژِیکی منحصر به فرد خود، در وضعیت خاصی قرار دارد. از سویی به واسطه فشار همه جانبه غرب تحت شدیدترین نظام تحریمی و فشارسیاسی قرار گرفته و به صورت اتوماتیک به سمت شرق گرایش پیدا کرده و از سوی دیگر این شرقگرایی جمهوری اسلامی ناشی از همین تحول در عرصه نظام بینالملل است که البته مدل مطلوبی که میتواند منافع ملی کشور را تامین کرده و در عرصه جهانی خطرات را به حداقلی شدن میل دهد کارکردن همزمان با شرق و غرب بر اساس الگوهای کوتاه مدت و مشخص است.
بهره سخن
آنچه که مشخص است رقابت میان قدرتهای بزرگ هنوز به قله خود نرسیده و این جریان اقلا تا یک دهه آینده با سرعت و فشار بیشتری در جریان خواهد بود. متغیرهایی سرعتبخش دیگری نظیر تغیرات اقلیمی، مسئله اعراب و فلسطین، سرانجام نتیجه جنگ اوکراین و روسیه و نوع تحولات دولتهای عموما چپگرای آمریکای لاتین در این فرایند حرکت به سمت نظم جدیدبینالمللی موثر خواهد بود. دولتهایی در این پروسه موفق هستند که دستگاه سیاست خارجی فعال و پویایی داشته باشند و در عین حفظ مبانی و ارزشهای بنیادین خود بتوانند در عرصه جهانی فعالیتی موثر داشته باشند.