
مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا در سال ۲۰۲۵، با وجود تلاشهای دیپلماتیک، همچنان درگیر تنشها و ابهامات عمیقی است. در ۲۰ مه ۲۰۲۵ (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴)، رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بزرگداشت اولین سالگرد درگذشت شهید رئیسی و شهدای خدمت، به صراحت موضع آمریکا در مذاکرات را مورد انتقاد قرار داد و فرمود: «طرف آمریکایی که در این مذاکراتِ غیر مستقیم وارد صحبت میشوند و گفتوگو میکنند، سعی کنند یاوهگویی نکنند. اینکه بگویند ما به ایران اجازهٔ غنیسازی نمیدهیم، این غلط زیادی است. کسی منتظر اجازهٔ این و آن نیست؛ جمهوری اسلامی سیاستی دارد، روشی دارد، سیاست خودش را تعقیب میکند.» ایشان همچنین اشاره کرد که در آینده توضیح خواهد داد چرا طرفهای غربی و آمریکایی به شدت بر مخالفت با غنیسازی در ایران پافشاری میکنند. در ادامه یادداشت اهداف پشت پرده و بازی اصلی ترامپ و دستگاه سیاست خارجی او در مذاکرات هستهای با ایران و طرح مسئله محدودیتهای غنی سازی هستهای در داخل خاک سرزمینی ایران مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
زمینه تاریخی و وضعیت کنونی
مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، پس از خروج آمریکا از توافق جامع اقدام مشترک (برجام) در فوریه سال ۲۰۱۸، وارد فاز جدیدی شده است. از آوریل ۲۰۲۵، چهار دور مذاکره غیرمستقیم از طریق میانجیگری عمان برگزار شده است، اما پیشرفتها محدود بوده است. گزارشها نشان میدهد که آمریکا اصرار دارد ایران غنیسازی اورانیوم را کاملاً متوقف کند، در حالی که ایران این را نقض حق قانونی خود میداند. گفتنی است که بهرحال زمانبر شدن بازگشت آمریکا به میز مذاکره و برجام به گونه اختلافات و گرههای روابط ایران و آمریکا را پیچیدهتر و بیشتر کرده است. همین حالا نیز وقت کشی از سوی طرف آمریکایی با نیت امتیازگیری بیشتر ممکن است تا روند مذاکرات را به کندی پیش برده و یا حتی منجر به سَکتهای کوتاه مدت و یا توقف بلند مدت گردد.
ایران در حال حاضر اورانیوم را تا ۶۰ درصد میتواند غنیسازی کند و این کار را انجام داده است، این مقدار بالاتر از حد ۳.۶۷ درصد توافقشده در برجام است که در چارچوب برجام و با بدعهدی آمریکا و تروئیکای اروپایی در اجرای مفاد برجام اقدامات بازگشتی طرفین انجام شد و ایران به دنبال افزایش غنای اورانیوم خود رفت. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در فوریه ۲۰۲۵ هشدار داد که ایران ۲۷۵ کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد ذخیره کرده، که در تئوری برای ساخت شش بمب هستهای کافی است. هر چند که بارها مسئولین جمهوری اسلامی ایران به صراحت عنوان کردهاند که به دنبال ساخت سلاح هستهای نیستند و صنعت هستهای ایران در مسیر صلح آمیز قرار است تا مورد بکارگیری قرار بگیرد. در همین باره مقام معظم رهبری حتی اشاره داشتند که جمهوری اسلامی ایران خود به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست و اینگونه نیست که تحت فشار یا اجبار چنین نظری داشته باشد بلکه از سر میل و اراده و استقلال سیاسی خود بوده است. اگر هم روزی بخواهد تا به چنین امکانی دست پیدا کند هیچ قدرتی نمیتواند تا در برابر اراده ملت بزرگ ایران ممانعت یا مانع تراشی کند.
سخنان رهبر معظم انقلاب در سیام اردیبهشت امسال در مراسم بزرگداشت شهدای خدمت و حادثه سقوط پرواز هلیکوپتر رئیس جمهور و همراهان ایشان به وضوح نشاندهنده رد صریح ادعاهای آمریکا است. او نه تنها موضع آمریکا را «یاوهگویی» خواند، بلکه تأکید کرد که ایران سیاست مستقل خود را دنبال میکند و منتظر اجازه دیگران نیست. این سخنان، در پاسخ به اظهارات اخیر استیو ویتکاف، ویژهنماینده آمریکا، است که گفته بود: «ما نمیتوانیم حتی ۱ درصد از توانایی غنیسازی را توسط جمهوری اسلامی ایران اجازه دهیم». رهبر معظم انقلاب همچنین اشاره کرد که در آینده توضیح خواهد داد چرا غرب و آمریکا به شدت مخالف غنیسازی در ایران هستند. این اشاره، نشاندهنده وجود اهداف پنهان در پشت این مخالفت است که در بخشهای بعدی تحلیل میشود.
اهداف پنهان و پشت پرده یاوهگوییهای آمریکا
تحلیل اهداف پنهان آمریکا نیازمند بررسی چند بعد است. جدول زیر، اهداف احتمالی را بر اساس اطلاعات موجود و تحلیلهای تخصصی خلاصه میکند:
مصرف داخلی و سیاست داخلی: راضی نگه داشتن مخالفان مذاکرات در آمریکا، از جمله گروههای حامی اسرائیل و سختگیران جمهوریخواه.
اطمینانبخشی به اسرائیل و اعراب: نشان دادن کنترل بر برنامه هستهای ایران برای کاهش نگرانیهای امنیتی اسرائیل و کشورهای عربی.
برتری در مذاکرات: استفاده از موضع سخت برای گرفتن امتیازات بیشتر از ایران، مانند محدودیتهای موشکی یا حمایت از گروههای نیابتی.
جنگ روانی و فشار روانی: ایجاد فشار بر تیم مذاکرهکننده ایران برای تسلیم شدن و پذیرش شرایط سختتر.
انتقال مسئولیت در صورت شکست: مقصر جلوه دادن ایران در صورت شکست مذاکرات، برای حفظ وجهه دیپلماتیک آمریکا.
• مصرف داخلی و سیاست داخلی:
آمریکا در دوره دونالد ترامپ، سیاست سختگیرانهای نسبت به ایران دنبال میکند. اپوزیسیون داخلی، از جمله گروههای لابی حامی اسرائیل مانند آی پک و سختگیران جمهوریخواه در کنگره، هرگونه توافق با ایران را به عنوان نشانه ضعف تلقی میکنند. اصرار بر توقف کامل غنیسازی، ابزاری برای حفظ حمایت سیاسی داخلی جمهوری خواهان تندرو توسط ترامپ است.
• اطمینانبخشی سوری به اسرائیل و کشورهای عربی:
اسرائیل غاصب، به رهبری بنیامین نتانیاهو، برنامه هستهای ایران را تهدید وجودی میداند و خواستار توقف کامل آن است. کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، مانند عربستان و امارات، نیز نگران توسعه صنعت هستهای ایران هستند. آمریکا با نشان دادن مخالفت قاطع با غنیسازی، ائتلافهای منطقهای خود را تقویت میکند و به این کشورها اطمینان بخشی سوری میکند. با این کار عملاً از قِبَلِ ایران هراسی، امنیت فروشی کرده و باج سبیل خود را دریافت میکند و در مقابل با نشان دادن مواضعی این چنینی با عبارات پر طمطراق جلوگیری و ممانعت از غنی سازی اورانیوم در خاک سرزمینی ایران، رضایت سیاسی رژیم صهیونی و برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را جلب میکند.
• برتری در مذاکرات:
در مذاکرات، تنظیم درخواستهای بالا در ابتدا، استراتژی رایجی است. آمریکا با خواست توقف کامل غنیسازی، میتواند در ازای واگذاری از این موضع، امتیازات دیگری از ایران بگیرد. ممکن است این شامل محدودیتهای بیشتر بر برنامه موشکی یا کاهش حمایت از گروههای نیابتی باشد. اما بهرحال با مطالبات و خواستهای بزرگ سعی دارد تا درخواستهای کوچک را منطقیتر و مشروعتر جلوه داده و دستیابی به آنها را راحتتر سازد. به عبارت بهتر دارد به مرگ میگیرد که به تب راضی شویم. در چنین شرایطی موضع گیری قاطع و صریح و شفاف جمهوری اسلامی ایران و شخص مقام معظم رهبری در برابر این یاوه گویی به نوعی خبر از شکست این استراتژی غربیها میدهد.
• جنگ روانی و فشار روانی:
ترامپ اخیراً هشدار داده که مذاکرات باید «سریع پیش برود یا چیزی بد اتفاق میافتد»، که نشاندهنده استفاده از تهدید برای ایجاد فشار روانی است. این تاکتیک، بخشی از استراتژی «فشار حداکثری» است که هدف آن افزایش فشار بر تیم مذاکرهکننده ایران است. موضوع غنی سازی هستهای نیز به بیانی مربوط به بعد روانی است. بازگشت به عقب و مذاکره مجدد بر روی توافق شدههای قبلی به جهت اینکه طرف مذاکره کننده را گیج کرده و از این میان امتیازات بیشتری اخذ کرده و همچنین خطوط قرمز ایران را چند گام به عقب برده و در نهایت بستن توافق نامهای که بهتر از توافق نامه برجام باشد، از اصلیترین استراتژیهای ترامپ و دستگاه سیاست خارجه او محسوب میشود.
• انتقال مسئولیت در صورت شکست:
در صورتی که به هر دلیلی مذاکرات شکست بخورد، آمریکا با طرح مطالبات و خواستهای فرامنطقی و فضایی که مطمئن است از سوی ایران رد خواهد شد میتواند ایران را مقصر رسیدن به راه حل نهایی و حل و فصل پرونده هستهای جلوه دهد و بگوید که ایران حاضر به همکاری نبود و یا در مسیر رسیدن به توافق مانع تراشی کرد. این تاکتیک، وجهه دیپلماتیک آمریکا را حفظ میکند و فشارهای داخلی و بینالمللی را نسبت به آمریکا کاهش میدهد و در مقابل بر روی ایران فشارها را افزایش میدهد.
سخن پایانی
برجام (۲۰۱۵) هدف اصلی خود را در محدود کردن برنامه هستهای ایران داشت، اما پس از خروج آمریکا در ۲۰۱۸، فروپاشید. این تجربه، هر دو طرف را محتاطتر کرده است. ایران نگران است که هرگونه توافق جدید نیز نقض شود، در حالی که آمریکا ممکن است از شکست برجام به عنوان بهانهای برای سختگیری بیشتر استفاده کند. همچنان که از منظر جمهوری اسلامی ایران بازگشت ایالات متحده به پله اول مذاکراتی و طرح ادعایی که قبلاً از سوی آمریکاییها به صراحت مورد پذیرش قرار گرفته بود و بر اساس مفادان پی تی و اساس نامه آژانس بین المللی اتمی مورد اجماع است، یک بازی سیاسی و رسانهای و با اهداف جنگ روانی و شناختی بوده و سنگ اندازی بیهوده و سنجش میزان مقاومت و اراده و استواری طرف ایرانی دارد. بهرحال پاسخ قاطع و صریح معظم له به این یاوه گویی اخیر غربیها درباره غنی سازی ایران، اهداف شوم آنها را برملا کرده و با ناکامی مواجهه ساخته است.
در سطح منطقهای، اسرائیل ملعون و کشورهای عربی نیز بهرحال، نقش مهمی در شکلگیری سیاست آمریکا دارند. گزارشها نشان میدهد که اسرائیل از مذاکرات فعلی ناراضی است و ممکن است اقدامات نظامی را در نظر بگیرد. ایران نیز با علم به این موضوع مذاکرات جدید ایران و آمریکا را در سطح صرفاً هستهای و با رعایت خطوط قرمز مد نظر خود ادامه میدهد.
یاوهگوییهای اخیر مذاکرهکنندگان آمریکایی، از جمله ادعای عدم اجازه غنیسازی به ایران، نشاندهنده اهداف پنهانی است که شامل سیاست داخلی، اطمینانبخشی به متحدان منطقهای، و کسب برتری در مذاکرات است. سخنان رهبر انقلاب، تردید عمیق نسبت به نتیجه مذاکرات را نشان میدهد و احتمال اینکه ایالات متحده به دنبال به شکست کشاندن یا ایجاد گره در مسیر مذاکره را بیش از پیش جلوه گر میشود. با توجه به این که بازگشت به عقب ایالات متحده و مذاکره مجدد بر روی توافق شدهای نظیر حق مسلم و ذاتی جمهوری اسلامی ایران برای غنی سازی هستهای صلح آمیز در خاک سرزمینی خود مجدداً از سوی استیو ویتکاف و تیم مذاکره کننده غربی ارائه شده است. در چنین شرایطی، نیاز به واقعبینی و آمادگی برای هر دو نتیجه، از جمله شکست، واضح است. هر چند که بالاخره مسیر مذاکرات هستهای دارای فراز و فرودها و دست اندازهایی است که دستگاه دیلماسی جمهوری اسلامی ایران با تجربه مذاکراتی برجام و هوشمندانی و ذکاوت خود در حال پیمایش آن است و بهرحال نه خوش بینی و نه بدبینی به نتیجه مذاکرات هستهای از سوی ایران اتخاذ شده است و مذاکرات به عنوان صرفاً یکی از چندین کار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران میباشد.