در روابط میان کشورها به ویژه در امر مهم همگرایی منطقهای معمولاً از سه شیوه ارتباطی استفاده میشود؛ ۱. شیوه ارتباطی مفاهمه ای؛ ۲. شیوه ارتباطی معاملهای ۳. شیوه ارتباطی مقابله ای.
منظور از شیوه مفاهمه، همگرایی با کشورهایی است که به لحاظ فرهنگی، تاریخی، قومیتی و یا مذهبی میان کشورها تشابهاتی وجود دارد. منظور از شیوه معامله، همگرایی با کشورهایی است که ملاک اصلی تعامل را در حوزه تعاملات اقتصادی، اصل حفظ رابطه همسایگی، موضوعات توسعهای و نیز حفظ ثبات قرار میدهند. منظور از شیوه مقابله، تعامل و همگرایی با کشورهایی است که به نوعی تحت تأثیر سیاستهای تنش و تقابل قرار دارند.
گرچه با توجه به اینکه تقریباً تمامی کشورهای حوزه قفقاز و آسیایی مرکزی به لحاظ فرهنگی و تاریخی با ایران قرابت دارند و اتفاقاً طبق همین قاعده، روند همگرایی ایران در مناطق فوق الذکر باید براساس شیوه «مفاهمه» باشد؛ اما به علل مختلفی که بخشی از آنها متأثر از اهمال و تحرکات داخلی و برخی متأثر از تحرکات و سیاستهای امپریالیستی و استعمار گونه خارجی است، (و به کرات به این علل و عوامل اشاره شده است) این شیوه تاکنون مثمرثمر نبوده و به عبارتی با شکست روبرو شده است.
برای احیای جایگاه و موقعیت یابی جدید و پرقدرت در این مناطق، بایستی این شیوهی همگرایی بار دیگر احیاء شود؛ به طوریکه باید هرگونه موانع و مانع تراشیهای داخلی و خارجی بلافاصله و بدون هیچ اغماضی مرتفع گردد و پنجرهای جدید برای همگرایی نوین در قالب حوزه مفاهمه گشوده شود. برای جبران ضعفها و دستیابی به جایگاه اصلی، بهره برداری حداکثری از ظرفیتهای شیوه «مفاهمه» یک ضرورت جدی است.
خارج از این حوزه؛ همگرایی «شیوه معامله» که در آن روابط میان کشورها در بُرداری از تعامل و رقابت قرار میگیرد، باید در دستور کار قرار گیرد. در این بخش، مثل حوزه مفاهمه روند همبستگی و همگرایی و میزان تشابهات در سطح بالا نیست، اما همواره در عین تأکید بر حفظ روابط همسایگی، مسائل توسعه و رقابت در دستور کار است.
اما مسئله این است که علل منفی حوزه مفاهمه، به روند همگرایی این بخش هم سرایت کرده و روابط این شیوه را به مراتب تحت تأثیر قرار داده است. به نحوی که طی حداقل سه دهه اخیر تقریباً میزان مبادلات اقتصادی و روابط تجاری ما با هیچ یک از کشورهای مناطقه قفقاز و آسیای مرکزی، سالانه به مرز یک میلیارد دلار در سال هم نرسیده است؛ درحالیکه کشورهای رقیب منطقهای به شدت عرصه را بر ما محدود کرده اند و هر روز بر میزان حضور و نقش آفرینی خود در این مناطق میافزایند.
اساساً هر چقدر بر میزان همگرایی در حوزه معامله افزوده شود، زمینه برای احیاء همگرایی از نوع مفاهمه هم هموار خواهد شد؛ کشورهای رقیب و بعضاً دشمن ما در منطقه و بین الملل از این ظرفیت به منظور کسب مجوز و مشروعیت جهت بهره برداری از شیوه همگرایی از نوع مفاهمه استفاده حداکثری میکنند.
منظور از شیوه «مقابله ای»، همکاری و رقابت با کشورهایی است که دچار تنش و هراس آنهم بیشتر از نوع نظامی هستند. در این شیوه هم به دلیل تحرکات خارجی و برخی شیطنتهای داخلی برخی کشورهای منطقه، به ویژه همسایگان ما در حوزه قفقاز و آسیای مرکزی دچار نوعی ایران هراسی و شیعه هراسی شده اند که اساساً به مثابه یک مانع بلندقامت، مسیر همگرایی از شیوه معامله و مفاهمه را تحت الشعاع قرار داده و حتی با توقف پنجره همگرایی از نوع مفاهمه، برخی تنشها با برخی از کشورها بوجود آمد.
به طور کلی در طول سالهای گذشته، روند منطقه گرایی ما در مناطق قفقاز و آسیای مرکزی از حالت مفاهمه به سمت معامله و سپس مقابله در حال گذار بوده است. به عبارت دیگر، متأثر از اهمال کاریهای داخلی و تحرکات خارجی، ما نتوانسته ایم از ظرفیت عظیم حوزه تمدنی ایران در این مناطق بهره برداری حداکثری داشته باشیم و در عرصه ساختاری و کارگزاری، بالاجبار تنها به حوزه همگرایی «معامله ای» بسنده نمودیم.
برای بازگشت حداکثری و همه جانبه به این مناطق، نیازمند گذار مجدد از شیوه همگرایی مقابله ای، به مرحله معامله و مفاهمه هستیم. با توجه به اینکه همگرایی مبتنی بر شیوه مفاهمه به دلیل برخی حساسیتها و تحرکات خارجی و داخلی، نیازمند ترمیم روابط فرهنگی هستیم که امری زمان بر و بلندمدت است؛ لذا در مرحله اول میبایست از شیوه همگرایی «معامله ای» بهره برداری حداکثری داشته باشیم که لازمه آن توسعه زیرساختها و هموار کردن مسیر برای سرمایه گذاری فراگیر بخش خصوصی است. با تقویت این بخش، به مرور فضا برای احیاء همگرایی از نوع «مفاهمه» هم فراهم خواهد شد. اساساً اشاره به این نکته مهم است که در فرآیند منطقه گرایی نوین، اصل و بنای فعالیت و هر نوع اقدامی، بر محور اقتصاد و بسیاری از تصمیم گیریها بر مسائل اقتصادی متمرکز است؛ لذا این حوزه ارتباطی نقش کلیدی در احیاء جایگاه و محوریت ایران در مناطق قفقاز و آسیای مرکزی دارد.