
در آستانه دور دوم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا که با امیدواری نسبی از نتایج دور اول همراه است، سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به تهران و حذف اروپا از فرآیند گفتوگوهای مستقیم واشنگتن-تهران، پرسشهایی درباره نقشآفرینی بازیگران در این چالش چندلایه را برجسته میکند.
دور اول مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، اگرچه فاقد جزئیات علنی است، اما به نظر میرسد زمینه را برای کاهش تنشها و احیای گفتوگوهای فنی-سیاسی فراهم کرده است. در این میان، سفر گروسی به تهران و تأکید او بر «ضرورت توافق جدید» میتواند مکملی برای روند سیاسی جاری باشد. به ویژه آنکه آژانس، با گزارش جامع پیشِرو در ۲۰۲۵، عملاً به عنوان نهادی واسط، نقش پل ارتباطی بین تهران و جامعه بینالملل را ایفا میکند. گروسی در این سفر، حل مسائل پادمانی معوقه (مانند منشأ ذرات اورانیوم) را شرط بهبود همکاریها دانسته است؛ موضوعی که در صورت پیشرفت مذاکرات ایران و آمریکا، احتمالاً با ارائه اطلاعات فنی، به سرانجام نزدیکتر میشود. حذف اتحادیه اروپا از حلقه مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا، نشانهای از ناکارآمدی نقش میانجیگری اروپا در سالهای اخیر و تمایل طرفین (ایران و امریکا) به کوتاهکردن فرآیند گفتوگوهاست. واقعیت آن است که پس از خروج امریکا از برجام، اروپا نخواست یا نتوانست بصورت مستقل عمل کند و بهمین دلیل و بخاطر وابستگی به سیاستهای واشنگتن و ناتوانی در اجرای تعهدات اقتصادی برجام، اعتماد تهران را از دست داد. در این شرایط، سفر گروسی به تهران را میتوان تلاشی از سوی غرب برای حفظ ظاهری نقش نهادهای بینالمللی (مانند آژانس) در فرآیند مذاکرات دانست، تا همزمان با حذف اروپا از میز سیاسی، مسیر فنیِ نظارتی همچنان فعال بماند. به عبارت دیگر، آژانس به عنوان بازوی فنی غرب، جایگزین نقش کمرنگ اروپا در فشار بر ایران شده است.به نظر میرسد واشنگتن و تهران ترجیح میدهند مذاکرات را بدون «حاشیهسازی اروپا» پیش ببرند، اما این به معنای نادیده گرفتن کامل نهادهای تحت نفوذ غرب نیست. گروسی و آژانس، با تمرکز بر مسائل فنی، میتوانند همزمان با پیشبرد مذاکرات سیاسی، اهرم فشار بر ایران را حفظ کنند. از سوی دیگر، حذف اروپا از مذاکرات، احتمالاً واکنشی به تمایل ایران برای کاهش نقش بازیگران غیرتأثیرگذار و تمرکز بر حل مستقیم اختلافات با آمریکاست. در این میان، گزارش ۲۰۲۵ آژانس به شورای حکام، به عنوان نقطه عطفی خواهد بود که میتواند همسو با نتایج مذاکرات ایران و آمریکا، به ابزاری برای تنشزدایی یا تشدید بحران تبدیل شود. ارتباط پنهان بین سفر گروسی و حذف اروپا از مذاکرات، نشان میدهد که غرب در حال بازتعریف استراتژی خود برای مدیریت بحران هستهای ایران است. تمرکز بر گفتوگوی مستقیم امریکا با تهران از یکسو، و ایفای نقش اروپا در چارچوب آژانس برای نظارت و اعمال فشار از سوی دیگر. موفقیت این استراتژی، وابسته به پاسخگویی دو طرف به مطالبات حداقلی یکدیگر در دور دوم مذاکرات است. اگر واشنگتن به کاهش واقعی تحریمها و تهران به افزایش شفافیت هستهای تمایل نشان دهد، میتوان امیدوار بود که حتی گزارش ۲۰۲۵ آژانس نه به ابزاری برای تنش، بلکه به سکوی پرشی برای توافق جدید تبدیل شود.