۲۰۲۴ ۱۶ September - دوشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۳
کد خبر: ۹۰۳
۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۴

واکاوی راهبرد کلان دولت آمریکا در قبال ایران

آنچه اکنون در قالب سیاست رسمی آمریکا در قبال ایران مشاهده می‌کنیم، نه یک روند و اتفاق تازه، بلکه عملاً ادامه سیاست های قبلی این کشور در رابطه با تهران است و صرفاً تاکتیک‌ها در قالب طرحواره ها و راهبردهای کلان دولت آمریکا با محوریت ایران تغییر می کنند
۱۸ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۴
نویسنده : سامان سفالگر کارشناس مسائل بین الملل

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تا به امروز، کشورمان به یکی از چالش ها و نگرانی های جدی دستگاه سیاست خارجی آمریکا و نظم جهانیِ مطلوب آن تبدیل شده است. در واقع، جهان غرب به رهبری آمریکا، ایران و گفتمان حاکم بر جهان بینی آن را تهدیدی جدی علیه اهداف و منافع خود یافته و به انحا مختلف سعی در برخورد و محدودسازی انقلاب اسلامی ایران و گسترش نفوذ بین المللی آن داشته است.

در جبهه مقابل، طرح مفاهیم جدید در حوزه حکمروایی ایران و جذاب بودنِ گفتمان ایران در این زمین برای برخی جنبش ها و ملت های منطقه خاورمیانه و حتی ورای آن، عملاً سبب شده تا سال به سال قدرت و نفوذ ایران گسترش یابد و ایران به یک چالش محوری برای جهان غرب و دستورکارهایِ مخصوصاً منطقه ای آن تبدیل شود.

در این چهارچوب، تاکنون ده ها کتاب و مقاله و گزارش در مورد سیاست خارجی ایران و آمریکا در قبال یکدیگر و چشم اندازهای متصور در قالب این روابط نوشته شده و به نوعی سعی شده از هزارتویِ دیدگاه دو طرف نسبت به یکدیگر و به طور خاص نگاهِ دولت آمریکا به عنوان سردمدار مجموعه قدرت های غربی جهان نسبت به کشورمان رمزگشایی شود.

موضوعی که به ویژه در سال های اخیر و با تشدید تنش‌زایی های جهان غرب علیه ایران(به طور خاص پس از خروج یکجانبه آمریکا از توافق برجام، طرح ادعاهای مختلف در مورد کنشگری ایران در قالب جنگ اوکراین و وقوع تحولات اخیر در کشورمان) ابعاد جدی تر و پیچیده تری نیز پیدا کرده است.

با این همه، اینطور به نظر می رسد که دو چهارچوب کلان نظری و عملی، مد نظر سیاستمداران و تصمیم سازان آمریکایی جهت برخورد با ایران بوده و اساساً این دو چهارچوب فکری به ویژه در سال های اخیر از نوعی تداوم در حوزه سیاست خارجی آمریکا در رابطه با ایران برخوردار بوده اند.

1: ارزیابی آمریکا از ایران در قالب تئوری "انتقال قدرت"

یکی از چشم اندازهای نظری که در نوع خود می تواند به فهم بهتر و دقیق تری نوعِ نگاه دولت آمریکا و سیاست خارجی این کشور به ایران کمک قابل توجهی کند، ادراکِ دقیق تئوری انتقال قدرت است. از چشم انداز این نظریه، جهان از حیث دسته بندی دولت های حاضر در آن به کنشگرانی همچون: ابرقدرت، قدرت های بزرگ، قدرت های متوسط، و قدرت های کوچک و ضعیف تقسیم می شود. کشور ابرقدرت که در نظم جهانیِ غرب محور جهان، همان ایالات متحده آمریکا است، همواره سعی دارد تا از موقعیت مسلط و هژمونیک خود در برابر دیگر قدرت ها مخصوصا قدرت های بزرگ و متوسط حراست کند.

در واقع، ابرقدرت با اقدامات و سیاست های مختلف خود مراقبت می کند که مبادا یک "چالشگر" از میان قدرت‌های بزرگ و متوسط به پا خیزد و بنیان نظم جهانی مطلوب آن را به هم بریزد. از این رو، اساساً کنشگری ایران در عرصه معادلات بین المللی به عنوان یک قدرت متوسطِ موثر، سال هاست که تصمیم سازان آمریکایی را مجاب کرده که نباید در برخورد و مهار ایران و قدرت های بزرگی نظیر چین و روسیه که آن ها هم منتقد نظام بین المللِ غرب‌محور هستند، تردیدی را به خود راه دهند.

در این فضا، آمریکایی ها جدای از اقدامات انفرادی خود، حساب ویژه ای را روی متحدانشان در حوزه قدرت های بزرگ و متوسط نیز باز کرده اند. از این منظر، ایران که جدای از توانمندی ها و قدرت سخت افزاری اش، از ظرفیت‌های قابل توجهِ نرم افزاری قدرت نیز برخوردار است، تهدیدی مستقیم برای آمریکا به حساب می آید و اساساً طیف متنوعی از مشکلات و چالش هایی که دولت آمریکا با ایران دارد را نیز باید از همین چشم انداز فهم کرد.

در واقع، آمریکایی به طور خاص در مورد ایران مایل به تضعیف و کُند کردن روند قدرت گیری منطقه ای و بین‌المللی این کشور و در نهایت خارج کردن آن از دور رقابت در چهارچوب ملاحظات قدرتِ حاکم بر نظام بین‌الملل هستند. از این رو، مبنای محوری نوعِ نگاه آمریکا به ایران را می توان از چشم انداز نظریه "انتقال قدرت" به خوبی درک کرد.

2: راهبرد میدانی اصلی آمریکا در تقابل با ایران چیست؟

پس از درک ریشه های فکری و اندیشه ای دلایل و محرک های اصلی تقابل آمریکا با ایران در حوزه سیاست‌خارجی، حال این سوال مطرح می شود که چراغ راهنمای اصلی اقدامات میدانی آمریکا جهت برخورد با ایران و اوج گیری قدرت این کشور در حوزه های مختلف چیست؟ در این رابطه به طور خاص می توان به تئوری "جنگ نامتعادل" اشاره کرد.

بر اساس این نظریه، وقتی یک ابرقدرت با یک قدرتِ متوسطِ رو به رشد نظیر ایران به چالش می خورد، 3 مولفه را برای تضعیف قدرت آن در پیش می گیرد: 1: جنگ رسانه ای 2: جنگ روانی 3: عملیات میدانی. البته که این سه مولفه بر مبنای دو موضوع محوری یعنی: 1: بزرگنمایی قدرت رقیب و 2: آسیب پذیری قدرت خویش، معنا و مفهوم پیدا می کنند. در واقع، ابرقدرت از ابزارهای رسانه ای و روانی خود استفاده می کند و به بزرگنمایی از قدرت و تهدید ایران(به نحوی منفی) و در عین حال آسیب پذیری فزاینده قدرت خود (و مخصوصا مردمش) در برابر یک قدرت متوسط اشاره می کند و سعی می کند در مورد آن مانور تبلیغاتی انجام دهد.

دستورکاری که به تدریج زمینه را جهت شکل گیری احساسات منفی و مخرب در ذهن افکار عمومی بین المللی به ویژه در جهان غرب جهت برخورد با کشوری نظیر ایران فراهم می کند. حال در بسترِ این عملیات تبلیغاتی و روانی، آمریکایی ها تاکتیک هایی نظیر عملیاتی سازیِ کارزار فشار حداکثری و یا دکترین محدودسازی همکاری‌های بین المللی ایران را نیز در پیش می گیرند و سعی می کنند تا جای ممکن دامن قدرت و نفوذ ایران را محدود و محدود تر کنند و امکان دفاع از خود را از کشوری نظیر ایران(به ویزه نزد افکار عمومی بین المللی) سلب کنند.  

در این چهارچوب، وقتی دستورکارهای مذکور در حالت عادی دنبال می شوند، با رخدادِ بحران‌هایی همچون جنگ اوکراین(و ادعای دخالت ایران در قالب آن مطرح می شود) و یا تحولات داخلی اخیر کشورمان، جهان غرب نیز شدتِ عملیات روانی و تبلیغاتی اش را علیه کشورمان چند برابر می کند و در عین حال، در عرصه میدانی نیز سیاست ها و اقدامات ضدایرانی اش را سرعت می بخشد و عملا به آن ها مشروعیت‌بخشی نیز می کند. از این منظر، جهان غرب مخصوصا دولت آمریکا صرفِ عملگرایی پیشه می کند و هر سیاست نادرستی و مذمومی را علیه ایران عملیاتی می کند.

نمود عینی این رویکرد آمریکا در قبال ایران را در مدت اخیر در حداکثری سازی تحریم ها علیه کشورمان، رایزنی با قدرت های اروپایی جهت توسعه بیشتر دامنه فشارها علیه ایران و کمک های همه جانبه به جریان های مخالف با ایران با هدف ضربه زدن به کشورمان و در عین حال منزوی ساختن ایران به خوبی مشاهده کرده ایم.

در این چهارچوب، نکته اساسی و محوری این است که ما بدانیم آنچه اکنون در قالب سیاست رسمی آمریکا در قبال ایران مشاهده می کنیم، نه یک روند و اتفاق تازه، بلکه عملاً ادامه سیاست های قبلی این کشور در رابطه با ایران است و صرفا تاکتیک ها در قالب طرحواره ها و راهبردهای کلان دولت آمریکا با محوریت ایران تغییر می‌کنند.

  • ارسال نظرات
  • پربازدیدترین ها آخرین اخبار
  • پربحث ترین ها پرطرفدارترین ها